پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
نام و نشان کهن شهر تویسرکان و معبد کهن آن
● نام و نشان کهن شهر تویسرکان و معبد کهن آن
نام روذاور یا روداور که برای تویسرکان کهن ذکر گردیده است به لغت اوستایی به صورت رَوذ- رائو- وَر به معنی دژ با شکوه دارای مزارع سر سبز و آبیاری شده با آب نهر و رود است. در کتیبه های آشوری تیگلات پیلسر سوم که به حدود سال ۷۳۷پیش از میلاد ضمن بر شمردن فتوحات و نواحی غارت کرده اش در نواحی ماد مرکزی در این ناحیه در کنار بیت کاپسی (وفس) از شهری به نام تادی روتا (دارای نهر نیرومند) نام برده شده است که به وضوح مطابق همان رودراور (تویسرکان) است. در توصیفات جغرافی نویسان کهن نیز صریحاً بدین صفات و ویژگیهای آن اشاره شده است. خود نام تویسرکان را هم در این رابطه می توان از نام پهلوی "توی-سار(زار)-کان" یعنی "محل دارای نهر نیرومند" مأخوذ دانست که لابد در رابطه با این نامگذاری و در مقابله با نام آن نام شهرک همسایهً آن یعنی سرکان (زارخان؛ یعنی محل دارای نهر و جویبار) پدید آمده است. نگارنده قبلاً بعد از تردید ها چون از معنی درست نامهای تویسرکان اطلاع درستی نداشتم به خطا تادی روتا (دارای نهر نیرومند) را با تفرش (دارای چشمه آبگرم) و برعکس بیت تازاکی (بیت تفس کایه= دارای چشمه آبگرم/تفرش) را با تویسرکان (محل دارای نهر نیرومند) مطابق گرفته بودم.
اما در مورد مقبره حبقوق نبی تویسرکان گفتنی است که آنجا در اصل یک چارتاقی مهم عیلامی بوده است: چون در مقالهً "زیگورات چیست و چغازنبیل (ازمرتضی یزدان پناه) گفته شده است:"معنای دو واژه مهــم و کلیدی «سیـان کوک» siyan kuk و «شونشو ایرپی» shunshu irpi [قربانگاه؟] مشخص نشده است. م. ج. استٍو از سیانکوک به معنای احتمالی «دیدگاه، چشمانداز، دیدارگاه» نام میبرد (م. ج. استو، چغازنبیل- دور اونتاش، جلد سوم، متون ایلامی و اکدی، ترجمه اصغر کریمی، ۱۳۷۵) و به گمان ما تا حد زیادی به معنای حقیقی آن که مفهوم «رصدگاه» و «رصدخانه» را میرساند، نزدیک شده است. کاربرد این بنا صحت این نامگذاری را تأیید میکند.".
مطلب فوق این را می رساند که سیانکوک نه به معابد خدای ماه، نان خونته (آنکه دارای روشنایی همانند روشنایی روز است) بلکه در اصل به معابد هومبان (خدای آسمان روشن و خورشید و سر سبزی) اطلاق میشده است که این مفاهیم همچنین از ویژگیهای خدای ایرانی مهر (میثره) است. چون در بین النهرین نان خونته را خدای ماه می دانسته اند. نام حبقوق به عنوان نبی توراتی به معنی در آغوش گیرنده ربطی بدین مناطق و فرهنگ آن ندارد. در نزد ایرانیان خومبان یا همان هومبان نیز به معنی دارنده درخشندگی و روشنایی و فرمانده آسمان بوده است لذا به نظر میرسد نان خونته عیلامی و خومبان عیلامی در نواحی شمالی تر از عیلام به واسطه اشتراک در جزء خونته (روشنایی بخش) در معبد خورشیدی واحدی (چارتاقی) به عنوان خدای روشنایی و خورشید هم میرسیده اند. بر این اساس می توان گفت مقبره حبقوق نبی تویسرکان در اساس یک سیانکوک عیلامی و چارتاقی مهری بعدی بوده است. جزء عیلامی قوق (کوک=محافظت، به فارسی محل و معبد) در نام حبقوق به وضوح دیده میشود. جزء اول را می توان مأخوذ هَپ اوستایی یعنی "پائیدن [حرکت خورشید]" گرفت که در ترجمه وتفسیر به جای خونبی (یعنی روز) و یا هومبان (خونبان، خدای آسمان و نور و خورشید) قرار گرفته است. در کتیبه عیلامی موسوم به پیمان ۲۲۸۰ آمده است که "یک فرمانروا و خدمت گزار صدیق ناهونته است تا وقتی افراد حتی شاهان در دور زمین (روز ) در حرکتند وفاداری ایشان متوجه خدای خورشید است اما وقتی به قلمرو سایه ها می رسند رعایای اینشوشیناک قاضی مردگان می شوند. این نشانگر اهمیت والای این دو خدای عیلامی است." مانیستیسو شاه اکد در کتیبه ای میگوید: " من شاه انشان و شری هوم را با تحفه و هدایا به پیش خدایم شمش خدای خورشید فرستادم."
یعنی خدای خورشید خدای بزرگ آسمان مردم انشان (عیلام) بوده است و این امر نشانگراینهمانی خدای خورشید با هومبان است. لابد هر سه نام کهن بابل عیلام (به اکدی سرزمین خدا)، هل تمپت (به عیلامی به معنی سرزمین خدای فرمانروا) و خوذای (به فارسی یعنی سرزمین خدا) اشاره به نام خود هومبان هستند. کاهنان عادی مارپرست عیلام عنوان شاتن را داشته اند که مسلم به نظر میرسد ریشه اصلی نام شیطان باشد. اینان به همراه کاهنان بابلی دو کانون پخش و اشاعه هنر خرافه های دینی در جهان قدیم خصوصاً در خاورمیانه بوده اند که به شکل نمونه کاملاً منجمدش به ما به ارث رسیده است. می دانیم اژدهای موش هوشو (مار سمی) سمبل ایزد خورشید و جنگ بابلی یعنی مردوک (اژی دهاک=ماروش) هم بوده است. از آنجاییکه مردم بین النهرین غالباً به حالت خصومت با عیلامی ها به سر می بردند، از این رو سمبل اژدهای خدای بزرگ عیلام را سمبل خصومت با انسان و رهبر نیروهای شرور میشمردند که این باور از ایشان به مغان زرتشتی به ارث رسیده بود. اینکه مجسمه ای از خدای هومبان به شکل انسانی دیده نمیشود دلیل آن باید این باشد که وی همان اژدهای احاطه گر صحن های مقدس از جمله در استل معروف به استل مار است. به نظر میرسد که این همان ایزدی باشد که ایرانیان کاسی (اسلاف لران) و آریائیان هندو وی را ماروتاش (مارتن درخشان) و سومریان نین گیرسو (ایزد ماروش جایگاه گنبدی شکل) می نامیدند و معبد ماربین وی در اصفهان خوب بر جای مانده است. مسلم به نظر میرسد از گرانمایه مرداس (ماردیس=ماروش) در شاهنامه به عنوان پدر خیّر و نکوکار ضحاک (=آشّور) یا همان اژی دهاک (مردوک) و همچنین فرتاخشت خومبیگان جاودانی اوستا (خومبان جاودانی افزایندهً نعمات) در کنار رود کاریزها (کارون) همین خدای بزرگ عیلامی منظور می باشند. لابد نام هومبان (خومبان) در زبانهای ایرانی به معنی محافظ و نگهبان خوب منش گرفته میشده است.
تویْسِرْکان، شهرستان و شهری به همین نام در استان همدان (فرهنگ دبا، تویسرکان جلد: ۱۶، شماره مقاله: ۶۲۰۲):
شهرستان تویسرکان: این شهرستان با مساحتی حدود ۰۴۸،۱ کمـ ۲ در مرکز استان همدان واقع، و از شمال به شهرستانهای همدان، بهار و اسدآباد، از شرق به شهرستان ملایر، از غرب به شهرستان صحنه در استان کرمانشاه و از جنوب به شهرستان نهاوند محدود است (مقدم، ۱/۲۲؛ اطلس...، ۱۹۰). بنابر قانون تقسیمات کشوری در ۱۳۸۴ش، شهرستان تویسرکان از دو بخش مرکزی و قلقل رود، ۷ دهستان و ۳ شهر به نامهای تویسرکان، سرکان و فرسفج تشکیل شده است (نشریه...، ۵۹).
شهرستان تویسرکان در منطقۀ کوهستانی و در دامنههای غربی و کوهستانی الوند، از بلندترین رشتهکوههای زاگرس، واقع شده است (جعفری، ۳۱۶؛ فرهنگ جغرافیایی کوهها...، ۱/۴۹۹). کوه آلوسان (۹۱۰،۲ متر)، بای کمر (۶۱۶،۲ متر)، تخت رضا (۵۷۳،۲ متر) و خان گرمز (۶۱۰،۲ متر) از بلندترین کوههای این شهرستان است (همان، ۱/۵۰۴، ۵۰۷، ۵۰۹، ۵۱۳). رودخانۀ گاماسیاب، شاخابۀ اصلی و عمدۀ رودخانۀ سیمره، رود مهم شهرستان تویسرکان است که از کوههای الوند سرچشمه میگیرد. این رودخانه و برخی از شاخابههای آن، اراضی شهرستان تویسرکان را آبیاری میکند (افشین، ۱/۳۸۲).
آب و هوای این شهرستان معتدل مایل به سرد تا سرد است و از نظر بارش جزو نواحی نیمه خشک به شمار میآید (جعفری، همانجا).
اساس اقتصاد شهرستان تویسرکان برپایۀ کشاورزی، دامداری، صنایع دستی و تولیدات صنعتی استوار است. با توجه به شرایط طبیعی (کوهستانی بودن و کمبود آب)، کشاورزی در این شهرستان رشد قابل توجهی نداشته است. گندم، جو، بنشن و میوه از مهمترین محصولات این شهرستان است. دامداری نیز در این شهرستان به روش سنتی و صنعتی صورت میگیرد. صنایع دستی آن شامل قالیبافی، جاجیم، گلیم، نمدمالی و سفالگری است و از رونق خاصی برخوردار است. کارخانهها و یا کارگاههای تولیدی مهم صنعتی در این منطقه رشد چندانی نداشته است و صنایع آن محدود به شماری کارخانه و کارگاه کوچک است. استخراج معادن نیز از دیگر فعالیتهای اقتصادی شهرستان تویسرکان است. سنگ گرانیت سیاه و خاکستری، سیلیس، سنگچینی، سنگگچ، سنگ آهک و مرمر از کانیهای این شهرستان است (فرهنگ جغرافیایی آبادیها...، ۴۷/۱۰۵؛ مقدم، ۱/۳۴۹، ۳۵۲، ۳۶۷- ۳۶۸).
جمعیت شهرستان تویسرکان در سرشماری ۱۳۸۵ش، ۲۶۲،۱۰۹ تن بوده است («درگاه»...، بش ). زبان مردم این شهرستان در شهرها، بخشها و بیشتر روستاها، فارسی با لهجۀ لری است، اما شماری از ساکنان برخی
از روستاهای این شهرستان به زبانهای ترکی و کردی سخن میگویند (مقدم، ۱/۲۵۶).
● شهر تویسرکان
این شهر که مرکز شهرستان تویسرکان است، در °۳۴ و ´۳۳ عرض شمالی و °۴۸ و ´۲۷ طول شرقی در ۸۵۰،۱ متـری از سطح دریا واقع شده (پاپلی، ۱۵۴)، و جمعیت آن در سرشماری ۱۳۸۵ش، ۵۲۰،۴۲ تن بوده است («درگاه»، بش ).
نام تویسرکان از ترکیب دو نام «توی» و «سرکان» که درگذشته نام دو قریه بوده، تشکیل شده است. توی امروزه همان تویسرکان کنونی است، اما نام سرکان همچنان بر شهری در ۷ کیلومتری تویسرکان اطلاق میشود (نک : اعتماد السلطنه، ۱/۸۱۷ ؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیها، ۴۷/۲۳۳).
پیشینۀ تاریخی: براساس کاوشهای باستانشناسی صورت گرفته در تپۀ باستانی بابا کمال و آثار و اشیاء به دست آمده از آن، دیرینگی این منطقه به حدود ۴ هزار سال قم میرسد. همچنین آثار و بقایای کهن بیانگر آن است که در محل کنونی تویسرکان شهر بزرگی با قدمت ۳ هزار سال و نیز شهرها و قصبات آباد دیگری در نقاط دیگر این شهرستان وجود داشته است. آرامگاه حبقّوق (حیقوق) نبی از انبیای بنی اسرائیل در جنوب غربی تویسرکان که دیرینگی آن به حدود ۶۰۰،۲ سال پیش میرسد، از جمله آثار تاریخی آنجا ست (مقدم، ۱/۶۷). هرچند که نام تویسرکان در منابع تاریخی و جغرافیایی سدههای نخستین قمری تا حدود سدههای ۶ و ۷ق به چشم نمیخورد، اما در این دسته از منابع به ناحیه و شهری به نام «رود راور» و یا «روذ راور» اشاره شده که در محل و یا مجاور تویسرکان امروزی واقع بوده است (نک : ابن فقیه، ۴۱۷؛ اصطخری، ۱۹۷؛ ابن حوقل، ۲/۳۶۱؛ مقدسی، ۳۸۶). ابن فقیه در سدۀ ۳ق رود راور از توابع نهاوند را یکی از نواحی آباد و پرنعمت برشمرده که طول آن ۳ فرسنگ بوده، و ۹۳ دهکدۀ پیوسته در آن جای داشته است و همچنین نهرهای آب در آن جریان، و نیز باغهای میوۀ فراوان داشته است. بنا به گزارش او در بررسیهای صورت گرفته به روزگار قباد ساسانی (سل ۴۸۸-۴۹۶ و ۴۹۹-۵۳۱م) رودراور در کنار ۱۲ ناحیۀ دیگر، در قلمرو ساسانیان به عنوان پر نعمتترین نواحی آن پادشاهی شناخته شد (همانجا). در سدۀ ۴ق رود راور یکی از شهرهای مشهور با بناهایی از گل بوده است. رودراور در آن روزگار مرکزیت داشته، و از شهرهای دارای منبر به شمار میرفته است (حدودالعالم، ۱۴۱؛ اصطخری، ۱۹۹).
به نظر میرسد شهر رودراور نیز به همراه دیگر نقاط همدان در سدۀ ۷ق در جریان یورش مغولان ویران شده، و به جای آن دو قصبۀ «توی» و «سرکان» به تدریج اهمیت یافته باشد (مقدم، ۱/۹۴). ظاهراً نخستینبار سمعانی در سدۀ ۶ ق بدون آنکه از سرکان نامی برده باشد، از توی به عنوان یکی از روستاهای همدان یاد کرده است (۱/۴۹۵). یاقوت نیز در سدۀ ۷ق به نام توی اشاره کرده، و سرکان را یکی از قرای همدان معرفی نموده است (۱/۹۰۱، ۳/۸۲). حمدالله مستوفی در سدۀ ۸ ق توی و سرکان را به همراه مشکان از توابع رودراور دانسته است (ص ۷۳). از وضعیت «توی» و «سرکان» پس از حملۀ مغول تا سدۀ ۱۰ق اطلاع روشنی در دست نیست. در ۹۹۶ق/۱۵۸۸م طایفۀ تکلو به همراه جمعی از دیگر ترکمانان به توی و سرکان و برخی دیگر از بلوکات همدان حمله کرده، دست به نهب و غارت زدند و گروه بسیاری را به قتل رساندند (قاضی احمد، ۲/۸۸۴).
همزمان با ظهور سلسلۀ صفویه اقدامات مهم و قابل توجهی برای آبادی و توسعۀ این منطقه صورت گرفت و تقریباً از این دوره به بعد نام تویسرکان در منابع تاریخی به چشم میخورد (نک : اسکندربیک، ۲/۸۴۸). آثار و بناهایی که در دورۀ صفویه ساخته شده، بیانگر آبادانی و پیشرفت این منطقه در آن روزگار است (نک : مقدم، ۱/۲۳۳-۲۵۱). در اواخر دورۀ صفویه عثمانیان به نواحی غربی ایران از جمله همدان، نهاوند و تویسرکان حمله کردند و آن نواحی را به تصرف درآوردند. در ۱۱۴۲ق/۱۷۲۹م نادرشاه افشار پس از تجهیز سپاه خود، از ناحیۀ ملایر و تویسرکان به سپاه عثمانی حمله کرد و آنان را در ناحیۀ تویسرکان شکست سختی داد (استرابادی، ۱۱۸- ۱۲۱).
پس از قتل نادرشاه در ۱۱۶۰ق/۱۷۴۷م نوادۀ او شاهرخ، مهرعلـیخان تکلو ــ از سـران ایل تکلـو ــ را به سمت والی همدان و بلوکات آن از جمله تویسرکان منصوب داشت (مقدم، ۱/۱۰۵، ۱۱۱). قبیلۀ زند نیز که در آن دوران در ناحیۀ کمازان در تبعید به سر میبردند، به زادگاه خود بازگشتند. آنها هنگام بازگشت، تویسرکان و ناحیههای پیرامون آن را تصرف کردند (ابوالحسن گلستانه، ۱۴۷).
زینالعابدین شیروانی از مؤلفان اوایل دورۀ قاجار، تویسرکان را قصبهای آباد، با ۱۰۰ پاره دیه که اهالی آنجا همه شیعه بودهاند، معرفی کرده (ص ۲۲۲- ۲۲۳)، اما اعتمادالسلطنه مؤلف اواسط دورۀ قاجاریه، به حدود ۳۰ خانوار یهودی که در قریۀ سرکان اقامت داشتند، اشاره نموده است (۱/۸۱۹). در آن دوران ادارۀ تویسرکان به دست شاهزادگان قاجار بود و آنان حاکمیت این منطقه را داشتند (نک : سپهر، ۱/۱۸۳، ۳/۱۲۲۲، ۱۲۵۷). از جملۀ این شاهزادگان، شیخعلی میرزا پسر فتحعلیشاه بود که در آغاز حاکم ملایر بود، سپس تویسرکان نیز ضمیمۀ قلمرو او شد (شیرازی، ۲/۹۸۳؛ سپهر، ۱/۱۸۳). این وضع همچنان ادامه داشت و یک فرد به عنوان حاکم ملایر و تویسرکان منصوب میشد تا اینکه نهاوند نیز به حوزۀ تویسرکان و ملایر پیوست و این ۳شهر از نظر تقسیمات کشوری به عنوان یک واحد حکومتی به «ولایات ثلاث» مشهور شدند و از اواسط دوران قاجاریه، فردی به عنوان حاکم «ولایات ثلاث» برای این ۳ شهر منصوب میشد (نک : اعتضادالسلطنه، ۵۰۴؛ شیبانی، ۲۵۸، ۲۶۳، ۲۶۸؛ مقدم، ۱/۱۸۷).
در قانون تشکیل ایالات و ولایات مصوب ۱۲۸۵ق/۱۸۶۸م، ایران به ۴ ایالت و ۱۲ ولایت تقسیم شد. یکی از این ولایات «ولایات ثلاث» بود که ملایر، تویسرکان و نهاوند را شامل میشد (مقدم، ۱/۱۸۸). در ۱۳۱۶ش براساس قانون جدید تقسیمات کشوری، شهرستان ملایر در استان پنجم قرار گرفت که تویسرکان نیز بخشی از آن شهرستان به شمار میرفت (مجموعه ، ۸۶- ۸۷). در ۱۳۲۸ش، بخش تویسرکان از شهرستان ملایر جدا شد و به مرکزیت شهر تویسرکان به شهرستان ارتقا یافت (مقدم، ۱/۱۹۱). آرامگاه حبقوق نبی، مقبرۀ ابومحجن ثقفی در محل پیر کمر بسته، آرامگاه میررضی آرتیمانی، مدرسۀ شیخعلیخان، کاروانسرای شاه عباسی، پل قدیم فرسفج و بازار سرپوشیدۀ تویسرکان از جمله آثار تاریخی این شهرستان است (مقدم، ۱/۱۹۴ بب ).
مهدی جوزی در مقاله خود در باب تویسرکان به مطالب مهم دیگری در باب این شهر پرداخته است که به نوبه خود مکمل مطالب فوق بوده و قابل توجه و بررسی هستند: "مهمترین آثار قدیمی شهر عبارت اند از: آرامگاه حَبَقوقِ نبی علیه السلام ، از انبیای بنی اسرائیل ، که حدود ۲۶۰۰ سال قدمت دارد؛ آرامگاه میررضی الدین آرتیمانی (متوفی ۱۰۰۵)، از عرفا و شعرای دوره صفوی ، واقع در شمال شرقی شهر (مقدم گل محمدی ، ج ۱، ص ۱۹۵، ۲۲۲، ۲۲۶)؛ مدرسه شیخعلی خان زنگنه (متوفی ۱۱۰۱؛ وزیر شاه سلیمان صفوی ) که در حدود ۱۰۹۰ به دستور وی ساخته شد (همان ، ج ۱، ص ۲۳۳)؛ بازار سرپوشیده یا راسته بازار، از بناهای دوره صفوی ، که بیش از ۳۵۰ سال قدمت دارد (همان ، ج ۱، ص ۲۴۷)، ظاهراً در دوره قاجار قسمت اعظم این بازار رو به ویرانی نهاده بود، ولی به همت میرزا رضا قلی خان کلانتر و میرزا ابدال خان ، دوباره مرمت شد (همانجا؛ اعتمادالسلطنه ، ج ۱، ص ۸۱۹)؛ چند مسجد قدیمی مانند مسجد جولاستان / جولستان در پایین محله ، مسجد باغوار، مسجد زرهان و مسجدجامع که هریک در حدود دویست سال قدمت دارند؛ امامزاده زیدبن علی (شاه زید) و زیارتگاه امامزاده ناصر معروف به شاهزاده ناصر (شهادت ۲۵۰)، در چهار کیلومتری مغرب تویسرکان (مقدم گل محمدی ، ج ۱، ص ۲۷۳، ۲۷۸ـ۲۸۹).
● پیشینه
در باره نام و گذشته تویسرکان تا قبل از قرن هفتم اطلاعی در دست نیست . در قرن هفتم ، یاقوت حموی (ج ۱، ص ۹۰۱) در ذکر محلی به نام تُویْ (تُوَیّ)، به ابوعبداللّه حسین بن احمدبن جعفر تُوَیّی همدانی ، اشاره کرده (همان ، ج ۳، ص ۸۲) و سرکان را از قرای همدان ذکر نموده است . حمداللّه مستوفی (ص ۷۳) نیز در قرن هشتم اشاره ای کوتاه به توی و دیه سرکان دارد. از این دوره تا زمان صفویه ، راجع به حوادث یا رویدادهای تاریخی تویسرکان اطلاعات مهمی در دست نیست . گفته می شود که در اوایل دوره شاه عباس اول (۹۹۶ـ ۱۰۳۸) قسمتی از عراق عجم ، از جمله نواحی توی و سرکان ، تحت حاکمیت امامقلی خان ، فرزند اللّه وردی خان ، قرار داشت (حقیقت ، ج ۴، بخش ۲، ص ۶۶۹). در ۹۹۶، ایلات تکلّو و ترکمانان ، تویسرکان را غارت و در آنجا قتل عام کردند (منشی قمی ، ج ۲، ص ۸۸۴). تویسرکان در دوره شاه صفی (۱۰۳۸ـ ۱۰۵۲) از شهرهای عمده عراق عجم محسوب می شد (تاورنیه ، ج ۲، ص ۸۷). در ۱۱۴۲، تویسرکان مدتی مقرّ سپاهیان نادرشاه بود (استرآبادی ، ص ۱۱۹ـ۱۲۰). در دوره فتحعلی شاه (۱۲۱۲ـ ۱۲۵۰)، شیخعلی میرزا از فتحعلی شاه تقاضا کرد که قسمتی از نواحی اطراف تویسرکان را در محدوده حکومتی وی قرار دهد و فتحعلی شاه دستور داد که تویسرکان را به دولت آباد (ملایر امروزی ) ضمیمه کنند و شیخعلی میرزا حاکم ملایر و تویسرکان شد (مقدم گل محمدی ، ج ۱، ص ۱۸۷). در دوره محمدشاه قاجار (۱۲۵۰ـ۱۲۶۴) و به دستور وی ، جهانگیر میرزا و خسرو میرزا، فرزندان عباس میرزا، را ــ که اسماعیل خان فراش باشی کور کرده بود ــ به قلعه ای در تویسرکان فرستادند (احمدمیرزا قاجار، ص ۳۱۳ـ۳۱۴). در ۱۲۸۹، سیف اللّه میرزا به آزار مردم تویسرکان پرداخت ؛ به دستور او بعضی از سادات را در میدان شهر می بستند و با چوب می زدند (باستانی پاریزی ، ص ۴۶۸). شیروانی (متوفی ۱۲۵۳) در بستان السیاحه ، تویسرکان را قصبه ای نیک با آب و هوایی سرد دانسته و مردم آن را تاجیک ، و روذراور/ روداور را دارالاماره آن ذکر کرده است (ص ۱۹۲، ۲۹۹). در دوره ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳)، اعتمادالسلطنه (ج ۱، ص ۸۱۷) تویسرکان را شامل قصبه معتبری به نام توی و قریه بزرگ سرکان ضبط کرده است . در زمان وی ، این قصبه را به تنهایی تویسرکان هم می نامیدند، اما قریه همان سرکان خوانده می شد."
آرامگاه حبقوق نبی در تویسرکان گرچه طی قرون متمادی چندین بار بازساری شده است، ولی هنوز ویژگیهای شکل و جایگاه چندطاقی چارتاقی سیانکوک وی پیداست.
علی مفرد
مآخذ: ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۲۸م؛ ابنفقیه، احمد، البلدان، به کوشش یوسف هادی، بیروت، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۶م؛ ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، به کوشش مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۶ش؛ استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبدالله انوار، تهران، ۱۳۴۱ش؛ اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م؛ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، به کوشش سعید بختیاری، تهران، ۱۳۸۳ش؛ اعتضادالسلطنه، علیقلی، اکسیر التواریخ، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۰ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۷ش؛ افشین، یدالله، رودخانههای ایران، تهران، ۱۳۷۳ش؛ پاپلییزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، ۱۳۶۷ش؛ جعفری، عباس، دایرة المعارف جغرافیایی ایران، تهران، ۱۳۷۹ش؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۰ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م؛ «درگاه ملی آمار۱» (نک : مل )؛ زینالعابدین شیروانی، بستان السیاحه، تهران، ۱۳۱۵ق؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ ( تاریخ قاجاریه)، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۷ش؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م؛ شیبانی، ابراهیم، منتخب التواریخ، تهران، ۱۳۶۶ش؛ شیرازی، فضلالله، تاریخ ذوالقرنین، به کوشش ناصر افشارفر، تهران، ۱۳۸۰ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۶ش؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، ۱۳۷۹ش؛ قاضی احمد قمی، خلاصة التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، ۱۳۶۳ش؛ مجموعۀ قوانین سال ۱۳۱۶ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م؛ مقدم «گلمحمدی»، محمد، تویسرکان، تهران، ۱۳۷۸ش؛ نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، ۱۳۸۴ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز
www.sci.org.ir/content/userfiles/_census۸۵/census۸۵/nataye: «Dargah-e Melli-ye Amar», j/abadifil/۱۳.xls. محمد مروار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست