شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پرسپولیس, داستان زندگی در ایران


پرسپولیس, داستان زندگی در ایران

کارگردان فیلم «پرسپولیس» عنوان می کند که فیلمش یادآور آن است که ایرانیان هم مانند بقیه مردم جهان هستند

درست در زمانی حکومت ایران به خاطر مسائل انرژی اتمی خود در رابطه با غرب دچار مشکلات حادی شده است، کارگردان فیلم «پرسپولیس» عنوان می کند که فیلمش یادآور آن است که ایرانیان هم مانند بقیه مردم جهان هستند.

مرجانه ساتراپی می گوید:«چیزی که ما می خواهیم بگوئیم این است که اگر این مردم شما را می ترسانند، دقیق تر به آنها نگاه کنید. آنها هم پدر و مادر دارند، عاشق می شوند، داستان های خود را دارند.» او این حرف ها را در کنفرانس خبری این فیلم در کن عنوان کرد.

او اضافه می کند:«تنها تقسیم بندی واقعی دنیا بین احمق ها و آنهایی است که احمق نیستند.»

او توضیح می دهد که فیلمش درباره یک نوجوان عادی است که بعد از انقلاب ۱۹۷۹ به سن بلوغ می رسد.

این فیلم اقتباسی انیمیشنی از کتاب های گرافیکی و پرطرفدار ساتراپی است. این فیلم که برای دریافت جایزه اول جشنواره کن رقابت می کند اولین فیلم ساتراپی است.

او می گوید مسوولین ایران به پذیرفته شدن فیلم پرسپولیس برای شرکت در بخش مسابقه جشنواره کن اعتراض کرده اند و در نامه ای که به سفارت فرانسه در تهران فرستاده اند عنوان کرده اند که در بخش هایی از این فیلم نتایج و دستاوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی به صورتی غیر واقعی نمایش داده می شود.

ساتراپی می گوید مسوولین ایران هیچگاه از او شکایت نکرده اند. وی می گوید:«هیچ توضیحی ندارم جز اینکه فیلم را ببینید. من پذیرای تمام انتقادها، اعتراض ها و سایر نقطه نظرات هستم.»

وینسنت پارانود نویسنده کتاب های کمیک و دستیار ساتراپی در کارگردانی این فیلم می گوید:«او نگاهی شخصی و درونی به ایران دارد نه نگاهی مانند نگاه یک مورخ و این همان دلیلی است که ما تا این حد جذب داستان شدیم.»

فیلم پرسپولیس با مرجانه به عنوان کودکی باهوش و کسی که گفت و گویی خیالی بین خدا و کارل مارکس ترتیب می دهد آغاز می شود. او خواب پیامبر بودن می بیند و خواب روزی را که آنقدر پیر شده است که نمی تواند پاهایش را اصلاح کند.

پدر و مادر او به اعتراضات مردمی می پیوندند که به سرنگونی شاه مستبد می انجامد. در این بین زندانیان سیاسی از جمله عموی مرجانه آزاد می شوند. کسی که به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرده بود و در بازگشت به خانه دستگیر شده بود.

اما روزهای روشن دوام زیادی نداشت. هنگامی که حکومت اسلامی به قدرت رسید، مدرسه مرجانه دختران را وادار به پوشیدن روسری کرد. مهمانی های والدینش پنهانی برگزار می شد و همه از شرابی می نوشیدند که از انگورهای له شده در وان حمام تولید می شد. عمی او بار دیگر به زندان انداخته می شود و در سکانسی دردآور مرجانه به ملاقات او می رود.

مرجانه مانند هر نوجوان دیگری شروع به سرکشی می کند. او روسری سر می کند در حالی که ژاکتی به تن دارد که برروی ان نوشته شده است «پانک نمرده است».

در نهایت پدر و مادر او که نگران امنیت دختر سرسخت خود هستند او را به مدرسه ای در شهر وین می فرستند.

ساتراپی اکنون ۳۷ ساله است و در فرانسه زندگی می کند. او در مدرسه هنر تحصیل کرده است و تاکنون ۴ جلد از داستان های پرسپولیس را به چاپ رسانده است. با وجود بیزاری از مشکلات زندگی در ایران او از آنچه از دست داده ناراحت است.

در فیلم، مرجانه یک روز را در فرودگاه اورلی پاریس می گذراند و در تمام مدت سیگار می کشد، گریه می کند و به هواپیماهایی که به مقصد تهران حرکت می کنند نگاه می کند. صحنه ای که مانند بیشتر صحنه های فیلم پرسپولیس برگرفته از زندگی واقعی مرجانه ساتراپی است.



همچنین مشاهده کنید