چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
خاکریزهای بهشت
از خیابان آواز تو
از پنجره نماز تو
تا دروازه های سیال بهشت راهی نبود
آن روز
که در بساط من آهی نبود
دستهایت با رودها
به دریا میریخت
و دریا مشتی میشد، گره شده از خشم
درختان نارنج و سیب
با تو در زاویه های گمنام آسمان
قدم میزدند
لبخند میزدی
کوهها پرستو میشدند
میگریستی
خاکریزها بهشت میشدند
و بهشت همین جا بود
روی پیراهن متواضع برادرم
در میان گیسوان ناتمام دخترکان
برشانههای متلاطم پدرم
در خانههای که پیرنشدند
بهشت همین جا بود
من اما کوچک بودم
و پشت فنجانهای چای گم شدم
فرشتهها مرا ندیدند
من ماندهام
با این کلمات بیدست و پایی
که نمیتوانند مرا به تو برسانند
نگاه کن!
جیبهایم پر از نام توست
من همچنان شعر میگویم
و فنجانهای چای چند برابر شدهاند
چرا دست مرا نگرفتی؟
محمد رضامهدی زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست