شنبه, ۳۱ شهریور, ۱۴۰۳ / 21 September, 2024
درد گرسنگی در شاخ آفریقا
کنیا کشور پرآبی نیست. در شهرهای مومباسا، نایروبی و کیزومو که ۳ شهر اصلی و توریستی این کشور به حساب میآیند، باران اغلب اوقات بشدت میبارد، اما ۸۰ درصد کشور از اراضی نیمه خشک یا خشک تشکیل شده است. در این بخش از کنیا، زندگی برای مردم بسیار دشوار است.
دداب که شهری در شمال شرقی کنیاست، از معدود مناطقی است که امکان اسکان و اقامت در آن وجود دارد. آفتابش سوزان است و بادهای شدید، شن و ماسه را به هر سمت میبرد. پوشش گیاهی این منطقه عمدتا درختان خاردار است. توسعه این شهر به اوایل دهه ۹۰ بازمیگردد که سومالی دچار آشوب شد و سیل عظیم مهاجران از مرزهای شمالی به این سمت سرازیر گردید. اردوگاه پناهندگانی که در این منطقه ساخته شد، ابتدا ظرفیت ۹۰ هزار نفر را داشت که بعدها ۱۰۰، ۲۰۰ و ۳۰۰ هزار نفر در آن ساکن شدند. اواخر سال گذشته مسیر رسیدن دداب به کیزومو (سومین شهر بزرگ کنیا) بسته شد و از آن زمان به بعد بود که عبور مهاجران از مرز افزایش یافت و از یک رودخانه به سیل تبدیل شد. اوایل جولای امسال بیش از ۱۵۰۰ سومالیایی وارد اردوگاههای این شهر شدند تا در کنار دیگر مهاجران، تعداد افراد ساکن در آنجا را به ۴۰۰ هزار نفر برسانند.
در سالهای اخیر، مردم از درگیری و منازعات گریخته و به این مکان میآمدند، ولی در حال حاضر عامل اصلی، گرسنگی است. خشکسالی بیسابقهای امسال مناطق وسیعی از شاخ آفریقا را تحتتاثیر قرار داده است. نواحی خشک اتیوپی، کنیا و شمال سومالی در مرکز این خشکسالی قرار دارند. برخلاف کشورهای همسایه که کوچنشینان بیشترین ضربه را از خشکسالی خوردند، اکثر افرادی که از سومالی آمدند کشاورزانی بودند که سال گذشته برداشت وسیعی را از محصولات خود داشتند و صحنه بیابان گونه دداب برایشان خیلی غریبه است. مهاجرینی که به دداب میرسند بسیار خسته و ناامید هستند، اما در مقایسه با افرادی که در راهند، به مراتب حال و روز بهتری دارند. هاوا اوره، مادر جوانی که پس از ۲۰ روز پیادهروی طاقتفرسا به دداب رسیده، میگوید که مردم در اینجا در حال مردن هستند. در همان روز (۲۰ جولای) سازمان ملل اعلام کرد که دهها هزار نفر از مردم سومالی به دلیل گرسنگی جان خود را از دست دادهاند. در حال حاضر قحطی در دو منطقه از سومالی قرار دارد، اما سازمان ملل اعلام کرده که در صورت عدم اتخاذ راهکارهای مناسب به سرعت تمام مناطق جنوب سومالی را در بر خواهد گرفت. این اطلاعیه باعث هشدار و نگرانی فراوانی شد.
● سابقه قحطی در شاخ آفریقا
لوکا آلینووی، اقتصاددانی که اواخر دهه ۸۰ در سومالی زندگی میکرد و در حال حاضر مدیر مرکز سازمان کشاورزی و خواربار (فائو) سازمان ملل مستقر در نایروبی است، میگوید: «چطور ممکن است در سال ۲۰۱۱ مردم به دلیل گرسنگی همچون حشرات بمیرند؟ این کاملا غیرقابل قبول است. قحطی موضوعی برای دوران قرون وسطی باید باشد». این گفته او درست است، اما قحطی در شاخ آفریقا سابقهای طولانی دارد. یکبار دیگر چنین بحرانی در سال ۱۹۸۴ در اتیوپی به وقوع پیوست که صدها هزار نفر بر اثر گرسنگی جان خود را از دست دادند. از آن زمان تاکنون خشکسالیهای فراوانی در این کشور اتفاق افتاده، اما آنچه باعث شده مردم بیشتر به حاشیه بروند، سیاستهای غلط دولتها در زمینه کشاورزی و جنگ داخلی است. در همان زمان هزاران نفر در کشور سودان مردند که میتوان یکی از دلایل عمده آن را عدم قبول وجود بحران غذایی توسط دولت آن زمان سودان دانست. به نظر میرسد نظریه معروف آمارتیا سین، اقتصاددان هندی صحت دارد که «قحطی در جوامع و کشورهای باثبات هرگز اتفاق نمیافتد.»
