دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

خودمان را پشت کلمات قایم کرده‌ایم


خودمان را پشت کلمات قایم کرده‌ایم

اکثر ما خودمان را پشت این کلمات قایم کردیم. هیچ‌ کداممان نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم یا راحت نیستیم که بگیم چه مونه؟ وقتی می‌گیم دلتنگیم، وقتی می‌گیم تنهاییم، وقتی از غربت حرف …

اکثر ما خودمان را پشت این کلمات قایم کردیم. هیچ‌ کداممان نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم یا راحت نیستیم که بگیم چه مونه؟ وقتی می‌گیم دلتنگیم، وقتی می‌گیم تنهاییم، وقتی از غربت حرف می‌زنیم، پشتش حتما یک اتفاقاتی هست یا بوده که ما را آزار می‌دهد، منتها بیان آن‌ها سخت است.

اینطوری میشه که میایم کلی فکر می‌کنیم تا یک متن ادبی یا یک شعری که نزدیک به حالمون هست رو پیدا ‌کنیم و می‌زنیم در وبلاگامون تا بگیم حالمون بده. اما این فقط کمیت قضیه هست. خواننده‌هامون میتونن بفهمن تا حدی (که دقیقش معلوم نیست) حالمون بده، ولی کیفیتش رو نه؟ اینکه چی شده؟ این شعر منو یاد چی آورده؟ کدوم جمله تو این متن ادبی وصف حال من بوده و چرا این عکس رو برای متن انتخاب کردم، اینا چیزهاییه که فقط خودمون می‌دونیم و بس.

تازه بماند که بعضی از مواقع که داریم از اتفاقات روزمره می‌نویسیم، می‌شینیم کلی فسفر می‌سوزونیم که تا حد امکان مبهم بنویسیم که کسی نفهمه جریان از چه قراره. کاش می‌شد و فضا طوری بود که همه می‌تونستیم راحت بنویسیم که دقیقا چی شده که اینقدر ناراحتیم؟ اینطوری بهتر می‌تونستیم همدیگر رو دلداری بدهیم، به جای اینکه این‌همه از اشاره‌ها و کنایه‌ها و استعاره‌ها توی نوشته‌هامون استفاده کنیم.