چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
واژگان اقتصاد آب ـ بخش سوم
● اصطلاحات اقتصادی در بخش آب
▪ حقالنظاره: ( Abstraction charge )
برای تأمین هزینههای خدمات مدیریت در مورد آبهای زیرزمینی و سطحی که توسط بخش خصوصی استحصال گردیده، حق النظاره وضع میشود. این مبلغ بایستی حداقل بتواند هزینههایی که دولت برای ایفای نقش مدیریت منابع آب انجام میدهد را تأمین کند. در بیشتر کشورها، کشاورزان از پرداخت این هزینهها معاف میباشند.
▪ حق اشتراک یا آبونمان:( Admission charge/ subscription/ abonnement )
آبونمان واژه فرانسوی است و به معنای پول اشتراک میباشد. حق اشتراک آب، هزینهای است که بابت حق استفاده از آب شرکتهای آب منطقهای از مشترکین دریافت میشود و شامل بخش ثابت تعرفه بوده و برای پوشش هزینههای سرمایهگذاری در تأسیسات وضع میشود.
▪ کارآیی تخصیصی:( Allocative efficiency)
نشاندهنده توانایی بنگاه برای استفاده از ترکیب بهینه عوامل تولید، با توجه به قیمت آنهاست. تعیین الگوی کشت بهینه در استفاده کارآ از عوامل تولید از جمله آب، مثالی از این نوع کارایی است.
▪ کارآیی اقتصادی:( Economic efficiency)
توسط این نوع ازکارآیی، منابع کمیاب ، مورد استفاده قرار گرفته و سازمان مییابند تا هدفهای معین اقتصادی مشخص شوند. به عبارت دیگر، کارایی اقتصادی به صورت حاصل ضرب کارآیی فنی و تخصیصی است.
▪ کارآیی آبیاری:(Irrigation efficiency)
نسبت میزان محصول تولید شده به میزان آب مصرفی در طول دوره تولیدی.
▪ کارآیی فنی:( Technical efficiency)
نشان دهندهی میزان توانایی یک بنگاه برای حداکثر سازی تولید؛ استفاده از تکنولوژیهای آب اندوز همانند آبیاری بارانی و قطرهای (آبیاری تحت فشار) مثالی از این نوع کارآیی است.
▪ هزینههای جبرانی:( Compensation costs)
هزینهای است که برای جبران افت آب زیرزمینی گرفته میشود.
▪ مازاد مصرف کننده:( Consumers surplus)
تفاوت قیمتی که مصرف کننده میپردازد با حداکثر قیمتی که ممکن است آن کالا به فروش رود.
▪ قرارداد:( Contract)
موافقتنامهای میان دو یا چند نفر که از منظر قانونی ملزم به اجرای آن بوده و به موجب آن یکی از طرفین قرارداد به منظور خاصی تعهد میکند که عملی را اجرا یا از اجرای کاری خودداری کند.
▪ هزینههای بازیافتی:( Cost recovery)
عبارتست از قیمتگذاری به منظور بازپرداخت هزینهی تولید آب، که بر اساس هزینههای گذشته صورت میگیرد؛ به عبارت دیگر، قیمتگذار برای تأمین هزینههای مربوط به پروژههای آب به گذشته نگاه میکند. این روش در صورتی که هزینه پروژههای جدید برابر هزینه پروژههای گذشته باشد، روش مناسبی است.
▪ کشش متقابل:( Cross elasticity)
تغییر نسبی در مقدار تقاضای یک کالای معین به ازاء تغییر نسبی در قیمت کالای دیگر؛ اگر دو کالا مکمل یک دیگر باشند، مانند شکر و چای، کشش مذکور منفی خواهد بود، زیرا با افزایش قیمت شکر، تقاضا برای چای هم کاهش خواهد یافت. اما اگر دو کالا جانشین یکدیگر باشند، مانند چای و قهوه، مقدار عددی کشش، مثبت خواهد شد. زیرا اگر قیمت چای افزایش یابد تقاضا برای قهوه افزایش خواهد یافت.
▪ دیماند:( Demand)
حداقل صورتحساب آببها در یک دوره مصرف را گویند.
▪ قیمتگذاری حجمی:( Volumetric pricing )
در این روش، آببها بر اساس میزان آب مصرفی تعیین میشود و برابر با هزینهی نهایی آب مصرفیست که کارایی در مصرف آب را به همراه دارد و قیمت بهینه نامیده میشود. بنابراین، زمانی که درآمد حاصل از مصرف یک واحد اضافی آب (فایده نهایی) کمتر از هزینههای آن باشد، مصرفکننده منطقی از مصرف آب خودداری میکند و آب اضافی برای مصارف مفیدتر و با ارزشتر عرضه میشود، این مسأله به افزایش کارایی در مصرف آب منجر خواهد شد.
▪ آببها : (Water rate/ Irrigation fee/ Water rate/ Water charge)
مبلغی است که از ذی نفع بابت آبی که استفاده کرده، گرفته و بخش متغیر تعرفه را شامل میشود. این مبلغ ممکن است براساس نکات زیر و یا برای تأمین هزینههای زیر میباشد:
۱) هزینههای نگهداری و بهرهبرداری
۲) تمام یا قسمتی از هزینههای استهلاک تأسیسات و هزینههای نگهداری و بهرهبرداری
آببها در انشعابات آزاد، شامل دو بخش زیر میباشد:
الف) حق ثابت که بهصورت ماهانه دریافت شده و در هر ماه ۵/۲ درصد حق انشعاب معادل همان سال (از نظر ظرفیت انشعاب و نوع مصرف آن) خواهد بود.
ب) بهای آب مصرفی در مورد میزان مصرف برابر آب بهای انشعابات عادی خواهد بود.
- آببهای زراعی، آببهای دریافتی از کشاورزان و زارعین است که با توجه به مادهی واحده قانون تثبیت آببهای زراعی تعیین میشود.
▪ حقابه:( Water right)
سهم شروع و مقرر روستا، مزرعه، باغ، خانه از آب رود، چشمه، قنات و یا چاه در ساعات و به اندازه معلوم.
▪ تعرفه آب: (Water tariff)
تعرفه آب یک واژه کلی است که شامل آببهای حق اشتراک و آبونمان میشود. به عبارت دیگر هزینههایی که به طورمستقیم به استفاده از زیرساختهای عرضهی آب مربوط میشود. در حقیقت تعرفه برای بازپرداخت هزینههای بهرهبرداری، نگهداری و هزینههای جایگزینی لازم برای پایداری سیستمهای آبی وضع میشود.
▪ هزینه مستقیم:( Direct cost)
هزینهای است که با تولید ارتباط مستقیم دارد؛ به عبارت دیگر، با تغییر میزان تولید، میزان هزینههای مستقیم نیز تغییر خواهد کرد، همانند هزینهی تجهیزات سرمایهای، نیروی کار و دیگر عوامل موردنیاز برای ساختن سدها و شبکهها و در نهایت هزینههای پمپ، لوله، کنتور.
▪ ارزش اقتصادی آب:( Economic value of water)
سهم آب در افزایش تولید را ارزش اقتصادی آب مینامند. گفتنیست مناسبترین و کاراترین قیمت عبارتست از قیمتی که برابر با این سهم باشد که از نظر تئوری قابل دفاع و از لحاظ عملی به ندرت قابل اجرا است.
▪ آثار خارجی :(Externalities)
این آثار معمولاً به صورت جانبی و غیرعمدی در تولید و مصرف ایجاد میشوند و گروه سومی را به طور مثبت یا منفی تحت تأثیر قرار میدهند. برای نمونه یک کارخانه تولیدی که آب منطقه را آلوده کرده و موجب بروز بیماری در افراد جامعه میشود، یک اثر خارجی منفی (هزینه خارجی) را به وجود آورده است. از سویی آب پاک سد موجب لطافت و مرطوب شدن هوای مناطق اطراف سد شده و چشمانداز زیبایی ایجاد میکند(اثر خارجی مثبت).
▪ تبعیض قیمت:( Price discrimination)
تبعیض قیمت یعنی یک کالای واحد با قیمتهای متفاوت به فروش برسد؛ تولیدکننده انحصاری میتواند تمام ستاده(محصول) خود را در یک بازار و قیمتی واحد به فروش نرساند و از طریق فروش محصول خود با قیمتهای متفاوت سود خود را افزایش دهد. تبعیض قیمت تنها زمانی امکانپذیر است که خریداران محصول مورد نیاز خود را از یک بازار خریداری نکنند و فروشندگان بتوانند محصول خود را مجدداً در بازار دیگر که قیمت بالاتری در آن حاکم است به فروش برسانند. در اینصورت، قیمت در بازار یکسان نخواهد شد. به طور مثال، شرکتهای آب و فاضلاب میتوانند آببها را در گروههای مختلف مصرف با نرخهای متفاوت دریافت دارند و یا این که آب را با نرخهای متفاوت میان مصرفکنندگان آب (شهری، کشاورزی و صنعتی) توزیع کنند.
▪ هزینه خصوصی:( Private cost)
هزینهای است متعلق به یک واحد تولیدی که در رابطه با منابع تولید بوجود میآید؛ این هزینه شامل دو بخش است: هزینهی صریح یا آشکار و هزینهی ضمنی.
▪ هزینه اجتماعی:( Social cost)
واحدهای تولیدی به واسطه تولید، هزینههایی را به افراد جامعه تحمیل میکنند و خود بابت آن پولی پرداخت نمیکنند. برای نمونه صنایعی که در کنار رودخانه قرار دارند و باعث آلودگی آب رودخانه میشوند و یا کشاورزانی که آب را آلوده به سموم میکنند، باعث مرگ ماهیها و بیماری افراد پاییندست رودخانه میشوند. این موارد، آثار خارجی منفی این فعالیتهای اقتصادی را بیان میدارد که در هزینههای خصوصی آنها لحاظ نشده است. بنابراین، این هزینههای غیرمشخص به هزینههای خصوصی افزوده میشود و هزینهی اجتماعی تولید هر جامعه را به وجود میآورد.
▪ رفاه اجتماعی:( Social welfare)
مجموع منافع و یا مطلوبیتهای فردی، افراد تشکیلدهنده جامعه را بیان میکند. تغییرات در رفاه اجتماعی به عنوان معیاری برای قضاوت در مورد کارایی سیاستهای اقتصادی به کار برده میشود. برای نمونه تاثیر سیاست قیمتگذاری جدید یا ایجاد بازار رسمی آب بر رفاه افراد جامعه، میتواند به عنوان شاخصی برای تصمیمگیری در مورد سیاستهای جدید اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد.
▪ هزینه معاملاتی:( Transaction cost)
هزینههای اجرایی مبادله یا معاملات اقتصادی را گویند. این هزینهها در مورد مالکیت خصوصی و دولتی متفاوت است. هزینههای معاملاتی در صورتی که حقوق مالکیت غیرمتمرکز و دارایی خصوصی قابل مبادله وجود داشته باشد، شامل هزینهی کسب اطلاع از قیمت، زمان لازم برای رسیدن به توافق اطمینان از اجرای معامله و پرداخت جریمه در صورت به هم زدن معامله است. اما در اقتصادی که تصمیمگیری متمرکز و دولتی وجود دارد، این هزینهها با هزینههای اداری و اجرایی جایگزین میشوند که شامل ایجاد ساختار اداری برای تشکیل بازار آب، سازمانی برای تعیین حق استفاده از آب، ایجاد مجموعه قوانین در این خصوص و دستگاهی برای قضاوت و رسیدگی به شکایات و همچنین تسهیلات مورد نیاز برای ایجاد یک سیستم انتقال و اندازهگیری آب برای تحویل آب به حقابه داران در بازار آب است.
▪ مطلوبیت :(Utility)
توانایی و استعداد یک مال در تأمین نیاز یا خواست انسان است. برای نمونه توانایی آب در ایجاد بهداشت، ایجاد درآمد برای کشاورزان و سایر گروهها و خدماتی که از مصرف آب حاصل میشود.
▪ ارزش افزوده:( Value added)
تفاوت میان درآمد کل یک بنگاه و هزینههای مربوط به خرید و تأمین مواد اولیه خدمات و اجزاء خریداری شده است. بدین وسیله میتوان کلیه ارزشهایی را که بنگاه در جریان تبدیل مواد اولیه خدمات و اجزاء خریداری شده به کالا افزوده است را محاسبه کرد. ارزش افزوده آب در صنعت، ارزشی است که به آب در هنگام تبدیل آن به محصولات صنعتی افزوده میشود.
▪ تقاضای مشتق آب:( Water derived demand)
زمانی که کالا یا خدمت مورد نظر، نهادهای برای فرآیند تولید باشد نه کالای مورد مصرف نهایی.
در کشاورزی و صنعت تقاضا برای آب همانند دیگر عوامل تولید در فرآیند تولیدی یک تقاضای مشتق شده است، بدین معنی که تابع تقاضا برای نهادهی تولید از تقاضای خریداران محصول مشتق میشود. استخراج تابع تقاضا برای نهادهای تولید و مقدار بهینه نهاده از طریق حداکثرسازی هزینه حاصل میشود.
تدوین: مهندس حمید بابایی دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی آبیاری دانشگاه تهران ـ خبرنگارمهندسی کشاورزی سرویس مسائل راهبردی خبرگزاری دانشجویان ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست