سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
جهانی شدن و مهدویت دو نگاه متفاوت به آینده بشریت
بحث از آینده بشر با یک پرسش اساسی روبروست، برای کلیه جوامع بشری این پرسش جدی مطرح است که آیا تاریخ جوامع بشری به سوی صلح و عدالت در حرکت است، یا سرانجام دچار جنگ و تخاصم و بیعدالتی میشود؟ در صورت مثبت بودن جواب سوال نخست، سوال از ساز و کار استقرار صلح و عدالت جهانی مطرح است اگر برای استقرار صلح و عدالت جهانی دو رکن حکومت و قانون را نظام بخش حیات بشری بدانیم، آنچه که مسلم است که حکومتهای موجود فاقد چنین توانمندی هستند. چرا که حکومت و قانونهای ملی در وضع مطلوب خود امنیت و صلح را در چارچوب مرزهای ملی تامین خواهند کرد و این حکومتها و قوانین استقرار صلح جهانی را نه وظیفه خویش میدانند و نه دغدغه آن را دارند. حتی در صورت داشتن چنین دغدغهای از منظر قانون و ساز و کار اجرا فاقد این توانمندی هستند. بنابراین به صورت طبیعی پرسش از چگونگی استقرار صلح جهانی، به اندیشه حکومت جهانی میانجامد. از این رو از دیرباز نظریه حکومت جهانی مورد توجه اندیشهوران بوده است.
سن آگوستین از جمله متفکرانی است که در کتاب شهر خدا از دو الگوی حکومتی یاد میکند که به اندیشه حکومت جهانی ناظر است.
کانت از دیگر اندیشهوران است که به طرح صلح جهانی از رهگذر همکاری و تامین اخلاق انسان میپردازد و برتراند راسل ایجاد صلح جهانی را از طریق ایجاد سازمان جهانی که از وقوع جنگ جلوگیری میکند امکانپذیر میداند(۱) آرنولد توین بی در مورد حکومت جهانی اندیشیده و جهانی شدن حکومتها را از منظر سیاست قدرت توضیح داده است.
در دوره معاصر نیز ایدئولوژی مارکسیسم و لیبرالیسم داعیه حکومت جهانی فراگیر را مطرح کردهاند.
نظریه انترناسیونالیستی و جهان وطنی مارکسیسم به جهانی شدن آموزههای سوسیالیستی و جهانگیر شدن حکومت پرولتاریا اشاره میکند.
از نگاه مارکسیستها ارتدوکس، همه جهان تحت حکومت واحد کمونیستی قرار خواهد گرفت. اما فروپاشی اتحاد شوروی ناکامی قطعی اندیشه حکومت جهانی پرولتاریا را اثبات کرد و به تدریج این قبیل مباحث از ادبیات سیاست بینالملل کنار نهاده شد.
اما در میان طرفداران لیبرالیسم اندیشه حکومت جهانی از دیرباز وجود داشته است و با فروپاشی بلوک سوسیالیست این نظریهها جان تازهای یافته است.
مهمترین استدلال طرفداران جهانی شدن لیبرالیسم عبارتند از:
۱) لیبرالیسم یکی از الگوهای موفق و کارآمد بشری درحوزه مدیریت سیاسی و نظام اقتصادی و فرهنگی است.
۲) الگوی رقیب لیبرالیسم با ناکامی و شکست روبرو شده است.
۳) تاکنون الگوی جایگزین برای لیبرالیسم ارائه نشده است.
فوکویاما در نظریه پایان تاریخ چنین میگوید:
آنچه شاهد هستیم؛ صرفا پایان جنگ سرد یا گذر از دوره ویژهای از تاریخ پس از جنگ نیست؛ بلکه پایان تاریخ نیز هست؛ یعنی پایان تطور ایدئولوژیک بشر و جهانی شدن دموکراسی لیبرال غربی به شکل نهایی دولت بشری(۲)
در این تلقی جهانی شدن لیبرال دموکراسی امری محتوم است؛ پس تشکیل حکومت واحد جهانی مهمترین دستاورد برای بشر خواهد بود. بنابراین، رهبران دنیای لیبرالیسم باید مسئولیت کنونی خویش را در جهت تشکیل حکومت جهانی درک کنند و دیگر جریانها و منتقدان روند موجود باید این نکته را درک کنند که هر نوع مخالفت و مقاومت در برابر این جریان عظیم تاریخی محکوم به شکست خواهد بود. به این ترتیب، امروزه مکتب لیبرالیسم داعیهدار جهانی شدن است و صاحب نظران متعددی در جهت تبیین نظری و ایجاد مبانی فلسفی و نظری این امر میکوشند.(۳)
تئوری پایان تاریخ فوکویاما، دهکده جهانی مک لوهان، موج سوم الوین تافلر و نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون هریک از منظرهای مختلف به انجام این مهم میپردازند.
در مقابل اندیشه حکومت جهانی در فرهنگ و اندیشه اسلامی از آغاز ظهور تا امروز مطرح بوده و براساس نوید منابع دینی تحقق آن حتمی و تردیدناپذیر خواهد بود.
هریک از این مدعیان حکومت جهانی با یک سوال عمده مواجه هستند. پرسش اصلی لیبرالیسم سوال از وجود مقتضی و شرایط لازم جهت جهانگیر شدن است؛ در حالی که پرسش اساسی اندیشه اسلام به سوال از موانع موجود ارجاع داده میشود. یگانه استدلال لیبرالیسم در مقابل اینکه آیا آموزههای لیبرالیسم مبتنی بر مقتضیات و خواستهای معقول بشری است و میتواند جنبه عام و جهانی داشته باشد این خواهد بود که الگوی لیبرال تجربه موفق تاریخ بوده که بشر طی سالها تلاش بدان دست یافته است. اما آیا این تجربه موفق که در حوزه جغرافیایی خاص به منصه ظهور رسیده است و بر فرهنگ و سنن تاریخی خاص مبتنی است، برای همه جوامع بشری قابل تعمیم و پذیرش است؟
براساس نظریه برخورد تمدنها لیبرالیسم با استفاده از امکانات و توانمندیهای اقتصادی و سیاسی میتواند خود را جهانشمول سازد در حالی که درون این تفکر نوعی نابرابری وجود دارد که برای بیشتر جوامع و فرهنگها غیرقابل تحمل جلوه میکند؛ بنابراین هم به لحاظ فطری و هم از نظر تجربی و عینی، تعمیم لیبرال دموکراسی به جوامع دیگر با مقاومتهایی روبرو خواهد شد. گرایشهای قومی و ترویج نظریه منطقهگرایی و باز خیزش جنبشهای مذهبی فقط بخشی از واکنشها و مقاومتها در برابر جهانیسازی لیبرالیسم است.
و چنانکه جیمز روزنا به درستی ابراز میدارد لیبرال دموکراسی بر مبنای حاکمیت ملی و وستفالیایی استوار شده و در چارچوب مرزهای ملی غرب بارور شده. از این رو زمانی که به تسری برون مرزی روی میآورد دچار بحران میگردد.
فرهنگ و اندیشه اسلامی، افزون بر ظرفیت و توانمندی درونی جهانشمولی، از نظر عینی نیز دارای ویژگیهایی است که نارساییهای موجود در الگوی بشری را جبران میکند.
دیدگاه نظری، اندیشه حکومت جهانی اسلام بر آموزه جهانشمولی اسلام مبتنی است و این امر با فطرت و خواستههای معقول بشری ارتباط دارد که جهانیسازی اندیشه اسلامی را از حالت تحمیل خارج و کلیه جوامع بشری را اقناع میکند.
آموزههای اسلامی از آن رو که خواستههای معقول و فطری بشر را مورد توجه دارد، از زمینهها و مقتضیات مناسبی جهت فراگیر شدن و جهانگیر شدن بهرهمند است. آموزههای دینی به یک نکته مشترک میان تمام جوامع بشری باز میگردد و آن خواست فطری و ماندگار بشر است. قوانین و دستورالعملهای اسلامی نیز دارای ماهیت فرا زمانی و فرا مکانی است و از ابتدا به گونهای تنظیم شده که خواست فطری و معقول بشر را در چارچوب فکری و فرهنگی متفاوت و متنوع مورد توجه قرار داده است. بنابراین قوانین اسلامی واجد صلاحیت و مقتضیات لازم برای جهانی شدن است. از طرف دیگر حکومت جهانی اسلام دارای ویژگیهایی است که این الگو را نزد بشر جذاب و گیرا میسازد که برخی از آنها عبارتند از:
الف) توحید محوری:
توحید محوری از مهمترین ویژگیهای حکومت جهانی اسلام است، توحید سرچشمه وحدت قانونگذاری و محور مشترک تمام جوامع بشری در جایگاه بندگان خدای یکتاست، حکومت جهانی اسلام به صورت تجلی اراده الهی، بالاترین ساز و کار مدیریتی و اجرایی است.
در جامعه جهانی اسلام، برابری همگان در پیشگاه قانون و برخورداری برابر از امکانات موجود، بر محوریت اندیشه توحیدی، محوری به ایجاد قانون واحد و روش واحد قانونگرایی و قانونگذاری میانجامد و جامعه چند پاره را به وحدت و یکرنگی میرساند امام صادق(ع) این حکومت را چنین معرفی میکند:
ای فضل به خدا که او [مهدی(عج]) اختلاف میان ملتها و ادیان را بر میچیند و دین واحد میشود همانگونه که خدا فرموده است دین حقیقی نزد خدا اسلام است.(۴)
این هدف همانا هدف مشترک جوامع بشری است که کلیه انسانها را به دور از تعلقات مادی و اعتباری بر محوریت توحید به هم میرساند.
ب) عدالت محوری
عدالت در اندیشه سیاسی اسلام جایگاهی اساسی دارد که قرآن کریم عدالت را یکی از اهداف ارسال رسل و انزال کتب معرفی میکند (حدید ۳۱/۵۷) عدالت خواست فطری و همگانی است؛ اما این امر فطری منابع طبقات زیادیخواه و خودکامگان را به خطر انداخته و در نتیجه آنان را در صف مقابل خود قرار میدهد.
اندیشه لیبرالیسم از منظر عدالت اجتماعی با چالش جدی روبروست. زیرا اصل اساسی لیبرالیسم پذیرش نابرابری است و جهت ایجاد رفاقت اقتصادی به تشویق نابرابری و ترویج آن میپردازد. لیبرال دموکراسی توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی را در اختیار تعدادی از انسانها و بخشی از جوامع بشری قرار میدهد و این امر با افزایش بیعدالتی و فقر جمعیت فراوانی از افراد بشر روبرو خواهد بود. اما در حکومت جهانی اسلام رفاه و توسعه براساس عدالت استوار است.
روزی که مهدی موعود - (عج) قیام کند به عدالت قیام میکند، در دوران حکومت او، روی زمین از ستم اثری یافت نمیشود. راهها امن خواهد شد، زمین برکات خود را خارج میسازد؛ هر حقی به صاحبش بر میگردد. روی زمین پیرو هیچ دینی باقی نمیماند مگر اینکه اسلام آورد و به ایمان اعتراف کند.(۵)
ج) رفاه و توسعه اقتصادی عادلانه:
براساس پیشبینی روایات،رهبری دینی عصر ظهور و حکومت جهانی اسلام با توسعه و رشد اقتصادی چشمگیری همراه است.
در حدیثی میفرماید: به محض قیام مهدی، رحمتها و برکتهای الهی، پروا پیشگانی را که خودشان در پی آن انقلاب آسمانی کمال مییابد، فرا میگیرد(۶)
د) توسعه علم و فناوری:
امروزه علم و فناوری در نگرش پوزیتویستی مدرن و پست مدرن، بیشتر به علوم تجربی و علم به مفهوم sience ناظر است. این علمگرایی بر امور تجربی ناظر است و الزاما علوم عقل و غریزی را مدنظر قرار نمیدهد. در این چارچوب رشد عقلانیت انسان نیز در مفهوم عقلانیت ابزاری مورد توجه است. اما در جامعه عصر ظهور توسعه و رشد همه جانبه علم، عقلانیت و آگاهی مدنظر است، علم و آگاهی به ارزشها و باورهای علوم انسانی که در فطرت او ریشه دارد و مورد توجه قرار میگیرد. در حدیثی در این زمینه جالب توجه است که براساس آن تمام دانستههای علمی بشر فقط بخش اندکی از معارف و دانش است که جوامع عصر ظهور بدان دست می یازد.
از امام صادق(ع) میخوانیم:
دانش ۲۷ حرف یا ۲۷ شعبه است تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردهاند دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناختهاند؛ اما هنگامی که خاتم ما قیام کند، ۲۵ حرف و ۲۵ شاخه دیگر را آشکار و میان مردم منتشر میسازد و دو حرف را به آن ضمیمه میکند تا ۲۷ حرف کامل شود.
بنابراین حدیث مزبور جامعه عصر ظهور از نظر علم و فن با رشد و توسعهای فزاینده روبرو است که در تاریخ تلاشهای علمی بشر بیسابقه است.
مهدی جعفری، دانشآموخته حوزه علمیه قم
کارشناس ارشد علوم سیاسی
پینوشتها:
-۱ راسل، برتراند، آیا بشر آیندهای هم دارد، منصور محمود، تهران، مروارید ۱۳۶۰، صص ۱۵۰-۱۴۴
۱۹۹۲-۲ .The End oF history and the lust mon. Loundon. Fukuyama Francis
-۳ لاریجانی، محمدجواد، کاوشهای نظری در سیاست خارجی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۷۴، ص ۲۶۹
-۴ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۳، ص ۴۵، تهران دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳
-۵ شیخ مفید، الارشاد فی معرقه حجج الله علی العباد، ترجمه رسول محلاتی، تهران دفتر نشر اسلامی، ۱۳۷۸، صص ۳۴۴-۳۴۳
-۶ صافی، لطفالله، منتخب الاثر الامام الثانی عشر، کتابخانه صدر، تهران، بیتا، ص ۴۲۸
-۷ علامه مجلسی، همان، ج ۵۲، ص ۳۳۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست