جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

کدام یک کوتاه می آید, اسرائیل یا فلسطینی ها


کدام یک کوتاه می آید, اسرائیل یا فلسطینی ها

برای تحقق معجزه بوش در ۲۰۰۸

سفر ۹ روزه بوش به خاورمیانه اگرچه سفری همراه با حاشیه های بسیار بود و اکثر محافل عربی و غربی از آن به «پایان عصر دیپلماسی نومحافظه کاران» تعبیر کردند اما در عین حال حاوی نکاتی چند بود که در تحلیل سفری که عنوان مهم ترین سفر دوران ریاست جمهوری بوش را بر خود گرفت، نباید از آنها غافل بود. سخنرانی بوش در فلسطین اشغالی بی تردید مهم ترین بخش این سفر بود.

رئیس جمهور امریکا در بدو ورود به تل آویو اعلام کرد که ایجاد توافقنامه صلح بین فلسطین و اسرائیل طی سال جاری میلادی براساس طرح نقشه راه ضروری است. براساس این توافقنامه باید کشور مستقل فلسطین در کنار اسرائیل تشکیل شود. بوش در ادامه پایان اشغالگری های اسرائیل در اراضی فلسطینی اشغال شده در سال ۱۹۶۷ را خواستار شد و تاکید کرد؛ هر گونه توافقنامه صلح مستلزم انجام تغییرات در آتش بس ایجاد شده در سال ۱۹۴۹ است.

بوش در اظهارات خود بر یهودیت «اسرائیل» تاکید کرد و فلسطین اشغالی را وطن ملی یهودیان دانست و تاکید کرد که مذاکرات آینده باید حدود و مرزهای امنی را برای اسرائیل تضمین و ترسیم کند و آن را به رسمیت بشناسد، به گونه یی که بتوان از آن کاملاً دفاع کرد. وی در مورد حذف حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سخنان گذشته خود اکتفا نکرد بلکه با شدت هرچه بیشتر تاکید کرد مشکل آوارگان فلسطینی با تشکیل دولت فلسطین و راهکارهایی چون پرداخت غرامت و پول به آنان حل خواهد شد و این دیدگاه و نگرش همان چیزی است که در سال ۲۰۰۴ برای اولین بار طی نامه یی به آریل شارون نخست وزیر سابق اسرائیل از آن پرده برداشته شد.

جالب اینجاست که سه روز پس از آنکه بوش منطقه را ترک کرد طرح هایی که بوش در دیدارهای محرمانه خود با اولمرت از آنها سخن گفته بود، رنگی از واقعیت به خود گرفت. منابع اسرائیلی فاش کردند نخست وزیر اسرائیل دو نفر را مامور توطئه چینی برای بیرون کردن فلسطینیان از مرزهای تعیین شده در سال ۱۹۶۷، در نتیجه یهودی کردن صرف اسرائیل کرده است.

به نوشته روزنامه عربستانی «عکاظ»، «ایهود اولمرت» دو پروفسور با نام های «عوزی اراد» و «جدعون بیگر» را مامور آماده سازی این طرح کرده است. براساس این طرح اعراب فلسطینی که در شهرها و روستاهای داخل خط سبز (مرزهای تعیین شده در سال ۱۹۶۷) ساکن هستند از این منطقه بیرون می روند و قرار است این طرح در کنفرانس هشتم «هرتزلیه» ارائه شود. این طرح جدید بر پایه تبادل زمین لبنان، سوریه، اردن، مصر، فلسطین و اسرائیل با یکدیگر استوار است که به آن حل نهایی و تعدیل مرزها می گویند.

در این طرح اسرائیل مساحت ۲۰۰ کیلومتری از کرانه باختری یعنی سه درصد آن که شامل شهرک های صهیونیست نشین است و همچنین بخشی از مرز اردن را حفظ می کند و بخشی از مرز زمین های تشکیلات خودگردان فلسطین را نیز دربر می گیرد. اسرائیل همچنین ۱۲ درصد از بلندی های جولان را که شهرک های یهودی نشین در آن قرار دارد و همچنین منطقه مشرف به دریاچه «طبریه» و منطقه «سهل الحوله» از جبل الشیخ را در این مرز با سوریه دربر می گیرد و در مقابل سوریه مناطقی مرزی از لبنان را شامل می شود و اسرائیل ۵۰ کیلومتر از مرز با لبنان را به این کشور واگذار می کند.

براساس این طرح اسرائیل همچنین زمین های منطقه فاران و منطقه یی را که می تواند گذرگاه مصر با اردن باشد، واگذار می کند و مصر نیز از بخشی از زمین های منطقه العریش- رفح در مرز با غزه دست برمی دارد. از سوی دیگر موسسه تحقیقاتی «بروشلایم» فاش کرد مهاجرت یهودیان از دو جانب قدس در حال افزایش است و نسبت یهودیان به فلسطینیان در حال کاهش است. این موسسه در گزارش سالیانه خود آورده است؛ در سال گذشته میلادی بیش از ۷۳۳ هزار تن مشتمل بر۴۸۱ هزار یهودی (۶۶ درصد) در مقابل ۲۵۲ هزار فلسطینی (۳۴ درصد) در قدس ساکن بودند و حدود شش هزار یهودی به نسبت سال ۲۰۰۵ از قدس خارج شده اند و میزان مهاجرت یهودیان به قدس اشغالی هر سال کاهش می یابد.

«اسرائیل» از سال ۱۹۶۷که شهر قدس را به اشغال خود درآورد به منظور یهودی سازی این شهر و پایان بخشیدن به حضور فلسطینیان ساکن آن کوشید این شهر را به کنترل و محاصره کامل خود درآورد و بافت جمعیتی و جغرافیایی آن را تغییر دهد؛ از این رو «اسرائیل» برای نیل به این خواسته خود روش های بسیاری را به کار بسته و راهبردهای گوناگونی را علیه ساکنان این شهر آزمود که شهرک سازی در شهر قدس و محدوده آن یکی از عمده ترین این روش ها به شمار می رود. این راهبرد از طریق الحاق شهرک «معالیه ادومیم» از شرق به شهر قدس اشغالی آغاز شد. این شهرک ۲۰ هزار نفر جمعیت دارد و به عنوان شهرک اصلی شهر قدس قلمداد می شود. رژیم صهیونیستی به همین منظور شهرک های نظامی کوچک مانند عنتوت، میشور، ادومیم، کدار و کفعات و بنیامین را از سمت شرق و محله های یهودی نشین مانند یعقوب، کفعات زیف، کفعات حدشا و کفعات هاردار را از شمال به قدس اشغالی الحاق کرد.

این سیاست تل آویو به افزایش تعداد شهرک نشینان صهیونیست و کاهش میزان فلسطینیان ساکن این شهر که یک سوم جمعیت کل قدس را تشکیل می دهند، انجامید. یعنی جمعیت آنان به ۲۲۰ هزار نفر می رسد، البته تعداد شهرک نشینان صهیونیست ساکن قدس شرقی با تعداد شهرک نشینان صهیونیست ساکن کرانه باختری و غزه برابری می کند.

الحاق معالیه ادومیم به مرزهای بخش قدیمی شهر قدس موجب افزایش ۲۰ هزار شهرک نشین به تعداد شهرک نشینان صهیونیست ساکن کمربند شهرک سازی (کانون شهرک نشینی) در اطراف شهر قدس شد و به این ترتیب بیش از ۲۰۰ هزار شهرک نشین صهیونیست در داخل مرزهای بخش قدیمی شهر قدس سکونت دارند.

براساس آمار مرکز مطالعات زمین، تعداد شهرک های یهودی قدس اشغالی به ۲۹ عدد می رسد که ۱۴ تا از آنها در بخش ضمیمه شده به مرزهای قدس شرقی قرار دارد و این شهرک ها در بخش های قدس به شکل مجتمع های انبوه پراکنده شده است که شکل دایره یی در اطراف این شهر تشکیل داده است و به عنوان مراکز بزرگ یهودی نشین در این منطقه به شمار می رود.

نکته مهم دیگری که در سخنان رئیس جمهوری ایالات متحده نادیده گرفته شد و به باور محافل کارشناسی می تواند دلیلی بر تمایل نومحافظه کاران به تداوم بحران در فلسطین باشد اشاره نکردن بوش به آینده قدس بود.

بوش در سفر خود به سرزمین های اشغالی ترجیح داد «قدس» را در بلاتکلیفی رها کند. این در حالی بود که وی به هم پیمانان و دوستان خود در اسرائیل حتی در مورد محله ها و شهرک های صهیونیستی در قدس شرقی نیز هیچ گونه فشاری نیاورد و فقط به این نکته که «حل مساله قدس دشوار است» بسنده کرد و با عبارات غیرشفاف به طرف فلسطینی و اسرائیلی یادآور شد که باید گزینه های دشواری را انتخاب کنند.

تاکید بر تشکیل دو دولت یهودی و فلسطینی در کنار یکدیگر و نادیده گرفته شدن حق بازگشت آوارگان را باید دو تلاش مهم دستگاه دیپلماسی نومحافظه کاران ساکن کاخ سفید در سفر به سرزمین های اشغالی دانست؛ امری که به باور محافل امنیتی- کارشناسی امری بس دشوار و حتی محال است چه آنکه به باور بسیاری اسرائیل با بحران زاده شد و بقای آن نیز با تداوم بحران میسر خواهد بود. این گونه است که بسیاری از محافل مسیحی- صهیونیستی و لابی یهودی ها که از قضا نفوذ گسترده یی نیز در دستگاه دیپلماسی ایالات متحده دارند برخلاف جهت صلح حرکت کرده و می کوشند با دامن زدن به اختلافات روند «زایش بحران» را تداوم بخشند.

روزنامه انگلیسی گاردین در تحلیلی در این باره می نویسد؛«فلسطینی ها در انتظار ایجاد کشور مستقل فلسطین براساس مرحله نخست طرح نقشه راه که بوش به احیای مجدد آن افتخار می کند، هستند، در حالی که بخشی از دستگاه دیپلماسی امریکا و اسرائیل در تلاش های عملی شان در جهت نابودی این نتیجه یعنی عدم ایجاد کشور مستقل فلسطین عمل می کنند.»

تاکید بوش بر لزوم تشکیل دو دولت یهودی و فلسطینی و پرداخت غرامت به آوارگان به جای قائل شدن حق بازگشت برای آنان از لحاظ عملی امکان اجرایی شدن ندارد چه آنکه سرزمین فلسطین هویت مردم فلسطین است و قابل معامله با هیچ چیز نیست. توده های جهان اسلام به شدت با تشکیل دولت، کشور اسرائیل مخالفند و در میان طیف روشنفکران و حتی سیاستمداران دنیای عرب بسیارند افرادی که مخالف اتخاذ این سیاست هستند. طی سه، چهار روز گذشته نیز مخالفت های بسیاری از سوی محافل مختلف جهانی درباره سخنان بوش صورت گرفته است.

گذشته از این دو واقعیت را نیز نمی توان در تحلیل سخنان بوش نادیده گرفت؛ اول آنکه نومحافظه کاران آخرین ماه های سکونت خود در کاخ سفید را می گذرانند و در تحلیلی بسیار خوش بینانه می توان گفت که بوش بسیار دیر به منطقه آمد. دولت های مختلف امریکا سیاست های گوناگونی را در ارتباط با مساله فلسطین برگزیده اند. برخلاف دوره کلینتون که رئیس جمهوری امریکا وقت زیادی را به انجام مذاکرات برای حل مساله فلسطین اختصاص داد، بوش پس از روی کار آمدن مساله فلسطین را از اولویت های خود خارج کرد. ایجاد امپراتوری جهانی، اشغال خاورمیانه و تسلط بر منابع نفتی منطقه، رویایی بود که به باور نومحافظه کاران می بایست انرژی زیادی را مصروف آن کرد.

حادثه یازدهم سپتامبر و تخریب برج های دوقلو نیز در این میان به باور کارشناسان همچون مائده آسمانی به یاری تیم نومحافظه کاران آمد و ماشین جنگی امریکا به بهانه جنگ بر ضد تروریسم راهی خاورمیانه و به طور خاص افغانستان و عراق شد. «ناکامی» اما همه آن چیزی بود که عاید تیم بوش در دو کشور مذکور شد.

هم اینک در افغانستان جریان افراطی به شدت رشد یافته است و منطقه عملیاتی خود را از اندک روستاهای جنوب این کشور به مناطق سابقاً امن شمال این کشور گسترش داده است. این امر سبب شده است که امنیت کامل تنها در کاخ ریاست جمهوری افغانستان برقرار باشد و حتی کابل نیز از شر حملات انتحاری در امان نیست. حضور حدود ۳۸ کشور عضو ناتو نه تنها نتوانسته امنیت را برای مردم افغانستان به ارمغان آورد بلکه خود عاملی در جهت جذب افراطیون دیگر مناطق دنیا به افغانستان شده است.

در عراق نیز تلاش های بی وقفه دولت مالکی توانسته تا حدی از شدت عملیات های تروریستی بکاهد و با این حال در مناطقی که امریکایی ها به طور مستقیم امنیت آن را برعهده دارند همچنان شاهد ناامنی های گسترده یی هستیم.

برخی کارشناسان معتقدند با جدی شدن رقابت های انتخاباتی امریکا و ناکامی جمهوریخواهان در دو پرونده عراق و افغانستان دستگاه دیپلماسی امریکا می کوشد با حل پرونده فلسطین تا پایان سال جاری میلادی بتواند وجهه دوباره یی برای جمهوریخواهان بیابد تا شاید از این دستاورد ساکن بعدی کاخ سفید نیز جمهوریخواهی دیگر باشد.

عامل دومی که باید در تحلیل سخنان بوش به آن اشاره کرد اینکه اصولاً امکان صلح فلسطین با اسرائیل در شرایط کنونی میسر نیست چه آنکه طرف فلسطینی مذاکره کننده (فتح) در میان اکثریت فلسطینیان فاقد هرگونه مشروعیتی است و نفوذ جریان مقاومت(حماس) که همچنان نماینده قانونی مردم فلسطین محسوب می شود به واسطه فشارهای غربی و صهیونیستی به غزه محدود شده و به دلیل تحریم های سخت اقتصادی و سیاسی به ناچار در نوعی رکود سیاسی به سر می برد.

محافل اسرائیلی و غربی می کوشند با نادیده گرفتن حماس، جنبش سازشکار فلسطینی را نماینده همه مردم فلسطین معرفی کنند. با این وجود هم اکنون این تحلیل در برخی محافل اسرائیلی و غربی وجود دارد که چگونه می توان بدون نادیده گرفتن بخش اعظمی از مردم فلسطین انتظار صلحی فراگیر داشت. این گونه است که بحث مذاکره با حماس در حال یافتن طرفداران بسیاری در محافل داخلی اسرائیل است. چندی پیش موفاز وزیر جنگ سابق اسرائیل رسماً خواستار مذاکره با حماس شد، اگرچه وی شرط مذاکره را توقف حملات موشکی حماس و جهاد اسلامی به شهرک های یهودی نشین عنوان کرد اما با این وجود نمی توان بر تمایل برخی محافل نسبتاً میانه رو اسرائیلی برای مذاکره با حماس چشم پوشید. اهمیت این موضوع تا آنجاست که حتی برخی سفرهای متوالی ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل به مصر را تلاش برای مذاکره با حماس از طریق لابی مصر دانستند.

کشتار روزانه مردم فلسطین به خصوص در غزه و تلاش برای ترور رهبران ارشد جنبش حماس اینک به راهبردی اصلی برای برخورد با جریان مقاومت مردم فلسطین تبدیل شده است. سخنان جرج بوش در «دفاع» دانستن کشتار مردم فلسطین نیز مهر تاییدی بود از سوی امریکا بر عملکرد اسرائیل.

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد اینکه جرج بوش در حالی از حل مساله فلسطین تا پایان سال جاری میلادی سخن گفته است که حتی محافل داخلی امریکا و وزارت خارجه این کشور نیز باوری به این موضوع ندارند. دستگاه دیپلماسی اسرائیل نیز در ارزیابی خود از تحولات سال ۲۰۰۸ به صراحت عنوان کرده است که ایده بوش در تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل در کنار یکدیگر تا حداقل چند سال آینده امکان تحقق ندارد و بیشتر آرزو است تا واقعیت.

روزهای ریاست جمهوری بوش به سرعت در حال گذر است و آخرین برگ های درخت خزان زده نومحافظه کاران بر زمین می ریزد. سفر خاورمیانه یی بوش نیز به باور کارشناسان غربی فرصتی بود برای خداحافظی و گرفتن عکس یادگاری با دوستان منطقه یی کاخ سفید.

سخنرانی بوش در فلسطین اشغالی اگرچه با هیاهوی بسیاری همراه بود اما شاید مهر پایانی بود بر دفتر سراسر ناکامی دستگاه دیپلماسی کاخ سفید.

احسان تقدسی

منابع؛

- کتاب فشرده تاریخ لبنان و فلسطین

- کتاب شهرک های یهودی نشین و دولت های فلسطین

- خبرگزاری جمهوری اسلامی

- خبرگزاری ایسنا

- خبرگزاری قدسنا

- سایت مرکز اطلاع رسانی فلسطین

- روزنامه گاردین