سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

کودک متکی به نفس کیست


کودک متکی به نفس کیست

در جستجوی «من» گمشده

خودباوری بالا، دفاع کودک در مبارزه با مشکلات زندگی است. کودکانی که احساس خوبی نسبت به خود دارند زمان کوتاه تری را برای کنار آمدن با تعارضات و فشارهای زندگی صرف می کنند. شاد هستند و از زندگی لذت می برند. این دسته از کودکان واقعیتها را دیده و به طور کلی خوشبین هستند.

● اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس مجموعه اعتقادات و احساساتی است که نسبت به خود داریم، به عبارت دیگر اعتماد به نفس میزان ارزشی است که برای خود قائل هستیم و اینکه چقدر خودمان را باور داریم. در حقیقت شکل گیری اعتماد به نفس از دوران شیرخوارگی (صفر تا دو سالگی) آغاز می شود. در این دوران کسب مهارتهای حرکتی- شناختی و موفقیت کودک در انجام بعضی فعالیتهای مربوط به خود مانند توانایی راه رفتن، غذا خوردن و... به رشد خود باوری و اعتماد به نفس کودک کمک مؤثری می کند. از طرف دیگر باور کودک درباره خود بر مبنای تعاملات او با اطرافیان بخصوص در والدین در ابتدا شکل می گیرد. به این دلیل است که رابطه صحیح والدین با کودکان کمک موثری بر تقویت خود باوری کودک می کند.

● ویژگی های کودک متکی به نفس

- با دیگران به راحتی ارتباط برقرار و به آسانی دوست پیدا می کند.

- از فعالیتهای گروهی لذت می برد.

- نسبت به خود و دنیای اطراف خوشبین است.

- از عقیده خود دفاع می کند، حتی اگر دیگران با او مخالفت کنند.

- وقتی کاری را شروع می کند آن را به اتمام می رساند و در مورد اینکه برای انجام کار حداکثر تلاش خود را کرده مطمئن است.

- تحمل پذیرش شکست و یا عدم پذیرش از طرف دیگران را دارد و در صورت برخورد ناموفق بودن مایوس نشده و با انرژی بیشتری دوباره به پیش می رود.

- در موقعیت مناسب بدون شک و تردید نقش رهبری را به عهده می گیرد و یا در بعضی موقعیت ها انتظار رهبر شدن را دارد.

- مهارتهای حل مساله در این کودکان قوی تر است وبرای حل فشارها و مشکلات روزمره زندگی از روشهای مختلف و مناسبی استفاده می کنند.

- همیشه علاقه مند به شروع فعالیت جدید است.

- نارضایتی خود را بدون سرزنش کردن دیگران و خود بیان می کند.

- نقاط قوت و ضعف خود را می شناسد.

اما کودکی که اعتماد به نفس پایین دارد تمایلی برای امتحان کردن کارهای جدید ندارد. او درباره خودش به صورت منفی صحبت می کند و جملاتی مانند «من خوب نیستم» یا «من نمی توانم کاری را درست انجام دهم» و یا «هیچ کس به من اهمیت نمی دهد» را عنوان می کند. تحمل او در برابر ناکامی پایین است، زود تسلیم می شود و منتظر کمک دیگران است. این گونه کودکان در مواجهه با مشکلات مکرر ضعیف تر نیز می شوند و در برابر فشارهای زندگی نخستین واکنش آنها «من نمی توانم» است. آنها نسبت به خود، اطرافیان و زندگی غالبا بدبین هستند.

● نقش والدین چگونه است؟

- به فرزندتان توجه و به صحبتهای او گوش کنید و از نصیحت کردن او بپرهیزید.

- محبت خود را به کودک نشان دهید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید.

- به کودک خود احترام بگذارید و اگر کودک برای خودش احترام قائل نشد او را تصحیح کنید.

- انتظارات خود را با سن، هوش، توانایی و مهارتهای کودک تطبیق دهید.

- به او اجازه دهید عقایدش را با شهامت بیان کرده و از ضمیر شخصی «من» استفاده کند. - به فرزندتان اجازه تصمیم گیری دهید و به تصمیم های کودک برای امور شخصی ( انتخاب لباس، نوع غذا، وسایل مورد نیازو... ) احترام بگذارید.

- کودک خود را تحت فشار نگذارید و از امر و نهی بی مورد پرهیز کنید.

- از اشتباهات کوچک فرزند خود چشم پوشی کنید و بیشتر رفتارهای مثبت او را مورد توجه قرار دهید. - چنانچه به تفاوتهای فردی کودکان توجه کنید اصلا فرزند خود را با کودک دیگر مقایسه نمی کنید. - الگوی مثبت باشید.

اگر نسبت به خود خشن و سختگیر هستید و درباره توانایی ها و محدودیتهای خود واقع بین نیستید خودتان را تعدیل کنید زیرا فرزندتان شما را مانند آینه درنظر می گیرد.

- برای تلاش کودک خود و نتیجه کار ارزش قائل شوید. برای نمونه، اگر کودکتان در تیم فوتبال موفق نبوده است به او نگویید خیلی خوب بعدا بیشتر تلاش کن، بلکه به او بگویید تو دراین کار خیلی تلاش کردی و من به تلاش تو افتخار می کنم.

- افکار غیر منطقی کودک نسبت به خودش را تصحیح کنید. گاهی کودک به ادراک نادرست درباره خودش جنبه واقعی می دهد. برای مثال کودکی که در مدرسه درتمام درسها موفق است، ولی در درس ریاضی مشکل دارد شاید بگوید «من دانش آموز بدی هستم» در اینجا کودک از تعمیم غلط استفاده کرده است وهمین اعتقاد او را برای شکست آماده می کند. واکنش مناسب ما به عنوان والدین این است که به او بگوییم «تو دانش آموز خوبی هستی و در تمام درسها موفقی، برای خواندن درس ریاضی به زمان بیشتری نیاز داری که با هم انجام خواهیم داد».

- در نهایت ما برای جامعه فردا نیاز به افرادی قوی و مطمئن به خود داریم که از پس مسائل خود برآیند. بنابراین باید در کوچکترین نهاد اجتماعی که خانواده است زمینه را برای پرورش چنین افرادی آماده سازیم.