سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

اعراض از ملك


«اعراض» در لغت به معنی روی گردانیدن است, ولی در اصطلاح فقهی و حقوقی به معنی روی گردانیدن از چیزی است كه در سلطه آدمی قرار داد

مقدمه : تعریف و تفكیك مورد

«اعراض» در لغت به معنی روی گردانیدن است، ولی در اصطلاح فقهی و حقوقی به معنی روی گردانیدن از چیزی است كه در سلطه آدمی قرار داد.

مسائل مربوط به اعراض در حقوق اغلب كشورهای غربی تحت اصطلاح (abandonment) یا واژه ای همریشه با آن مطرح میشود و معنی آن در لغت ، ترك یا رهاسازی یا صرف نظر كردن، اصطلاح حقوقی، اعراض و انصراف از مالكیت یا تصرفهای مالكانه در اموال است، كه در پاره ای موارد، مفاهیم حقوقی دیگری همچون اعراض ازتادیه نفقه به افراد واجب النفقه خود، ترك اولاد صغیر و سركشی نكردن به همسر نیز پیدا می كند در مفاهیم اخیر تحقق اعراض موجب ضمان و مسئولیت و بعضاً از حیث قانونی مستوجب مجازات است.

بحث اعراض هر چند در كتب فقهی در ابواب متفرقه استطراداً از آن سخن به میان آمده ولی به طور مستقل مطرح نشده است.

اصولاً خروج چیزی از محدودة تسلط یك فرد ممكن است به یكی از دو حالت زیر صورت گیرد:

۱ ـ بدون رضایت و با نیروی قاهره نظیر غصب، سرقت و یا فرار پرنده یا غرق شدن اموال در دریا.

در این گونه موارد گرچه مالك ممكن است گاه از دست آوردن مال خویش مایوس و از آن منقطع شود ولی این قطع رابطه به دلخواه صورت نمی گیرد.

۲ ـ با اختیار و رضایت خاطر. برای این صورت چهارفرض ممكن است تصور شود:

الف . تملیك عین به دیگری از طریق بیع، صلح ، هبه ، وصیت و… ،

ب ـ تملیك منفعت از طریق اجاره و امثال آن،

ج ـ اباحة منفعت مثل عاریه،

د ـ رفع یدازعین و رها ساختن آن ، بدون اینكه مالك قصد تملیك آن به غیر یا مباح ساختن منافع آن را داشته باشد.

از فروض فوق تنها قرض اخیر از مصادیق اعراض به شمار می رود و مسائل آن در این مقاله به شرح زیر مورد بررسی قرار گیرد:

مبحث اول : آیا اعراض سبب زوال صفت ملكیت از عین است؟

مبحث دوم : اعراض در فقه امامیه و قوانین ایران.

مبحث سوم : اعراض در حقوق برخی از كشورهای غربی.

مبحث ۱

آیا اعراض سبب زوال صفت مالكیت از عین است؟

تسهیل طرح موضوع ایجاب می كند در این رابطه دو مساله مورد بحث قرار گیرد:

ـ نخستین مساله : آیا اعراض سبب زوال صفت ملكیت از عین است، چنانكه متقابلاً حیازت سبب پدید آمدن صفت ملكیت و مالكیت یا آنكه ملكیت پس از پدید آمدن، قابل زوال نیست و معاملات ناقله نقش تعویض ارتباط و انتساب فی مابین عین با صاحبان آن را دارد و ملكیت همواره كماكان محفوظ است مگر در موارد خاصی نظیر وقف یا عتق و امثال آن ؟

دومین مساله : آیا عین اعراض شده چگونه و با چه شرایطی به تملك دیگری در می آید؟

برای بررسی هر دو مساله قبلاً لازم است به خاطر پرهیز از هرگونه خلط مبحث ، محل كلام منقع شود.

در اینجا دو فرض ممكن است متصور شود: گاه مالك از ملكیت عین مال خود اعراض می كند، بدین معنی كه رابطة مالكیت خود را با شی قطع می كند و آن را رها می سازد. گاه نیز مالك از انتفاع مال خود چشم می پوشد. بدون اینكه عین آن را از مالكیت خود آزاد كند. در این مقاله بحث دقیقاً در ملكی است كه مالك و رابطة خود را با آن منفك سازد، نه آنكه با حفظ اصل ملكیت از انتفاع آن صرف نظر كند.

تفاوت میان دو حالت كاملاً مبین و آشكار است؛ چرا كه برای هركس این دو حالت پیش می آید: گاه انسان از چیزی از اموال خود، به ملاحظة كهنگی و غیر قابل استفاده بودن یا به علت یاس از تحصیل مجدد آن، صرفنظر می كند مثل محموله كشتی كه غرق میشود. گاه نیز با انجام یك عمل مثبت آن را از حیطه مالكیت خود خارج می سازد؛ مثل آنكه كبوتری را كه مملوك اوست از قفس آزاد و در هوا رها می كند، یا آنكه مالك بهعمد و قصد به مالكیت خود نسبت به آن عین پایان می دهد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 8 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.