یکشنبه, ۲۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 9 February, 2025
نگاهی به فیلم آخرین سرقت
![نگاهی به فیلم آخرین سرقت](/web/imgs/16/143/w167o1.jpeg)
احتمالا وقتی آرش معیریان فیلم «کما» را میساخت فکرش را هم نمیکرد که دو شخصیت اصلی آن، زمانی به الگوی کلیشهای شخصیتپردازی در کمدیهای تجاری تبدیل شوند.
زوج امین حیایی و محمدرضا گلزار در فیلم «کما» آنقدر موفق بود که اکنون با گذشت یک دهه از اکران آن فیلم، همچنان زوجهایی شبیه آنها را بر پرده سینما میبینیم.
حتی از خود حیایی و گلزار هم چند بار استفاده شد تا خاطره موفق آن زوج کمدی را تکرار کنند که آخرین بار در «شیش و بش» بود و البته کمتر از انتظار سازندگان فیلم موفقیت به دنبال داشت.
زوج پوریا پورسرخ و نیما شاهرخشاهی در فیلم آخرین سرقت هم نمونه دیگری از تلاش سازندگان فیلمهای کمدی عامهپسند برای بهرهگیری از جذابیتهای تجاری این الگوی آشناست.
آخرین سرقت، ساخته پدرام علیزاده یک کمدی نهچندان خندهدار است که تقریبا به هر وسیله و روشی برای خنداندن مخاطب متوسل میشود، اما در نهایت با وجود امتحان همه راههای ممکن و به کار گرفتن همه کلیشهها و الگوهای موجود، در مهمترین هدفش که خنداندن تماشاگر است، موفق نیست.
شاید مهمترین دلیل ناکامیاش این باشد که سازندگان آخرین سرقت سعی کردهاند همه چیز را قالبی و از پیش تعیین شده برگزار کنند.
شخصیتها صاف از دل کمدیهای تجاری و سریالهای تلویزیونی عامهپسند بیرون آمدهاند، موقعیتها شبیه فیلمفارسی است و خیلی از وقایع اصلی داستان براساس عنصر تصادف و اتفاق شکل میگیرد.
مثلا دو سارق خردهپا ناگهان هنگام ماشیندزدی با هم آشنا میشوند و طوری به هم پیوند میخورند که انگار هر دو دزدی که همدیگر را در خیابان ببینند باید تا ابد با هم دوست و همراه بمانند.
قضیه سرقت از دختر رییس کارخانه و عشق ناکام یکی از سارقان به صاحب ماشین هم از همین قبیل است و البته دلبستگی سارق دیگر به خواهر همکارش که بدون هیچ پیشزمینه و مقدمهای شکل میگیرد.
اینها و چند مورد دیگر همگی پیشفرضها و حکمهای فیلمنامه است که از روی اجبار و بدون مقدمهچینی لازم به داستان تحمیل شدهاند و مخاطب هم باید بدون چونوچرا این فرضها و تحمیلها را بپذیرد.
بنیان فیلمنامه مثل ساختمان بلندی است که با قوطیهای خالی کبریت ساخته شده باشد؛ مرتفع و پیچیده است، اما با یک نسیم فرو میریزد.
همین سادهانگاری در شخصیتپردازی هم دیده میشود و البته بازیهای بسیار ضعیف و سطحی پوریا پورسرخ و نیما شاهرخشاهی هم به ضعف شخصیتپردازی دامن میزند.
یعنی بازیگرهای اصلی هم آنقدر ماهر و مسلط نیستند که لااقل با بامزگی ذاتی یا مهارتشان در بازیگری بتوانند حفرهها و اشکالهای شخصیتپردازی را کمرنگ کنند و عمقی به شخصیتهای فیلمنامه بدهند.
مثلا پورسرخ بازیگر نقش یک جوان جنوب شهری است، اما نه سر و وضعش به این تیپ شبیه است و نه رفتار و عقاید و واکنشهایش.
از جنوب شهری بودن فقط شل کردن دهان و لهجه لاتی را بلد است و طوری حرف میزند که انگار همه جوانان جنوب شهری لمپنهای بیادبی هستند که نه تلفظ واژهها را بلدند و نه لحن درستی دارند. بدتر از همه اینکه به جای بامزگی، تکیهکلامهای بیادبانه و زشتی میپراند که واقعا بسیاری از آنها قابل نقل نیست.
شاهرخشاهی هم نقش جوانی را بازی میکند که مثلا قرار است مکمل شخصیت پورسرخ باشد و رفتارش کمی از او آبرومندتر، اما او هم دستکمی از همکارش ندارد. این دو شخصیت کاملا سطحی پردازش شدهاند و هیچ نشانهای از موقعیت اجتماعیشان بروز نمیدهند.
هر دو انگار تازه از یکی از مهمانیهای آنچنانی با سر و وضع فشن بیرون آمدهاند، بیادب و پررو هستند، رفتاری تهاجمی دارند، از سارق بودن فقط افههای کلیشهای را نشان میدهند و... حتی وقتی ناصر (با بازی پورسرخ) در موقعیتی کاملا جدی و خطرناک قرار دارد و رییس باند خلافکارها هفتتیرش را به سمت سر او نشانه رفته، باز هم دست از مزهپرانی برنمیدارد و مدام شیرینزبانی میکند.
یا زمانی که در پایان فیلم ناصر و داوود (با بازی شاهرخشاهی) پس از دو سال از زندان آزاد میشوند، مدل مو و لباس و سر و وضعشان با قبل هیچ فرقی نمیکند و همچنان موهایشان فشن است؛ انگار طی این دو سال در زندان آرایشگر مخصوص داشتهاند!از همه بدتر شخصیت مادر ناصر (مریم سعادت) است که مثلا برای دیدن عروس آیندهاش به سفر شمال میرود تا در راه با فیروزه (خاطره اسدی) همراه باشد و او را سبک و سنگین کند.
این یکی از بدترین و زنندهترین تصویرهایی است که تاکنون از مادر ایرانی بر پرده سینما دیدهایم. زنی غرغرو، بداخلاق، بیادب و هتاک که از همان اول با دختر بیچاره سر ناسازگاری دارد و پس از کلی کشمکش و هتاکی و دعوا، در نهایت با مشت و لگد و سیلی به جان او میافتد! چرا؟ فقط به این دلیل که پسرش خواهان این دختر بیچاره شده و از مادرش دعوت کرده او را ببیند و نظرش را بگوید.
اصلا چرا یک مادر باید اینقدر بدزبان و بیادب و غیرمنطقی باشد؟ اگر چنین شخصیتی از مادر ایرانی در یک فیلم هالیوودی نشان داده میشد مطمئن باشید اعتراض همه ما بلند شده بود و آن را جنایتی نابخشودنی در نظر میگرفتیم.
بازی مریم سعادت هم به تلخی و زنندگی این شخصیت دامن زده تا مجموعه بازیهای بد آخرین سرقت کامل شود البته این تازه غیر از بازی ایرج نوذری است که به عنوان رییس خلافکارها کلیشهایترین بازی ممکن را ارائه کرده و مدام ادای مارلون براندو در فیلم «پدرخوانده» را درمیآورد. در این میان تنها بازی قابل قبول متعلق به خاطره اسدی است که مثل همیشه حضوری کنترل شده و خوب دارد.
پیداست در بعضی صحنهها تمرکز فیلم روی دو شخصیت اصلی است، اما این خاطره اسدی است که با بازی خوبش و ریزهکاریهایی که ماهرانه به شخصیت اضافه کرده توانسته لااقل تصویری باورپذیر و منطقی از شخصیت فیروزه ارائه کند.
البته آخرین سرقت برای خاطره اسدی گامی به جلو محسوب نمیشود، ولی در کنار فیلمهای دیگری که این اواخر بازی کرده یکبار دیگر نشان میدهد این بازیگر جوان توانایی لازم را برای نجات دادن شخصیتهای سطحی و نیمهتمام دارد و حتی در فیلمی ضعیف هم میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
آخرین سرقت، نمونه فیلمی است که صرفا برای خنداندن و سرگرم کردن تماشاگر ساخته شده، اما بالقوه میتوانست فیلم بهتری باشد اگر تا این اندازه پسند مخاطب عام را در نظر نمیگرفت و به جای متوسل شدن به کلیشههای نخنما، قدری خلاقیت و استقلال به خرج میداد.
حذف شخصیتی مثل جمشید (آرش نوذری) که فقط برای گنجاندن چند شوخی و کمی مزهپرانی به فیلمنامه اضافه شده و چشمپوشی از آن چند سکانس میتوانست ریتم بهتری به فیلم بدهد و از آشفتگی داستان تا حدی کم کند. آخرین سرقت، یکبار دیگر ثابت میکند معمولا فیلمهایی که صرفا برای خنداندن یا سرگرم کردن مخاطب ساخته میشوند، از رسیدن به این هدف باز میمانند.
لیلا خراط
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست