دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

و ما خود را باورکردیم


و ما خود را باورکردیم

قرآن کریم درباره فرعون می فرماید او کسی بود که برای اعمال قدرت و تداوم حاکمیت, قوم خود را تحقیر می کرد واستخف قومه و همچنین میان آنان اختلاف و درگیری ایجاد می کرد تا در سایه تفرقه میان مردم, به اهداف خود برسد

قرآن کریم درباره فرعون می فرماید او کسی بود که برای اعمال قدرت و تداوم حاکمیت، قوم خود را تحقیر می کرد (واستخف قومه) و همچنین میان آنان اختلاف و درگیری ایجاد می کرد تا در سایه تفرقه میان مردم، به اهداف خود برسد. این روش البته مختص فرعون و محدود به یک دوره تاریخی خاص نیست، خوارکردن و تحقیر نمودن و ایجاد اختلاف داخلی میان مردم، یکی از شناخته شده ترین روش هایی است که قدرت های ستمگر و مستکبر برای اعمال سلطه خود و تاراج سرمایه های مادی و انسانی، علیه ملت ها در طول تاریخ به کار بسته و امروز نیز می بندند. قدرت های شیطانی و ضد بشری ابتدا با شیوه های مستقیم و تهاجمات نظامی، آنان را از لحاظ فیزیکی «تسلیم» می کنند و آنگاه با رسوخ و نفوذ در هویت ملی و ویژگی های فرهنگی، و استفاده از پیشرفته ترین روش ها و به کارگیری دانشمندان و عالمان علوم مختلف به ویژه علوم انسانی، برای تهی کردن مردم تحت سلطه از هرچه نشانه هویت مستقل فرهنگی و شخصیت معنوی آنها است، تلاش می کنند. حربه تحقیر و تخفیف اینجا به میان می آید. آنان می دانند برای این که ملتی را مطیع و رام دست خود نمایند، باید بیش از هر چیز، هویت و تاریخ و فرهنگش را از او بگیرند، لذا ابتدا برتری خود (و امروز «برتری انسان غربی») را در قالب نظریه های علمی، تئوریزه و آنگاه با به کار گرفتن روش های مختلف، به طور مستقیم و غیرمستقیم به ملت های تحت سلطه تلقین می کنند که چیزی نیستند، گذشته تاریک و شرم آوری دارند که قابل اتکا و الگوبرداری نیست و اگر می خواهند از این پس در مسیر آدم شدن و متمدن شدن و سری در میان سرها درآوردن حرکت کنند چاره ای ندارند جز اینکه واقع گرا ! باشندو الگوها و استانداردهای سلطه گران را در همه ابعاد به عنوان الگوهای خود بپذیرند و خلاصه از «خود» و هر آنچه بوی «خودی» می دهد متنفر شوند و بگریزند و برای «مثل دیگری شدن»، گوی سبقت را از یکدیگر بربایند!

این بلایی بود که تقریبا از اوایل دوره قاجار بر سر کشور و مردم ما نیز نازل شد و در دوران رژیم پهلوی به اوج خود رسید. ایران طی این دوران به صورت جولانگاه سلطه گران زمانه و قدرت های استعمارگر روس، انگلیس و بالاخره آمریکا درآمد و استکبار خارجی با همدستی مستبدان داخلی و دست پروردگان خود، ایران را به کشوری کاملا وابسته و اعتماد به نفس از دست داده مبدل کردند.

