یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

اطلاعات, جامعه اطلاعاتی و ساختارهای معرفتی


اطلاعات, جامعه اطلاعاتی و ساختارهای معرفتی

جامعهٔ اطلاعاتی چه ویژگی هایی دارد جامعهٔ اطلاعاتی یک جامعهٔ چند ساحتی و چند وجهی است که در آن تمام لایه بندی ها و سطوح نیازمند اطلاعات هستند

ـ گفت و گو با دکتر عباس حری در باره ویژگی ها و مقتضیات جامعه اطلاعاتی

جامعهٔ اطلاعاتی چه ویژگی‌هایی دارد؟ جامعهٔ اطلاعاتی یک جامعهٔ چند ساحتی و چند‌وجهی است که در آن تمام لایه‌بندی‌ها و سطوح نیازمند اطلاعات هستند. نه اینکه فقط بخشی از آن برخوردار از اطلاعات باشند. اگر جامعه را مانند یک هرم فرض کنیم، در جامعهٔ اطلاعاتی از رأس تا قاعده باید احساس نیاز به اطلاعات داشته باشند و از آن در تمام سطوح استفاده کنند. من اصطلاحی دارم به نام «اکوسیستم گلخانه‌ای».

کتابخانه‌ها در مدارس‌ها یک نمونهٔ اکوسیستم گلخانه‌ای هستند. در مدرسه‌ای که درس، امتحان و بعد از آن کنکور (و حتی دانشگاه) وابسته به یک متن درسی واحد است، دانش‌آموز نیاز به مطالعه و استفاده از منابع کتابخانه ندارد. اما اگر محصل مجبور باشد از منابع دیگر استفاده کند و به سراغ کتابخانه برود، کتابخانه دیگر جزئی جدا از مدرسه نیست و در بافت کلی مدرسه جاافتاده است. در این صورت مدرسه به عنوان بخشی از جامعهٔ اطلاعاتی است. یعنی نظام آموزشی ما اطلاعات مدار خواهد بود و بدون اطلاعات نمی‌تواند به کار خود ادامه دهد. در واقع تأکید اصلی شما این است که در جامعهٔ اطلاعاتی، نمی‌توان بدون اطلاعات زندگی کرد؟ بله. همین‌طور است.

مثال دیگر در بخش کشاورزی است. در رأس هرم جامعه [ی اطلاعاتی] که محققان حضور دارند، کشاورزان نیز باید از یافته‌های آنان بهره‌مند گردند. مثلاً محققان کشاورزی دربارهٔ بهینه‌سازی بذر، افزایش محصول و ... مقالاتی می‌نویسند.زمانی این تحقیقات، به اطلاعات مرتبط با جامعه تبدیل می‌شود که به زبان قابل درک برای کشاورز تفسیر شوند و کشاورز هم براساس این یافته‌ها کار خود را بهینه سازد.

در واقع کاربر نهایی اطلاعات در اینجا کشاورز است و در قاعدهٔ هرم قرار دارد. اما اگر محققان کشاورزی، صرفا با یکدیگر تبادل اندیشه داشته باشند و اندیشه آن‌ها در جامعه نفوذ نکند و به ارتقاء درک کاربر نهایی نینجامد، هرگز جامعهٔ اطلاعاتی کشاورزی نخواهیم داشت. در جامعهٔ اطلاعاتی از رأس تا قاعده، همه باید نیاز به اطلاعات مرتبط با کار خود را احساس کنند. در حقیقت حرکت و زیست در چنان جامعه‌ای بدون اطلاعات امکان‌پذیر نیست.

قبل از ادامهٔ بحث، شاید لازم باشد تعریف دقیقی از اطلاعات در جامعهٔ اطلاعاتی ارائه بفرمایید. اطلاعات به معنای دانش و آگاهی است یا داشتن علم (Science) یا هر دو؟ اطلاعات به تنهایی پدیدهٔ پیچیده‌ای است. دو نوع تعریف کلی از اطلاعات وجود دارد یکی تعریف ریاضی و دیگری تعریف معناشناختی. تعریف ریاضی که قبلاً بیشتر در حوزهٔ ریاضی و فیزیک مطرح بود، الان بیشترین بازتاب را در حوزهٔ کامپیوتر دارد مثل بیت، بایت و ... از این دیدگاه تعداد بیتهای موجود در یک ارتباط (مثل تعداد پالسهای تلفن)، اطلاعات هستند که برای محاسبهٔ آن هم فرمولهای خاص مورد نظر در ریاضی تعریف شده است.

اما در تعریف معناشناختی، هر چیز که بیرون از ذهن قرار دارد، چیزی جز داده یا داده‌های خام نیست، وقتی ذهن به پردازش داده‌ها می‌پردازد، حاصل، اطلاعات برای صاحب آن ذهن می‌شود. من در این زمینه چندین مقاله هم دارم.

در واقع هر پدیده‌ای که در مقابل ذهن من قرار دارد، چیزی نیست مگر تفسیری که من از آن دارم. یک کتاب، یا یک قطعه شعر را من یک جور درک می‌کنم و شما جور دیگری. یا ممکن است مدرکی که از طریق کامپیوتر به دست آمده برای شما حاوی هیچ اطلاعاتی نباشد چون محتوایش برای شما تکراری و آشناست و چیزی بر دانش شما نمی افزاید، اما ممکن است برای من که قبلاً با آن آشنا نبودم سرشار از اطلاعات باشد. به این ترتیب نمی‌شود اطلاعات را بیرون از دریافت‌کننده، ارزشگذاری کرد.

در حقیقت با در نظر گرفتن استفاده کننده است که می‌توان گفت این پدیده حاوی اطلاعات هست یا نه. از طرف دیگر اطلاعات از طرف فرد یا جامعه اخذ می‌شود تا به تحقق و تقویت ساختار دانش در جامعه کمک کند. بنابراین اطلاعات یک هدف در خود نیست. بلکه در خدمت ایجاد ساختار معرفتی است. پس منظور از اطلاعات، فقط آگاهی‌های علمی نیست. بله. اطلاعات علمی نوعی اطلاعات است که دربارهٔ صحت آن، از نظر شیوهٔ دستیابی به اطلاعات، یا تردید نداریم یا تردیدمان اندک است.

مقصودمان آن است که اطلاعات بر اساس پژوهش شکل می‌گیرد و نه بر گرفته از بیان‌های احساسی و شخصی و بالطبع جامعه اطلاعاتی هم جامعه‌ای است که اطلاعاتش از بستر پژوهش به‌دست آمده باشد. اطلاعات شایعه‌گونه اگرچه جزئی از اطلاعات است ولی داشتن آن ارزشی ندارد.

در حالت عادی، اطلاعات جزء وجود افراد است و کسی بدون اطلاعات نمی‌تواند زندگی کند. مثلاً شما برای حرکت در یک راه‌پله باید از میزان و فاصلهٔ پله‌ها اطلاع داشته باشید. اما احراز این نوع اطلاعات، جامعه‌ را به یک جامعهٔ اطلاعاتی تبدیل نمی‌کند.

جامعهٔ اطلاعاتی متکی بر اطلاعاتی است که حاصل پژوهش و جریانهای علمی است. بر اساس یک دیدگاه جامعهٔ اطلاعاتی، جامعه‌ای است که بیشتر کارها در آن به کمک رایانه انجالم می‌شود. به نظر شما این تأکید تا چه حد قابل تأمل است؟ نظرات دربارهٔ تعریف جامعهٔ اطلاعاتی متفاوت است. بله یک عده همین تعریف رایانه‌ای بودن کارها را برای این جامعه مطرح می‌کنند. موکول کردن جامعهٔ اطلاعاتی به سرانهٔ رایانه در کشور شاید دیدگاه غالب باشد، ولی من معتقد نیستم که دستگاه و تجهیزات ما را به جامعهٔ اطلاعاتی می‌رساند، چون ما الان هم می‌بینیم که به چه صورتی از این ابزار استفاده می‌شود.

همان‌طور که صرف داشتن اتومبیل یک جامعه را صنعتی نمی‌کند، حضور رایانه‌ها هم باعث اطلاعاتی‌شدن یک جامعه نمی‌شود. با این حال مزیت داشتن رایانه و ارتباطات شبکه‌ای و اینترنت، به‌دست آوردن اطلاعات است. اگر از این منظر که رایانه و تکنولوژی نوین امکان دسترسی به اطلاعات را تسهیل می‌کند به قضیه نگاه کنیم، رایانه را می‌توان یک عامل برای جامعهٔ اطلاعاتی دانست. یک نکته دیگر هم هست. می‌گویند اشتغال در جامعهٔ اطلاعاتی با اشتغال در جوامع پیشین و جامعهٔ صنعتی تفاوت دارد و صحبت از کارگر اطلاعاتی می‌شود اما پیدا کردن مصادیق آن مشکل است.

مثلاً در تعریف کارگر اطلاعاتی آمده است: کسی است که در فضایی کار می‌کند که یا به تولید اطلاعات می‌پردازد یا از آن استفاده می‌کند. با این حساب کسی که در سر چهار‌راه‌ها روزنامه می‌فروشد، کارگر اطلاعاتی نیست؟ یا کسی که کاغذ تولید می‌کند جزء کارگران اطلاعاتی نیست؟ کسی که در حوزهٔ فروش سخت‌افزار است چطور؟ اینها یک‌سری ابهامات دارد. در حال حاضر در دنیا جامعه‌ای داریم که بتوان تعبیر جامعه اطلاعاتی را در باره آن به کار برد؟ کسانی مانند فرانک وبستر که دربارهٔ جامعه‌شناسی جامعهٔ اطلاعاتی تحقیق می‌کنند بر این باورند که جامعه اطلاعاتی یک جامعهٔ آرمانی است.

اگرچه جوامعی وجود دارند که به سمت جامعهٔ اطلاعاتی حرکت کرده‌اند و در مراحل مختلف این مسیر قرار دارند اما درهیچ کجای دنیا جامعه‌ای نداریم که به قلهٔ آرمانی جامعهٔ اطلاعاتی رسیده باشد.

فواصل جوامع در راه اطلاعاتی شدن با هم متفاوت است. کسانی که به اندازه‌گیری این فاصله هم می‌پردازند به ابزار و امکانات عینی نظر دارند نه خود اطلاعات و چگونگی حرکت آن در جامعه که تأکید خاص من است. اطلاعات ممکن است هر ابزاری را در خدمت بگیرد تا در جامعه حرکت کند. مثلاً اگر یک روز صبح هنگام خرید یک جنس متوجه افزایش قیمت آن شوید اگر پرس‌وجو کنید می‌بینید اطلاعات به‌گونه‌ای منتقل شده است که همهٔ فروشندگان آن جنس به راحتی از افزایش قیمت مطلع شده‌اند. یعنی در فضای خاصی، اطلاعات به قدری راحت حرکت می‌کند که هیچ نیازی به امکانات تکنولوژیک نیست.

یا اگر مجرا یا مجاری انتقال شایعه در یک جامعه شناخته شود، می‌توان اطلاعات را از همان مسیر در جامعه به جریان انداخت. من ندیده‌ام تاکنون در ایران تحقیقی صورت گرفته باشد تا مشخص شود گره‌های انتقال اطلاعات چه چیزهایی هستند، تا اگر خواستیم اطلاعات را همه‌گیر کنیم، آن گره‌ها را کانون توجه قرار دهیم. این کار، البته به یک تحقیق وسیع جامعه‌شناختی نیاز دارد، در برخی تحقیقات مبتنی بر نظرسنجی کارهایی انجام شد، ولی کار ناتمام است. می‌خواهم بگویم که به نظر من محوریت اطلاعات در جامعهٔ اطلاعاتی، اصل مهمی در تعریف آن است. هر چه امکانات، تدابیر و ابزارها بیشتر در خدمت انتقال اطلاعات قرار بگیرند، جریان تبادل اطلاعات موفق‌تر خواهد بود و طبیعی است که امروز یکی از ابزارهای بسیار مهم برای انتقال اطلاعات رایانه است.

ولی رایانه که در خدمت اطلاعات تحقیقی و پژوهشی و برای تمام لایه‌های جامعه باشد. بنابر با تعریف شما از جامعهٔ اطلاعاتی، نگرانی‌ در باره کاهش اشتغال نه تنها بی مورد است، بلکه افراد بیشتر می‌توانند از کارها به ویژه در سطح تخصصی استفاده کنند.

گفت و گو از: محمدرضا رئیسی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.