چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
حلقه بی روح
ابراهیم حاتمی کیا نامیآشنا برای اهل سینما و تمامیسینما دوستان ایرانی است. از نظر بسیاری از کارشناسان و اهل فن او با ساخت فیلمهای خوش ساخت و ماندگاری همانند از کرخه تا راین، خاکستر سبز، آژانس شیشهای، روبان قرمز و ارتفاع پست یکی از بهترین فیلمسازان گونه دفاع مقدس و سینمای اجتماعی پس از انقلاب است. چند سال پیش اولین مجموعه حاتمی کیا با نام «خاک سرخ» از تلویزیون پخش شد که با وجود استقبال نسبی بینندگان نتوانست نظر مساعد منتقدان سینمایی را به خود جلب کند. حال قریب به یک ماه است که دومین مجموعه او با نام «حلقه سبز» در حال پخش از تلویزیون میباشد و در این مدت اظهار نظرهای ضد و نقیضی زیادی را برانگیخته است.
حلقه سبز در سکوت خبری و بی آنکه حتی عکسی از بازیگران و پشت صحنه آن در مطبوعات به چاپ برسد، مقابل دوربین رفت و همگان بی صبرانه منتظر شنیدن خبرهایی تازه از مراحل فیلمبرداری و فنی آن بودند تا اینکه سال گذشته ماجرای درگیری لفظی و فیزیکی یکی از بازیگران اصلی مجموعه با دستیار کارگردان سریال، برای مدتی خبر اول محافل سینمایی و غیر سینمایی شد و کار را به بیانیه تند و شدید الحن انجمن دستیاران کارگردان خانه سینما نیز کشاند. پس از فروکش کردن این جنجال موقت و با پایان فیلمبرداری مجموعه دیرتر از موعد مقرر، عکسهایی از حمید فرخ نژاد با گریمی متفاوت در اختیار خبرگزاریها گذاشته شد که خبر از آن میداد او در نقش یک روح ظاهر شده است. حال دیگر عطش دوستداران آثار حاتمی کیا برای تماشای دومین مجموعه کارگردان محبوبشان به اوج خود رسید; ضمن اینکه در این میان آخرین فیلم حاتمی کیا، به نام پدر، بسیاری را مایوس و نا امید کرده بود. اما با پخش قسمتهای ابتدایی مجموعه در ماه اخیر همگان از فضای غریب و کاملا متفاوت آن با دیگر آثار سازندهاش مبهوت و متعجب شدهاند. اینکه کارگردانی بخواهد مسیر فیلمسازی خود را تغییر دهد و تواناییهایش را در ژانرهای دیگر بیازماید، به نوبه خود کاری جسارت آمیز و قابل تقدیر است، ولی با گذشت پنج قسمت از این مجموعه به نظر میرسد تا به اینجا حاتمی کیا چیز زیادی در چنته نداشته است.
گفته میشود ماجراهای حلقه سبز در هفت شبانه روز میگذرد و از این نظر بدعتی در عرصه فیلمنامه نویسی سریالهای تلویزیونی به حساب میآید; اما طبق قواعد کلاسیک فیلمنامه نویسی، اگر قرار است زمان حجیم سریالی را به یک پروسه زمانی فشرده اختصاص بدهیم باید آن قدر در ترسیم صحیح جزییات داستانی و احوال و روابط کاراکترها انرژی و دقتی موشکافانه صرف کنیم تا منحنی حرکت فیلمنامه لحظه ای دچار افت محسوس نشود و جذابیت داستان نزد بیننده محفوظ بماند. متاسفانه تا به این جا در حلقه سبز چنین اتفاقی نیفتاده است. ترس کاراکتر گلی(سیما تیرانداز) از مواجهه با روح حسن(حمید فرخ نژاد) میتوانست شروعی خوب و کوبنده برای یک مجموعه باشد، اما افراط و تاکید بیش از اندازه کارگردان ث فیلمنامه نویس بر این موضوع قضیه را تا حد لوث شدن پیش برده است. همچنین در قسمتهای دوم و سوم سریال این سئوال برای بیننده پیش میآید که با وجود اینکه گلی فهمیده است تنها او قادر به رویت حسن است و میداند که این روح بی آزار نمیتواند به او آسیبی برساند، پس چرا کماکان از رویارویی با او در هراس است؟ یا اینکه چرا شخصیت گلی این قدر منفعل است؟ چرا با دیدن اصرار روح حسن ماندن در این دنیا، تلاشی از گلی برای جلوگیری از عمل پیوند قلب نمیبینیم؟ گویی او کاملا در برابر مقدرات تسلیم شده است.
اگر چنین است پس چرا باید از تماشاگر توقع داشت تا با چنین شخصیت سردرگمی همذات پنداری کند؟ حتی در قسمتهای بعد مخاطب از اصرار او برای پیوند قلب حسن به آن جوان بیمار (کوروش) کمی متعجب میشود و فراهم کردن انگیزههای مالی برای این شخصیت نیز نمیتواند دلیلی محکم جهت قانع کردن بیننده باشد.
با تماشای قسمتهای ابتدایی حلقه سبز، به نظر میرسد مشکل مجموعه در این است که حاتمی کیای فیلمنامه نویس نتوانسته درام جذاب و نفس گیری از موضوع مهم و حیاتی پیوند قلب خلق کند و اصرار او برای بخشیدن بعدی ماورایی و معنوی به قضیه نیز به پیرنگ ضعیف داستانش کمک شایانی نکرده است و از لحاظ بصری هم میتوان اذعان داشت حاتمی کیای کارگردان در جمع و جور کردن این مشکلات بارز داستانی موفق نبوده و این موضوع را میتوان از دکوپاژها و میزانسنهای نه چندان بدیع او و ریتم بیش از اندازه کند و درونی سکانسها به خوبی دریابیم. تنها نکته قابل ملاحظه این مجموعه بازی قوی و فراتر از نقش سیما تیرانداز است که تا به این جا توانسته بار مجموعه را به دوش بکشد. حمید فرخ نژاد هم در ترسیم کاراکتر حسن بد کار نکرده است و طنز همیشه جاری در بازی اش بعد خاصی به پرسوناژش داده است.
ده سال پیش کیانوش عیاری فیلم ماندگار و کم نقص «بودن یا نبودن» را درباره عمل پیوند قلب ساخت که هر چه از زمان ساخت آن میگذرد ارزشهای نهفتهاش بیشتر آشکار میشود. چه خوب میشد اگر حاتمی کیا نیز به مانند عیاری این موضوع بالقوه خوب را بر بستر فیلمنامه ای درست پایه ریزی میکرد; در این صورت شاید او دیگر نیازی به تزریق مسائل ماورایی به داستان سریالش نداشت. البته ریشه این مشکل در جای دیگری نهفته است! چند سال است که متولیان و مسئولین سینمایی به موضوعات ماورایی در قالب ژانرجعلی معناگرا توجهی خاص نشان دادهاند و اخیرا پای این توجه و عنایت به فیلمها و مجموعههای تلویزیونی نیز باز شده است، بی آنکه در بطن این موضوع تماشاگرپسند تحقیقات کارشناسی درستی به عمل بیاید. نمونه متاخر این قبیل سهل انگاریها را در ماه مبارک رمضان امسال و در قالب مجموعه پراشتباه و ضعیف اغما شاهد بودیم.
حلقه سبز هنوز در ابتدای راه است و در حال حاضر اظهار نظر قطعی در مورد آن کمی دور از انصاف به نظر میرسد. شاید با ورود کاراکترهای جدید به داستان مجموعه و ایجاد خط رواییهای تازه مشکلات محتوایی اثر رفته رفته کمرنگ شود. باید صبر کرد و دید. اما آقای حاتمی کیا بدانید انتظار مخاطبان بیشمار آثار شما بیش از این چیزی است که اکنون بر روی آنتن رفته است.
امیررضا نوری پرتو
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست