دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

سادات به روایت ریچارد نیكسون


سادات به روایت ریچارد نیكسون

در سپتامبر ۱۹۷۰ هنگام بازدید از مانورهای ناوگان ششم ایالات متحده در هواپیما بودم كه خبر دادند ناصر بر اثر یك حمله قلبی در گذشته است لحظه ای با خودم فكر كردم كه برای مراسم تشییع او به قاهره بروم اما قدری كه فكر كردم این كار را زیاد معقول ندانستم

در سپتامبر ۱۹۷۰ هنگام بازدید از مانورهای ناوگان ششم ایالات متحده در هواپیما بودم كه خبر دادند ناصر بر اثر یك حمله قلبی در گذشته است. لحظه ای با خودم فكر كردم كه برای مراسم تشییع او به قاهره بروم اما قدری كه فكر كردم این كار را زیاد معقول ندانستم. در آن زمان دولت مصر مناسبات خیلی نزدیكی با شوروی داشت و خصومت شدیدی نسبت به آمریكا از خود نشان می داد، باخود گفتم اگر جانشین عبدالناصر مایل باشد كه روابط بین دو كشور را بهبود بخشد نخستین گام را او باید بردارد. بنابراین تصمیم گرفتم به جای خود، یك هیأت نمایندگی به قاهره بفرستم.

هنگام مرگ ناصر، سادات بیش از بیست سال بود كه در پشت صحنه انتظار چنین روزی را می كشید. اگر او از حسادت وسوسه انگیز ناصر در امان ماند، از این رو بود كه هرگز كوچك ترین نشانه ای از جاه طلبی های شخصی بدست نداده بود و با اطاعت كامل مأموریت هایی را كه ناصر بدو واگذار می كرد انجام می داد.

آری مدت هجده سال، سادات در كمین نشسته بود و فقط گوش می داد. پیش از انقلاب، موقعی كه انگلیسی ها همه كاره مصر بودند، فعالیت های ملی گرایانه اش او را به زندان انداخت و در آنجا بود كه ارزش صبر و حوصله را در سكوت فراگرفت. او می دانست كه ناصر حسادت بی رحمانه ای دارد و از این رو طوری وانمود كرد كه هرگز به قدرت چشم طمع ندوخته و گذشته از این سادات به دوستی هایش كاملاً وفادار بود و مردی بود كه می دانستند به وعده هایش عمل می كند. سادات در خلال مسافرت هایی كه به حساب ناصر به خارج می كرد، فرصت یافت كه دوستی های باارزشی بویژه با فیصل ولیعهد عربستان سعودی برقرار كند و به طور خصوصی به فیصل اظهار داشت كه «سوسیالیسم عربی» ناصر و وابستگی او به اتحاد جماهیر شوروی دچار شكست شده است.وقتی سادات بعد از مرگ ناصر در سال ۱۹۷۰ به قدرت رسید، بسیاری از ناظران معتقد بودند كه او بیش از چند هفته در مسند قدرت باقی نخواهد ماند ولی آن ها متوجه نبودند كه باید صبر كرد یك زمامدار حقیقتاً به اوج قدرت برسد تا معلوم شود كه آیا او دارای صفات لازم برای زمامداری هست یا نه. سادات ابتدا سعی نكرد كه پا در كفش ناصر كند و به سرعت تمام اقدامات رقبایش را برای به دست آوردن قدرت، خنثی كرد و خطرناك ترین آن ها را به زندان افكند. به طوری كه قدرت، سریعاً بلامنازع شد.

سادات به سرعت شروع به سست كردن پیوندهای دوستی میان مصر و اتحاد رهبر شوروی كرد. «سادات» بعد از مرگ ناصر، نمایندگانی به سراسر دنیا، برای ابلاغ درودهای خود فرستاد. در «پكن» نماینده او با چوئن لای ملاقات كرد و در خلال صحبت، نخست وزیر چین پرسید: «آیا شما می دانید كه ناصر را در پنجاه و دوسالگی چه كسی كشته؟» وقتی فرستاده «سادات» نتوانست به سؤال او پاسخی بدهد «چوئن لای» گفت: «روس ها!» البته «چوئن لای» به معنای مجازی و نه لغوی سخن می گفت. البته وابستگی مصر به اتحاد جماهیر شوروی و همچنین روابط تیره او اغلب همسایگان عرب و با آمریكا، بارهای بسیار سنگینی بود. ناصر مرد فوق العاده متكبر و خودپسندی بود و در اواخر عمرش، انزوای مصر، شدیداً به اعصاب او فشار آورد و سادات عقیده داشت كه غم و اندوه به جرأت و تندرستی ناصر شدیداً لطمه وارد ساخته بود.

وقتی سادات به كار مشغول شد، ما علایمی دریافت كردیم كه نشان می داد رئیس جمهوری جدید مایل است یخ هایی كه در روابط بین مصر و آمریكا به وجود آمده آب شود. نخستین اقدام او در این مورد اخراج شانزده هزار مشاور نظامی شوروی درسال ۱۹۷۲ بود. محرك او برای این كار، بخشی نحوه قضاوت او درباره روس ها بود كه آنها را چندان قابل اعتماد نمی دانست. ولی بیشترین انگیزه او برای بیرون كردن روس ها تنفر او از آن ها بود. وقتی من در ۱۹۷۴ از قاهره بازدید كردم به وی گفتم كه یكی از علل به هم خوردن میانه «پكن» و «مسكو» این احساس خیلی روشن چینی ها بود كه خود را متمدن تر از روسها می دانستند. سادات لبخندی زد و پاسخ داد: «می دانید كه همین علت هم در مورد ماصدق می كند... ما مصری ها متمدن تر از روس ها هستیم...»ناصر مرد چند كاره ای بود. به جزئیات امور دولت وارد می شد، خودش پرونده ها را مطالعه می كرد و غالباً در دفترش تا سپیده صبح بكار می پرداخت. سادات خویشتندارتر و فكورتر بود. اكثراً به وزرای خود اعتنا نمی كرد و تصمیمات را خودش به تنهایی با گردش در ساحل نیل بعد از صرف ناشتایی می گرفت. نسبتاً دیر از خواب برمی خاست و در روز زیاد كار نمی كرد. از وارد شدن در جزئیات بیزار بود.

كارهای روزمره هیأت دولت مصر سنگین و خیلی كم اثر بود. اما تصمیمات عمده - كه سادات به خود اختصاص داده بود - بهت آور و غالباً وسعت و دامنه ای حساب نشدنی داشت. بعضی از این تصمیمات مانند اخراج روس ها و مسافرت به بیت المقدس در ،۱۹۷۷ فرضیات سیاسی خاورمیانه را یكسره تغییر داد. كمتر دیده شده است كه یك نفر بتواند ناگهان روابط بین المللی را این گونه دستخوش تغییر و تحول سازد.

«ناصر» و «سادات» به خاطر نقشی كه در امور بین المللی ایفا نمودند در خاطره ها باقی خواهند ماند. هر دو سعی داشتند غرور جریحه دار شده اعراب را مرهم گذارند. جنگ «كیپور» در ۱۹۷۳ را سادات به راه انداخت تا شاید بتواند عدم تعادل روحی را كه از پیروزی اسرائیل در ۱۹۶۷ به وجود آمده بود مرتفع سازد. اما «سادات» باز هم دورتر رفت. بعد از ملی شدن سوئز، خصومت بین اعراب و اسرائیل شدیدتر از همیشه به جای خود باقی ماند. در نظر «سادات» نمایش قدرت اعراب در جنگ «كیپور» نخستین گام در جهت صلح بود. او می توانست از یك موضع قدرت و نه از موضع ضعف خود را جوانمرد و بلند همت نشان بدهد.

«سادات» همان قدر مرد عمل بود كه «ناصر» سطحی بود و همان قدر محتاط بود كه ناصر دل به آب زن بود. ابتكارات او، وسایل به دقت مطالعه شده برای نیل به یك هدف را هم پیش بینی می كرد و با چشمی تیزبین تمام نتایج ممكنه را بررسی می نمود. «سادات» قصد داشت كه به انزوای اقتصادی مصر پایان ببخشد.

«سادات» در آن جایی موفق شد كه ناصر در آن جا شكست خورد زیرا او نخستین مسئولیت خود را در سعادت ملت مصر می دانست و نه در سعادت «ملت عرب» و او با این كه نقش خیلی فعالی در صحنه بین المللی ایفا می كرد، آن چه را كه در خارج انجام می داد به هدف اصلی خود كه همانا بهبود شرایط زندگی مصری ها بود مرتبط می ساخت.

ر.ك به كتاب «رهبران» تألیف ریجاد نیكسون ترجمه آقای كاظم عبادی - مؤسسه مطبوعاتی عطایی - چاپ اول - سال ۱۳۶۳

در اینجا تذكر این نكته لازم است : آنچه در این سلسله گزارشها به روایت از زمامداران و سیاستمداران و دست اندركاران سیاست جهانی نقل می شود ، صرفاً یك نقل قول است و نشانه موافقت روزنامه ایران یا این نویسنده با آن برداشت ها و آن نوشته ها نیست . شیوه كاراز آغاز شرح وقایع به روایات مختلف بوده است و بی تردید خواننده آگاه از مجموعه آنچه می خواند تا حدودی پی به حقیقت قضایا خواهد برد.

یكی از خوانندگان علاقه مند، در تماس تلفنی با نگارنده این گزارش اظهار داشتند: شما چرا نوشته اید «سادات در روزهای پیش از ترور، از سلامت روانی كامل برخوردار نبود. كدام گروه پزشكی او را معاینه كرده بودند، تشخیص سلامت فكر و كاستی آن كار روانپزشكان است» به ایشان عرض شد كه ما نقل قول كرده ایم، این نظر «دكتر محمد حسنین هیكل» است كه عمری دوست و زمانی محرم اسرار سادت بود و زمانی هم مخالف خط مشی سیاسی و دشمن او، به هر تقدیر مسئولیت آنچه سیاستمداران، مورخین و زمامداران نوشته و برجای گذاشته اند متوجه خود آنهاست و هیچ نقل قولی را عقیده این نویسنده تلقی نباید كرد.

محسن میرزایی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.