یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پایان پادشاهی زمین


پایان پادشاهی زمین

آغاز دوران جدید شناخت جهان

«در میان همه چیز خورشید در حال سکون است زیرا در این زیباترین معبد، آیا کسی می تواند این چراغ را در جایی دیگر یا موضعی بهتر قرار دهد که بتواند همه چیز را در یک زمان روشن کند؟ پس واقع امر این است که خورشید، گویی بر تخت شاهی جلوس کرده است و بر تمام خانواده سیاره هایی که به گرد آن می گردند، حکومت می کند.»

اینان بخشی از سخنان «کپرنیک» دانشمند بزرگ لهستانی در قرن ۱۶ میلادی است. زمانی که هنوز دیدگاه بطلمیوسی (زمین مرکزی) به عنوان کامل ترین مدل در ذهن ها جای داشت و با توجه به ضعف های آن مدل که بسیاری از پدیده ها و حرکت های اجرام آسمانی را نمی توانست توجیه کند، همچنان باورها بر این بود که زمین در مرکز است و خورشید و سیاره ها به دور زمین در گردش هستند.

«کپرنیک» آغازگر دورانی زیبا و جدید در تاریخ اخترشناسی است. او جرات تردید در دیدگاه های کلاسیک را به خود راه داد و با تلاش های بسیار سعی در رفع مشکلات موجود در دیدگاه های گذشته کرد و به این نتیجه رسید که سیاره ها هم مانند زمین به دور خود می چرخند. «کپرنیک» متوجه شد طلوع و غروب ستارگان و حرکت سیاره ها در آسمان را می توان با قرار دادن خورشید در مرکز منظومه شمسی بسیار راحت توجیه کرد. در آن زمان هنوز تفکرات کلیسا بر همه چیز چیره بود و مخالفت با نظریه زمین مرکزی گناهی بزرگ محسوب می شد و این امر موجب شد «کپرنیک» برخی از مطالبش، به خصوص نتایج خود را مبنی بر مدل خورشید مرکزی، تنها چند روز قبل از مرگ خود به بشریت هدیه کند.

بعد از «کپرنیک»، «تیکو براهه» با رصدهای به مراتب دقیق تر خود نسبت به گذشتگان، اخترشناسی را یک گام به پیش برد. او وقت خود را به جای کارهای نظری به رصد و فعالیت های عملی با ابزارهای مختلف اندازه گیری در اخترشناسی می گذراند. جالب است بدانیم که «براهه» مدل خورشیدمرکزی را که «کپرنیک» قبل از او در کتاب هایش به آن اشاره کرده بود، قبول نداشت و همچنان عقیده داشت زمین در مرکز است. «تیکو براهه» فردی خودشیفته و مغرور بود و اطلاعات خود را به صورت کامل در اختیار هیچ کس نمی گذاشت. اما همکار او «یوهان کپلر» آلمانی، ریاضیدانی که در حرفه اخترشناسی فعالیت می کرد، توانست بعد از مرگ «براهه» اطلاعات و اندازه گیری های رصدی اش را جمع آوری و روابط ریاضی برای این گونه پدیده ها تعریف کند. او توانست اثبات کند مدار سیاره ها به دور خورشید دایره نیست، بلکه به صورت بیضی است.

اکنون قرن ۱۷ میلادی است؛ قرنی مملو از اتفاقات شگفت انگیز. دقیقاً ۴۰۰ سال پیش «گالیله» ایتالیایی با وسیله یی که به نام تلسکوپ می شناسیم به آسمان شب نگریست. در سال های گذشته متوجه شده بودند با قرار دادن دو عدسی به فاصله یی معین از یکدیگر می توان اشیای دوردست را نزدیک تر دید. از این وسیله (تلسکوپ) برای دیده بانی های نظامی استفاده می کردند، اما «گالیله» اولین کسی بود که برای دیدن اجرام آسمانی، تلسکوپ را به سمت آسمان نشانه برد. اکنون «گالیله» جهانی را می دید که تا قبل از او هیچ کس نتوانسته بود با این دقت به آن نگاه کند. قبل از او تمام رصدها بدون هیچ ابزار بزرگ کننده یی انجام می شد و هر آنچه را که می دیدند تنها در توان دید چشم انسان بوده است. او زمانی که با تلسکوپ آسمان شب را رصد می کرد متوجه شد بیش از آنچه با چشم می توان دید، در آسمان ستاره است و ما تنها به دلیل کم نور بودن شان قادر به دیدن آنها نیستیم.

«گالیله» با تلسکوپ خود که حدود ۳۰ برابر بزرگنمایی داشت به سطح ماه نگاه کرد و توانست ناهمواری ها را روی آن تشخیص دهد. او متوجه شد سیاره زهره هم مانند قمر زمین، ماه، دارای اهله است و گاهی به صورت هلال دیده می شود. او لکه هایی را روی خورشید دید و متوجه چرخش خورشید به دور خودش شد و از همه جالب تر به سیاره مشتری نگاه کرد و چهار قمر را به دور آن در گردش دید. امروزه ما این چهار قمر را به نام اقمار «گالیله»یی به خوبی می شناسیم. تمام این رصدها دلیلی بر درست بودن نظریه خورشیدمرکزی بود و زمین را از خاص ترین نقطه جهان یعنی مرکزیت عالم به دور می کرد. اکنون می توانستیم ببینیم سیاره ما در موقعیتی مانند دیگر سیاره ها است. اما کلیسا هرگز نمی توانست این موضوع را بپذیرد. به این خاطر «گالیله» را تبعید و ممنوع القلم کردند.

«کپلر» و «گالیله» با هم ارتباط داشتند. مشاهدات و دلایل نشان از تفکر غلط بطلمیوسی (زمین مرکزی) می داد. اکنون ستون های محکم اخترشناسی جدید با زحمت های زیاد برافراشته شده بود. اما هنوز یک مشکل بزرگ وجود داشت، دلایل فیزیکی حرکت اجرام آسمانی و سقوط نکردن سیاره ها و این همه نظم چه بود؟ در سالمرگ «گالیله»، نابغه یی به نام «نیوتن» در انگلستان به دنیا آمد و توانست با به دست آوردن قوانین حرکت و گرانش گامی بزرگ را در رفع ابهامات موجود بردارد. زمانی که به دوران گذشته در علم نگاه می کنیم متوجه می شویم «نیوتن» چه زیبا درک کرده و گفته است؛ «اگر من توانسته ام فراتر از دیگران ببینم، به این سبب است که بر شانه بزرگان ایستاده ام.»

امین حمزه ئیان

www.Vazesht.com