دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
معاتبه
معاتبهٔ نفس یعنی عتاب و سرزنش و عذاب و عقاب کردن آن است، و کوشش در وادار ساختن آن به طاعات دشوار و ریاضتهای سخت است. پس وقتی به محاسبهٔ نفس پرداخت و آن را در اعمال خیانتکار و مرتکب معاصی و مقصّر در حقوق خداوند یافت و در فضائل سست و مانده و بیکاره دید سزاوار نیست که سهلانگاری کند و آن را مهمل گذارد، زیرا این باعث نزدیکی و آمیزش آن به گناهان میشود، و چنان با معاصی انس خواهد گرفت که باز گرفتنش از آنها سخت دشوار خواهد بود.
پس عاقل باید ابتدا در مقام عتاب نفس برآید و بگوید: اُف بر تو ای نفس! مرا هلاک ساختی و بزودی در جهنّم با شیاطین و اشرار معذّب خواهی بود، ای نفس امّارهٔ خبیث! آیا شرم نمیکنی و از عیب خود باز نمیایستی؟! چقدر جاهل و احمقی! آیا نمیدانی که پیش روی تو بهشت و دوزخ آماده است و بهزودی در یکی از این دو منزل خواهی بود؟ تو را با خنده و شادی و با لهو و عصیان چکار؟ نمیدانی که ناگاه مرگ بیخبر میرسد، و از هر چیز به تو نزدیکتر است؟ تو را چه افتاده است که آمادهٔ آن نمیشوی؟ آیا از جبّار آسمانها و زمین نمیترسی، و از او شرم نداری؟ در حضور او معصیت میکنی و میدانی که مطّلع و آگاه است؟! وای بر تو ای نفس! جرأتی که بر معصیت خدا داری اگر برای این است که معتقدی او تو را نمیبیند کافری، و اگر میدانی که او مطّلع است چقدر بیشرم و منافقی و ادعای باطل داری! که با زبان خود مدّعی ایمانی و حال آنکه آثار نفاق بر تو آشکار است! از خواب خود بیدار شو و احتیاط از دست مده! اگر یهودیی تو را خبر دهد که آن غذای لذیذ به تو زیان میرساند آنرا ترک میکنی! و اگر کودکی تو را خبر دهد که عقرب در جامهٔ تست آن را از خود دور میکنی! و اگر کودکی تو را خبر دهد که عقرب در جامهٔ تست آن را از خود دور میکنی! پس سخن خدا و گفتار پیامبران صاحب معجزات و قول اولیاء و حکماء و علماء تأثیرش در نزد تو از قول یهودی یا طفلی کمتر است؟!...
و امثال این مواعظ و توبیخها و سرزنشها را با نفس خود تکرار کند، و سپس در مقام زجر و تنبیه برآید و آن را به عبادات سخت و دشوار و تصدّقِ آنچه دوست دارد و به تلافی تقصیرات وادار نماید، چنانکه اگر لقمهٔ مشتبه به حرام خورده باید شکم را گرسنگی دهد، واگر به غیر محرم نظر افکنده چشم را به منع نظر تنبیه کند، و اگر زبان به غیبت مسلمانی گشوده آنرا مدتی دراز به سکوت و ذکر کیفر دهد. و همچنین هر عضوی از اعضاء خود را وقتی گناهی از آن سرزده به منع خواهشهایش عقوبت کند، و اگر در نمازی سهلانگاری کرده نماز بسیار با شرایط و آداب بجا آورد، و اگر فقیری را سبک و خوار شمرده برگزیدهٔ مال خود را به او بدهد، و همچنین در دیگر گناهان و تقصیرات.
و راه علاج در ملزم و متعهد کردن نفس - بعد از آنکه در عمل کوتاهی کرد - بر این عقوبتها و وادار نمودن آن بر این طاعات دشوار و ریاضتها، به دو چیز است:
اول: یادآوری اخباری است که در فضیلت ریاضت نفس و مخالفت با آن و کوشش در طاعت و عبادت و خیرات رسیده است.
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: خوشا حال بندهای که برای خدا با نفس و هوٰی و هوس خود جهاد کند! و هر که لشکر هوای خود را بشکند بهرضای خداوند دست یافته، و هر که عقل او بر نفس امارهاش غالب شود به اینکه به درگاه الهی زاری و فروتنی نماید و در خدمت و طاعت خدای تعالی بکوشد پس به تحقیق به درجات عالی و فوز عظیم نائل گشته است. و هیچ پردهای تیرهتر و وحشتانگیزتر از نفس و هوٰی میان بنده و خدای تعالی نیست، و هیچ سلاح و حربهای برای قتل و قطع هوای نفس مثل عجز و نیاز آوردن به پیشگاه خدا، و خشوع و گرسنگی و تشنگی روز و بیداری شب نیست، پس اگر کسی چنین کند و بمیرد شهید از دنیا رفته، و اگر زنده بماند و بر این راه راست باشد عاقبتش به رضوان اکبر (بالاترین مرتبهٔ بهشت) میرسد خدای عزّوجلّ میفرماید:
و کسانی که در راه ما میکوشند هر آینه راههای خویش بدیشان مینمائیم و خدا با نیکوکاران است.
(وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ اِنَّاللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین) (سورهٔ عنکبوت، آیهٔ ۶۹)
و چون کسی را ببینی که جد و جهد او بیشتر از تو باشد نفس خود را توبیخ و سرزنش کن که چرا با وجود امکان رسیدن به مراتب عالی در این مرتبهٔ پست باشی، و زمام امر و عنان نهی را محکم دار، و نفس را بر آن مانند راندن اسب نجیبی که گامی جز در راه صحیح بر نمیدارد، و رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) چنان نماز میگزارد که پاهایش ورم کرد، و میفرمود: آیا من بندهٔ شاکر خدا نباشم؟ و مقصود او این بود که امّت او بهوی اقتدا کنند.
پس بههیچ حالی از کوشش و عبادت و طاعت و ریاضت غافل مشو. ای جان برادر! اگر شیرینی و لذت عبادت خدا را بیابی و برکات آن را بدانی و به نور آن روشن شوی، دقیقهای از آن درنگ و غفلت نمیکنی اگرچه اعضای تو را پاره پاره سازند، پس هر که از عبادت خدا اِعراض کند از فواید آن که همانا در عصمت بودن از گناه و توفیق لذت عبادت است محروم میماند. از ربیع بن خُثَیْم (یکی از زهاد هشتگانه که در اسلام معروفند. م.) پرسیدند: چرا شب خواب نمیروی؟ گفت: از شبیخون مرگ میترسم (یعنی میترسم مرگ به من رسد و در خواب باشم و توفیق انابه و بازگشت نیابم) و اخبار وارده در فضیلت
سعی و مجاهده و مخالفت با نفس و هوٰی از حدّ شمار بیرون است.
دوم: همصحبتی با اهل سعی و کوشش در عبادت و همنشینی با اهل مجاهده و ریاضت که ساعتی از زحمت طاعات و عبادات جدا و منفک نمیشوند و نفوس خود را به انواع مشقّتها و عقوبتها وا میدارند، که ملاحظهٔ احوال و مشاهدهٔ اعمال ایشان باعث اقتدا به ایشان و اعمالشان میشود. یکی از آنان گفته است: هرگاه در عبادت برای من سستی پیدا میشد به دیدن بعضی از عبادتکنندگان میرفتم و کوشش او را در عبادت میدیدم و بعد از این تا یک هفته با شوق به طاعات و عبادت میپرداختم. امّا در امثال زمان ما این مطلب دست نمیدهد، زیرا در این عصر کسی که مانند پیشینیان در عبادت بکوشد باقی نمانده است، و در میان ما کسی نیست که عبادتش به مرتبهٔ عبادت یکی از کمترین گذشتگان صالح ما برسد. پس باید به شنیدن احوال ایشان و مطالعهٔ حکایات و اخبار آنان اکتفا نمود، و هر که حکایات ایشان را ملاحظه کند و احوال آنان را بشنود و بر کیفیّت کوشش ایشان در طاعت خدا مطّلع گردد، میداند که ایشان بندگان خدا و دوستان او و پادشاهان بهشتند.
یکی از اصحاب امیر مؤمنان - علیه الصّلاهٔ و السّلام - گوید: روزی نماز صبح را پشت آن حضرت گزاردیم، چون سلام داد به دست راست گشت و اثر اندوه و ملال بر رخسارش هویدا بود، درنگ نمود تا آفتاب طلوع کرد، سپس دست خود را حرکت داد و فرمود: به خدا قسم اصحاب محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلم) را چنان دیدم که امروز یکی مانند ایشان نمیبینم، صبح میکردند در حالی که ژولیده مو و غبارآلود با چهرههای زرد بودند، شب را بیدار در سجده و قیام بسر میبردند، کتاب خدای عزوجل را میخواندند، بین پاها و پیشانیهاشان نوبت گذاشته بودند (گاهی ایستاده و گاهی در سجده بودند)، چون نام خدا میبردند بر خود میلرزیدند چنانکه درخت در روز باد تند میلرزد، و اشکهای ایشان روان میشد که جامههایشان را تر میکرد.
و اُوَیس قرنی در یک شب میگفت: این شب رکوع است و تمام آن شب را به رکوع زنده میداشت، و در شب دیگر میگفت: این شبِ سجود است و تمام آن شب را به سجود بیدار بود.
و ربیع بن خثیم گفت: به نزد اویس رفتم او را دیدم که نماز صبح گزارده و نشسته است، در گوشهای نشستم و با خود گفتم: او را از تسبیح و دعا باز ندارم، همچنان مغشول بود تا ظهر شد و نماز ظهر را ادا کرد و برنخاست تا نماز عصر را بگزارد و سپس تا هنگام نماز مغرب به تسبیح و ذکر مشغول بود و آنگاه نماز مغرب و عشا بگزارد و سپس همچنان میبود تا طلوع صبح و نماز بامداد را بجا آورد، آنگاه نشست و چون چشم او میل به خواب کرد گفت: خدایا پناه میبرم به تو از چشم بسیار خواب و شکم بسیار خوار.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست