یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سناریویی برای فریب اعراب


سناریویی برای فریب اعراب

سفر یک سال پیش جورج بوش, رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه پیش از آنکه انتخابات ریاست جمهوری آغاز و اداره کاخ سفید به باراک اوباما سپرده شود, سوال های زیادی را برانگیخت یکی از آنها این بود که چرا بوش این سفر را آغاز کرد

سفر یک سال پیش جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه پیش از آنکه انتخابات ریاست جمهوری آغاز و اداره کاخ سفید به باراک اوباما سپرده شود، سوال های زیادی را برانگیخت؛ یکی از آنها این بود که چرا بوش این سفر را آغاز کرد؟

رئیس جمهور آمریکا چند روز قبل از آغاز سفرش، گفت‌وگوهایی را با برخی از رسانه‌های خاورمیانه انجام داد.

وی به روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت گفت که معتقد است فرصتی برای دستیابی فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها به یک معاهده صلح در سال ۲۰۰۸ به دست آمده است؛ در واقع این چشم انداز از زمان برگزاری صلح آناپولیس ایجاد شد.

طرح صلح در آناپولیس دارای سه مرحله بود؛ اول تشویق رهبران دو طرف فلسطینی و رژیم صهیونیستی برای دستیابی به تصوری مشترک از دولت فلسطینی با همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین، دوم ایجاد سازمان‌ها و نهادهای دولت فلسطینی برای اداره سرزمین‌هایی که تحت سیطره آنها است و سوم بهبود روابط میان اسرائیل و کشورهای عربی.

حال دولت بوش می کوشد تا در آخرین روزهای عمر دولت و کابینه خود این روند را به سمت موفقیت سوق دهد؛ اگر چه به اذعان مقامات سیاسی آمریکا این صلح در دوره بوش به ثمر نخواهید رسید، اما آنها درصددند تا در این راه به موفقیت های حداقلی برسند تا دست‌کم در دوره هشت ساله قدرت خود کاری انجام داده باشند.

در این راه پس از فوت یاسر عرفات، رهبر سابق تشکیلات خودگردان فلسطین، محمود عباس جانشین عرفات شد و در چنین حالتی مقامات سیاسی آمریکا فرصت را مناسب دیده و مذاکرات صلح را جدی گرفتند.

درحالی که جامعه جهانی و همچنین مردم رنج دیده فلسطین حمایتی از عباس نشان نداند، اما از جنبش حماس که یک سال پس از ریاست عباس بر تشکیلات خودگردان فلسطین در انتخابات پارلمانی فلسطین پیروز شده بود، پشتیبانی کردند.

در چنین شرایطی بین نیروهای فتح و حماس در نوار غزه درگیری ایجاد شد و جنبش حماس در آن درگیری به پیروزی رسید و توانست این منطقه را تحت سیطره خود درآورد؛ این در حالی است که نوار غزه در حال حاضر تحت محاصره رژیم صهیونیستی قرار دارد.

جنبش حماس به همراه برخی دیگر از نیروهای منطقه، مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران قرار دارند و از طرفی دیگر مخالف حضور نیروهای صهیونیستی بر اساس تعریف غرب پسندانه در منطقه هستند.

از این رو کشورهای عربی، بویژه کشورهای حوزه خلیج فارس که خود را در تقابل با سیاست های ایران می بینند، احساس خطر کرده و نسبت به اقدام حماس در دستیابی به نوار غزه از خود واکنش نشان دادند.

در واقع این نقطه آغاز گرایش بی پرده اعراب به سمت رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا بود.

در حال حاضر نیز اعراب به سرپرستی عربستان سعودی خواهان مذاکره و صلح بی چون و چرا با رژیم صهیونیستی هستند تا با قدرت یابی حماس، حزب الله و ... توازن قدرت در منطقه به نفع ایران تغییر نکند، غافل از اینکه با این کار تمامی قدرت را به رژیم صهیونیستی می سپارند؛ زیرا با این کار وجود و حضور این رژیم غاصب را در منطقه مشروعیت می بخشند؛ یعنی حدود ۶۰ سال مبارزه مردم مظلوم فلسطین را نادیده می گیرند.

حال سوال این است که در صورت موفق شدن آمریکا و سپرده شدن قدرت در دستان رژیم صهیونیستی که در حال حاضر تنها قدرت دارنده سلاح هسته ای در منطقه است، چه رخ خواهد داد؟ و آیا اعراب از عاقبت کار خود آگاه هستند؟

در این باره باید گفت که در قدرت جمهوری اسلامی ایران خللی وارد نخواهد شد؛ زیرا ایران قدرت خود را از درون و با اتحاد و ائتلاف با کشورهای و گروه های مختلف منطقه و جهان بازسازی می کند و در هر لحظه می تواند به این قدرت منطقه ای و جهان بیفزاید؛ زیرا ایران نه تنها کشوری استراتژیک است که از موقعیت ژئوپولیتکی برتری در منطقه برخوردار است، بلکه به خاطر داشتن خصوصیت برتر ژئوکالچر، ویژگی های خاصی دارد.

وجود دولت قدرتمند اسلامی (ایران)در منطقه ای که مردم آن مسلمان هستند می تواند بسیاری از مسلمانان را که تحت سیطره، رنج و حتی اسارت دولت های فاسد زندگی می کنند، به خود جلب کند و به میزان قدرت و نفوذ خود بیفزاید.

این مسئله را می توان در ایران، عراق ، لبنان و ... به روشنی دید، اما آنچه که به ضرر اعراب تمام می شود این است که این دولت های فاسد قدرت خود را به رژیم صهیونیستی می سپارند و به این مسئله دل خوش می کنند که در خاورمیانه صلح برقرار شده است.

اگر چه صلح با شرایط موجود و با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی از خواست های زیاده طلبانه خود عقب نشینی نمی کند، محال به نظر می آید، اما می توان گفت که با برقرار شدن صلح احتمالی، بی‌اعتمادی و تنش بین ایران و کشورهای عرب منطقه افزایش می یابد و جالب آنکه از قدرت اعراب می کاهد و بیشتر در راستای تأمین منافع آمریکا و متحد اصلی آن یعنی رژیم صهیونیستی پیش می رود؛ زیرا آمریکا به هیچ عنوان از منافع دوست و متحد استراتژیک خود یعنی رژیم صهیونیستی نمی گذرد و قدرت را به دستان اعراب نمی سپارد.

از این رو به نظر می آید که اعراب در روند صلح خاورمیانه در آناپولیس، شرم الشیخ و ... در حال فریب خوردن هستند؛ فریب از سناریویی که آمریکا و رژیم صهیونیستی به دقت روی آن کار کرده اند.



همچنین مشاهده کنید