سرزمینی برخوردار از آن سابقه مدنیت و پیشینه تاریخی و آن همه مفاخر علمی و فرهنگی که در طول تاریخ به ویژه دوران پس از اسلام به جهان عرضه داشته بود، و ملتی بااستعداد، باهوش و صاحب ذوق و برخوردار از قوه ابتکار در این دوران سخت تحقیر می شدند استکبار خارجی با همدستی استبداد و تحت تاثیر قراردادن عناصر روشنفکرمآب و اجرای برنامه های وسیع فرهنگی و فکری طی این دوران سیاه و طولانی، تلاش می کرد، روح نتوانستن و استیصال و ضعف را در همه عرصه ها به جسم و جان این ملت تزریق نماید آنها می دانستند که «هویت ملی با فرهنگ شکل می گیرد» و برای سلب این هویت، حمله بی محابا را بیش از هر جا به استقلال فرهنگی این ملک و ملت آغاز کرده بودند چرا که وقتی ملتی بی هویت شد و از نظر فرهنگی خود را وابسته به اجانب دید آن وقت راه برای سلطه تمام عیار آنها هموار می شود. آنان چنان وانمود می کردند و دنباله های داخلی آنان چه کسانی که در راس حکومت بودند و چه عناصری که از نظر فکری مجذوب و مقلد بی چون و چرای غرب شده بودند، چنان القاء می کردند که: «علم و تمدن و پیشرفت مختص به ]ابرقدرت هاست[ و آنان خصوصا غربی ها و اخیرا آمریکایی ها نژاد برتر هستند و دیگران نژاد پست و ناقص و ترقی آنان در اثر والانژادی آنان است و... به تعبیر دیگر آنان انسان های تکامل یافته هستند و اینان در حال تکامل که پس از میلیون ها سال به تکامل نسبی می رسند. پس کوشش برای پیشرفت بی فایده است و ]ملت ها[ یا باید وابسته به سرمایه داری غرب باشند و یا کمونیسم شرق، به بیان دیگر ما از خود هیچ نداریم و باید همه چیز را از ابرقدرت ها بگیریم، علم را، تمدن را، قانون را و پیشرفت را.» (امام خمینی(ره)، ۶۲.۶.۱۲) و این چنین بود که یکی از روشنفکران و تئوریسین های استبداد قاجار و پهلوی علنا و صریحا اعلام کرد که: «برای پیشرفت راهی نداریم جز آنکه از فرق سر تا ناخن پا غربی شویم» و یکی از فرماندهان نظامی و نخست وزیران دوره پهلوی، در اوج نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، به عوض اینکه با توجه به جایگاه مهم و حساسی که داشت به دفاع از منافع ملی برخیزد و حرکت غیرتمندانه ملت و بعضی رهبران دینی و سیاسی را حمایت کند و آنان را دلگرمی و اعتماد به نفس بخشد، وقیحانه و صریح از پشت تریبون مجلس اعلام کرد که: «ملتی که از ساختن لولهنگ (آفتابه) عاجز است، چگونه می تواند صنعت عظیم نفت را اداره کند؟!» و قیام مردم و توان متخصصان و مهندسان ایرانی را به باد استهزاء گرفت.

انقلاب اسلامی در واکنش به چنین اوضاع و احوالی و برای خط ابطال کشیدن به آن نظریات باطل و روحیه سلطه پذیری و کتمان خویشتن و پایان دادن به حاکمیت چنان حکومت و حاکمانی برپا شده و بدون تردید مهم ترین دستاورد این انقلاب را - آن چنان که رهبر فرزانه انقلاب هم بر آن تأکید دارند- «رهایی کشور از بیماری سنگین و تاریخی استبداد پذیری» باید دانست.

معمار بزرگ انقلاب اسلامی با دمیدن روح آگاهی و اعتماد به نفس در کالبد ملت، نهضت عظیمی را برای احیاء هویت دینی و زنده کردن شخصیت ملی و معنوی مردم این سرزمین پایه گذاری و رهبری کرد. او که مردی از تبار پیامبر ختمی مرتبت بود با الهام از سیره آن رسول مرسل و تکیه بر مکتب اسلام، این چنین مردم مظلوم و تحت ستم ایران را خطاب قرار داد که: «اول باید باورتان بیاید که ما هم انسانیم، ما هم قدرت تفکر داریم... این قدرت در همه افراد بشر به قوه هست... مهم این است که افکار شما آزاد شود، اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما می توانیم مستقل باشیم، وابسته به غیر نباشیم خواهید توانست... مجتمع شوید و دست خیانت ابرقدرتان را از ]مملکت[ خود و خزائن سرشار آن کوتاه کنید و... به فرهنگ اسلام تکیه زنید، با غرب و غربزدگی مبارزه نمائید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غرب زده و شرق زده بتازید و هویت خویش را دریابید... بدانید که قدرت معنوی شما بر همه قدرت ها چیره و... تمام قدرت ها را در هم می شکند... نصرت کنید خدا را تا نصرت کند شما را...»

و به برکت این رهبری بود که ملت ایران خود را باور کرد، و هویت و فرهنگ خویش را احیاء کرد و صاحب رأی و صاحب اراده شد، و با وجود همه موانع و سنگ اندازی های دشمن، مسیر استقلال و آزادی را در پیش گرفت و در همه عرصه ها با موفقیت به پیش رفت. در عرصه نظامی با دست های خالی و تنها، هشت سال در برابر تهاجم وحشیانه و همه جانبه متجاوزان اجیر شده و حامیان ابرقدرت آنها ایستادگی کرد و بدون آنکه وجبی از خاک خود را از دست بدهد، دشمن را خوار و رسوای عالم کرد. در عرصه سیاسی، کشوری که روزگاری بازیچه بازیگران قدرتمند بود و با یک اولتیماتوم شفاهی از طریق سفیر یا کاردار خارجی، دست و پایش را گم می کرد و از صدر تا ذیلش از ترس به لرزه درمی آمد امروز به قدرتی غیر قابل انکار تبدیل شده که نه تنها در منطقه نفوذ بی بدیل و تأثیری تعیین کننده دارد، بلکه در عرصه های جهانی و بین المللی در حالی که دشمنان علیه او متحد می شوند و گروه های ۱+۵ و... تشکیل می دهند و شورای امنیت را علیه ایران بسیج می کنند، بدون ذره ای عقب نشینی از اصول و آرمان هایش، حرف خود را به کرسی می نشاند و شجاعانه از حقوق مسلم مردم خود دفاع می کند و... اما مهمتر از همه کشوری که روزگاری مسخره می شد که نمی تواند حتی «آفتابه» بسازد، امروز باز برخلاف خواسته دشمنان در عرصه های مختلف علمی و صنعتی به طور شتابنده در مسیر نوآوری و خودکفایی حرکت می کند. مسئولان و ملت ایران خوب می دانند که امروز «حرکت علمی برای کشور ما یک ضرورت مضاعف است» و به قول مولای متقیان(ع): «العلم سلطان، من وجده صال و من لم یجده یصال» «علم اقتدار است، هرکس آن را به دست آورد، می تواند غلبه کند و هرکس از آن بی بهره باشد، بر او غلبه می کنند» به همین دلیل با تکیه بر روحیه خودباوری، هر روز در این عرصه دست به کشف و اختراعی تازه می زنند و دل دوستان را شاد و خاطر دشمنان را نگران و هراسناک می سازند... اما از دشمن دیگر کاری ساخته نیست. کار از کار گذشته و ایران انقلابی از بسیاری از خط قرمزها گذشته و حریم های ممنوعه را شکسته، و ایران با پیشرفت های خود اینک جزء «باشگاه اتمی»، «باشگاه فضایی» و... درآمده است و دشمن مثل آقای مک کورمک سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به پیروزی ها و احداث مرکز جدید فضایی از سوی ایران که حداکثر می تواند آن را «در مدار اقدام آزاردهنده»! تلقی کند.

ملت ایران راه خود را پیدا کرده و به پیش می رود... هرچند که از آغاز پیروزی انقلاب کسانی بوده و هستند که به قول دکتر شریعتی عوض بگیر هستند ، از درک حقایق عاجزند و آنچه را هست نمی بینند و آنچه را نیست می بینند و هنوز رسوب های گذشته از ذهنشان پاک نشده و روحیه مقهور خارجی بودن دست از سر آنها بر نداشته است و جالب این جاست که دشمنانی که از پیشرفت ها و اقدامات انقلابی و موفقیت آمیز ایران ناراحت و عصبانی می شوند، از این جماعت حمایت می کنند و سعی دارد به لطائف الحیل آنان را به عنوان الگوهای فکری و سیاسی و نمادهای فرهیختگی و روشنفکری در اذهان جا بیاندازند عناصری که جانمایه و ترجیع بند همه نظرات و نق و نوق هایشان القای نتوانستن است تا آنجا که همین اواخر طی بیانیه ای از آمریکا خواستار تعلیق فعالیت های هسته ای ایران شدند!کسانی که اگر قرار بود به منطق آنها توجه شود، مثلاً در جنگ می خواستیم ایده های آنان را عملی کنیم، اینک بدون اغراق نه از تاک نشانی بود و نه از تاک نشان و حتی خاک کشورمان را هم تقدیم متجاوزان می کردیم... برای این جماعت که یا از نظر قلبی بیمار هستند و یا از نظر فکری منحرف، کاری از دست کسی ساخته نیست، جز اینکه برای شفا بیماردلان دعا برای اصلاح منحرفان... شاید هنوز دیر نشده باشد و با بازگشت به آغوش ملت و همراهی و همگامی با انقلاب همچنان در خروش آنان، روسیاهی را در تاریخ به نام خود ثبت نکنند!

سید محمد سعید مدنی