واکنش بینالمللی بخصوص در انگلیس در قبال قحطی اتیوپی فوقالعاده بود به گونهای که تلاشهای انجام گرفته باعث شد جان تعداد زیادی از مردم نجات یابد. همچنین تلاشهای انجام گرفته به حدی بود که اطمینان میداد این قحطی بار دیگر هرگز اتفاق نمیافتد. یکی از مهمترین این تلاشها سیستم هشدار ابتدایی در مورد قحطی بود که توسط آمریکا ایجاد شد؛ این سیستم بحرانهای غذایی را پیشبینی میکرد و به دولتها و سیاستمداران فرصت میداد تا در مقابل این بحرانها به درستی واکنش نشان دهند.
با این حال، چند سال پیش دهها هزار نفر از مردم سومالی به دلیل گرسنگی جان خود را از دست دادند. گرچه خشکسالی را عامل این بحران میدانستند، اما بزرگترین عامل، وجود جنگ داخلی در این کشور بود. محمد زیادباره در سال ۱۹۹۱ از حکومت برکنار شد و گروههای شورشی برای رسیدن به قدرت به جنگ و نبرد باهم برخاستند. سیستم کشاورزی طی دوران جنگ نابود شد و میزان فراوانی از آذوقههای غذایی به سرقت رفت. در این میان در مرز با کنیا که دولت خودمختار، فاسد اما باثبات دانیل آراپ موی قرار داشت، مردم در حال جان دادن بودند. یکی از بدترین مناطق واجیر بود که محمد المی یکی از اعضای جوان وزارت بهداشت در آنجا ساکن بود.
او که حال یکی از وزرای دولت است در توصیف آن شرایط میگوید: «آن زمان همچون کابوس بود. تنها در یک روستا روزانه ۱۵ کودک میمردند. در آن زمان ایده و مفهوم کمک رسانی به هیچ وجه وجود نداشت. مردم زیادی جان خود را از دست میدادند، اما دولت اجازه گزارش این وقایع را به ما نمیداد.» کمی بعد از آن، المی به گروه کمکرسانی بینالمللی آکسفام ملحق و در گروههای اورژانس مشغول به کار شد. در سالهای آتی واکنش دولت و موسسات کمکرسانی به موضوع خشکسالی پیشرفت چشمگیری داشت. سیستم هشدار ابتدایی تفاوت شگرفی به وجود آورد و شیوه مدیریت و حکومت نیز در سال ۲۰۰۲، وضعیت بهتری به خود گرفت.
اتیوپی از دهه ۸۰ پیشرفتهای گستردهای را به خود دیده است. ملیس زناوی، نخستوزیر این کشور که در سال ۱۹۹۱ به قدرت رسید، گرچه ایدههای مخصوص به خود در مورد دموکراسی داشت، اما دولتش به واسطه سیاستها و ساختارهای اجرایی اطمینان میداد که قحطی دیگر اتفاق نمیافتد. در سومالی هیچ یک از دولتهای شکل گرفته طی این سالها نتوانستند قدرت خود را به تمامی کشور تحمیل کنند. اما در سالهای اخیر حاصلخیزی کشاورزی در هر هکتار در سرتاسر شاخ آفریقا افزایش داشته است. راندولف کنت، مدیر برنامه اقدامات بشردوستانه در دانشگاه سلطنتی لندن میگوید: در مقایسه با ۲۰ سال پیش هم دانش بهتری وجود دارد و هم درک بیشتری در مورد این بحرانها به وجود آمده است، اما نباید فراموش کرد که شدت و تعداد عوامل بروز این بحرانها نیز در حال افزایش است.
● عوامل بحران
در حقیقت خشکسالیهای شدیدی که هر دهه شاخ آفریقا را در بر میگیرد و از سال ۲۰۰۰ تقریبا هر سال به وقوع میپیوندد، بیشتر از هر چیز دیگر امنیت غذایی و موسسات کمکرسانی بینالمللی را تحت تاثیر قرار میدهد. البته نباید این موضوع را نادیده گرفت که الگوهای بارش باران نیز در حال تغییر است. به عنوان مثال میزان ریزش باران در بخشهایی از کنیا که سالانه بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیمتر بود، در حال کاهش است. دانیل دیبرناردی، هماهنگکننده امنیت غذایی سازمان ملل در نایروبی در این زمینه میگوید: نمیتوان با اطمینان گفت که علت، گرم شدن جهان یا یک چرخه تاریخی است، بلکه مسلما تغییری در حال وقوع است.
در نبود یک شبکه دولتی و کاهش میزان کمکرسانیها، مردم کمکم به سمت گرسنگی حرکت کردند. با گذشت زمان گرسنگی آنها شدت بیشتری گرفت و هزاران نفر خانه و کاشانه خود را به امید یافتن غذا ترک کرده و راهی اردوگاههای مهاجران در کنیا، اتیوپی و موگادیشو شدند
آسیبپذیرترین مناطق، بخشهای حاشیهای است که ساکنانش به بارش اندک باران هم قانع هستند. در کنیا این مناطق بخشهای خشک شمال را در بر میگیرد که عشایر سالهاست در آنجا زندگی میکنند. در سالهای اخیر تغییرات زیست محیطی و افزایش رشد جمعیت باعث شده تا رقابت بر سر منابع کمیاب بیشتر شود. در همین حال، دولت کنیا در مسیر توسعه خود، توجه چندانی به مناطق روستایی نکرده است؛ همان اتفاقی که در بخشهایی از اتیوپی همچون اوگادن افتاد و در حال حاضر این مناطق درگیر جنگ با گروههای شورشی است. در شمال کنیا ثبتنام دانشآموزان در مدارس و سطح دانش بشدت کاهش یافته و صنعت دامپروری که میتواند رونق مناسبی به اقتصاد بدهد، مورد حمایت کمی قرار میگیرد.
المی در این زمینه میگوید: در بیشتر دولتهای منطقه، قدرت در دست افراد مالک است و همین امر باعث شده که آنها یکدیگر را کشته و نگاهی تحقیرآمیز نسبت به روستاییان داشته باشند. در این شرایط است که تنها صنعت قهوه و برخی از گیاهان مورد حمایت قرار میگیرد و در مقابل توجه چندانی به صنعت دامپروری نمیشود. همین عوامل است که باعث میشود ساکنان این مناطق در صورت کاهش میزان باران و افزایش قیمت مواد غذایی، آسیبپذیرتر از گذشته باشند؛ اتفاقی که طی ۱۲ ماه گذشته افتاد و از جمله عوامل آن عبارتند از قیمت بالای سوخت، افزایش جهانی قیمت مواد اولیه و بیتوجهی تاجران محلی به وضعیت مردم. همین عوامل باعث شده تا در حال حاضر حدود ۵/۳ میلیون نفر از مردم کنیا نیازمند کمکهای غذایی باشند.
المی این موضوع را میپذیرد که دولت بسیار دیر نسبت به این بحران واکنش نشان داد. البته این اتهامی است که علیه دیگران نیز مطرح میشود. سیستمهای هشدار ابتدایی قحطی که عوامل متعددی همچون آب و هوا و تغییر قیمت مواد غذایی در بازارهای محلی را کنترل میکنند، قادرند نسبت به بحرانها و مشکلات متعدد ماهها پیش از وقوعشان هشدار بدهند. در حقیقت اکتبر سال گذشته بود که اولین هشدارها در مورد قریبالوقوع بودن بحران مواد غذایی به دولتها و موسسات کمکرسانی اعلام شد، اما اقدامات اندکی انجام گرفت تا اینکه ماه آوریل مشخص شد میزان بارش باران کم بوده است؛ از آن زمان به بعد اقدامات بشردوستانه دیگر کشورها و سازمانها مورد تاکید بیشتری قرار گرفت. کنت میگوید: بین مشاهدات علمی و سیاستگذاران یک انفصال و جدایی مشخصی وجود دارد. مردم سال گذشته میدانستند که شرایط چندان مساعد به نظر نمیرسد، اما این درک هیچگاه به بخشی از یک سیاست ثابت تبدیل نشد.
● چارهاندیشی
حال سوال اینجاست که چگونه میتوانستیم از بروز شرایط قحطی در سومالی جلوگیری کنیم؟ اولین مورد درک این موضوع است که چرا شرایط و اوضاع اینگونه وخیم شده است. نمیتوان تنها دلیل این امر را خشکسالی دانست، برای اینکه گرچه بارش باران در بعضی از مناطق طی ۶۰ سال گذشته به کمترین میزان خود رسید، اما شرایط مشابه با کنیا و اتیوپی بود.
طی ۲۰ سال گذشته هیچ دولتی نتوانسته قدرتی یکپارچه در سرتاسر سومالی ایجاد کند که این امر باعث شده زیرساختها از بین رفته و توسعه مداوم در مقایسه با دیگر کشورهای همسایه، میزان رشد کمتری داشته باشد. جنگسالاران تا چند سال پیش قدرت را در دست داشتند تا اینکه یک جنبش اسلامی تحت عنوان اتحادیه دادگاههای اسلامی کنترل موگادیشو را به دست گرفت و به سرعت تاثیر خود در سرتاسر کشور را گسترش داد. اتیوپی که تحت حمایت آمریکا قرار دارد به سومالی حمله کرد تا این دادگاهها را از بین ببرد. از باقیماندههای این اتحادیه گروهی شبهنظامی افراطی با نام الشباب به وجود آمد که در حال حاضر کنترل بیشتر مناطق جنوبی سومالی را به عهده دارد. این گروه با القاعده در ارتباط است و علیه مواضع غربیها میجنگد.
در سال ۲۰۰۹ این گروه آغاز به بیرون کردن موسسات کمکرسانی از مناطق تحت کنترل خود کرد. علاوه بر این آمریکا که بزرگترین کمکرسان به سومالی بود، نمیتوانست به بسیاری از مناطق دسترسی پیدا کند و در نتیجه میزان این مساعدتها در سومالی از طرف ایالات متحده کاهش چشمگیری داشت. در این میان کمیاب بودن ذرت که در نتیجه باران اندک سال گذشته بود، باعث شد تا قیمت مواد غذایی در برخی از مناطق ۲ یا ۳ برابر شود. در نبود یک دولت مرکزی قدرتمند و تاثیرگذار، سومالی به یک بازار آزاد تبدیل شد و واردات مواد غذایی به سرعت افزایش یافت. در کنار قیمت ۳ یا ۴ برابر ذرت، برنج و پاستای وارداتی هم برای بسیاری از مردم گرانقیمت بود. در نبود یک شبکه دولتی و کاهش میزان کمکرسانیها، مردم کمکم به سمت گرسنگی حرکت کردند. با گذشت زمان، گرسنگی آنها شدت بیشتری گرفت و هزاران نفر خانه و کاشانه خود را به امید یافتن غذا ترک کرده و راهی اردوگاههای مهاجران در کنیا، اتیوپی و موگادیشو شدند.
اما آیا میشد از بروز قحطی جلوگیری کرد؟ با توجه به شرایط پیچیده سومالی شاید جواب منفی باشد اما بسیاری از مردم دنیا بر این باورند که اشتباهاتی نیز به وقوع پیوست. با توجه به میزان کمکهای توزیع شده در مناطق تحت حمایت الشباب، آلنیووی میگوید که سیاستمداران در درک مفهوم کمکرسانی و حمایت سیاسی دچار اشتباه شدهاند. وی اظهار کرد: «این دو مقوله متفاوت است. باید تمرکز ما بر نیازهای مردم باشد. خدمات اساسی اجتماعی، امنیت غذایی و به کارگیری نیروی جوان در هر بحرانی از عوامل اساسی به حساب میآیند. در صورت نبود یک دولت قدرتمند، وظیفه جامعه بینالملل است که این کار را انجام دهد، اما متاسفانه شاهد این بودیم که سرمایهگذاری در بخش توسعه طی چند سال گذشته کاهش چشمگیری داشت. ما تاکنون دیدهایم که این بحران چه هزینه سنگینی در بر داشته است. آیا تمایلی به متوقف ساختن این روند و اوضاع داریم؟»
منبع: روزنامه گاردین
مترجم: حسین خلیلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست