یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

شهر ناامن اصولگرایان


شهر ناامن اصولگرایان

اوضاع اصولگرایان خوب نیست و چه کسی است که از این موضوع بی اطلاع باشد

اوضاع اصولگرایان خوب نیست و چه کسی است که از این موضوع بی اطلاع باشد. فهم و درک وضعیت کنونی اصولگرایان و حال و روز خوبی که ندارند، نیاز به تحلیل های آنچنانی یا دسترسی به اخبار پشت پرده و از آن جنس خبرهایی که تنها در بولتن های محرمانه مجال انتشار می یابند، ندارد؛ چه آنکه از رو ترش کردن های رسانه یی و با کنایه به هم پریدن های رسمی و یال و کوپال به رخ هم کشیدن های موضعی سران و کارگزاران این جریان می توان به این وضعیت پی برد.

تا اینجای قضیه شاید خیلی هم مهم نباشد اما وقتی به این نکته توجه می کنیم که این جریان سیاسی چهار ماه پیش؛ بله، تنها چهار ماه پیش در یک انتخابات می توان گفت منحصر به فرد از کاندیدایی حمایت کرده که حالا و به هر صورت بر مسند کار است و کمتر از دو سال پیش اکثریت کرسی های مجلس در اختیارش قرار داده شده، این کشمکش ها جای تامل می یابد و دست کم در نگاه اول تعجب برانگیز، بسیار هم تعجب برانگیز،

اما این اختلاف ها و شکاف هایی که هر روز هم بر عمق شان افزوده می شود باید ریشه در بنیادی داشته باشند وگرنه جدال هایی اینچنینی برازنده جریان پیروز آن هم با ۲۴ میلیون رای نیست، چه آنکه عمر ائتلاف های تاکتیکی جریان های مختلف در کشورهای دیگر که هر روز شاهدش هستیم که مثلاً در انتخابات مجلس دو جناح نه چندان هم نظر با هم به ائتلافی تاکتیکی رسیده اند برای مقابله با رقیبی که او را از میدان به در کنند بیشتر به درازا می انجامد تا ائتلاف استراتژیکی که از یک جبهه واحد به نام اصولگرایی در ایران شاهد هستیم؛ جریانی که کاندیدایش یعنی محمود احمدی نژاد به عنوان فرد پیروز انتخابات ریاست جمهوری دهم به مردم معرفی شده و کابینه اش را تشکیل داده است، کابینه یی که با عبور ۱۸ نفر آن از مجلس اصولگرای هشتم که اتفاقاً محل اصلی بروز این اختلاف های درون جریانی نیز هست، توانست بسیار بیش از پیش بینی ها رای اعتماد نمایندگان را کسب کند.

منظور از بسیار بیش از پیش بینی ها، پیش بینی نمایندگان اقلیت مجلس، فعالان سیاسی و تحلیلگران رسانه های اصلاح طلب نیست؛ چه آنکه موضع آنان در قبال افراد معرفی شده برای کابینه جدید محمود احمدی نژاد، انتخاب کنندگان این افراد و تصمیم گیران در مورد سرنوشت آنان روشن تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد و همچون اختلاف های روزافزون اصولگرایان که همه به آن واقفند از چشم کسی دور نمانده است، بلکه مقصود پیش بینی اصولگرایان مجلس نشین پس از دیدن لیست ۲۱نفره پیشنهادی احمدی نژاد برای تشکیل کابینه اش مبنی بر اینکه «هفت یا هشت نفر از لیست پیشنهادی احمدی نژاد رای نمی آورند» و این توضیح پس از دادن رای اعتماد به ۱۸ نفر از آن لیست که اگر «توصیه مقام های ارشد نظام» نبود هفت یا هشت وزیر رای نمی آوردند در همین راستا قابل ارزیابی است و البته پاسخ احمدی نژاد که می خواهند منت سرش بگذارند و مجلس تمام حساسیت ها را به خرج داده و بررسی های صورت گرفته در تاریخ بررسی رای اعتماد به کابینه یک دولت بی سابقه بوده و سرانجام این کنایه که «بعضی ها از اینکه پیش بینی شان درست از آب درنیامده ناراحت هستند» و ریختن آب پاکی روی دست اصولگرایان مجلس نشین که منتی را بر سرش احساس نمی کند که نمی کند.

● بر مدار تغییر

جالب است که اصولگرایان که روزگاری تمام تلاش شان این بود که نام شان را از «مخالف اصلاحات» و «محافظه کار» به اصولگرا تغییر دهند و برای این هدف با هم متحد بودند امروز در حالی به نقطه اوج اختلاف خود رسیده اند که از نظر میزان نفوذ در قدرت و در اختیار داشتن ابزار حکومتی در اوج قله و بالاترین سطح ممکن قرار دارند.

علاوه بر قوه مجریه، مجلس هشتم هم تمام و کمال در اختیار آنان قرار دارد و آنقدر در اکثریت هستند و البته آنقدر بر این در اکثریت قرار داده شدن غره، که حتی حاضر نشدند اصلاح طلبان بسیار ملایم عضو فراکسیون اقلیت را در کمیسیون های مرتبط با تخصص شان راه بدهند و کار را به آنجا کشاندند که فلان نماینده اصلاح طلب که دکترای علوم سیاسی دارد و در دانشگاه علم سیاست و فن حکمرانی و استفاده بهینه از نظریه های مختلف اندیشمندان را به دانشجویان آموزش می دهد به کمیسیونی غیرمرتبط تبعید می شود تا فلان نماینده اصولگرا که پزشک است و عضو فراکسیون اصولگرایان به کمیسیون امنیت ملی برود یا نمایندگان طرفدار دولت حتی به این هم انتقاد داشته باشند که چرا چند نفر انگشت شمار از اصلاح طلبان در کمیسیون بررسی طرح تحول اقتصادی و هدفمند کردن یارانه ها حضور دارند، نظر می دهند و البته نظرهای دیگران را گوش می دهند و به بیرون منتقل می کنند.

از قوه قضائیه که بگذریم، قوه مجریه هم که چهار سال در اختیارشان بوده و با این اوصاف پیش آمده چهار سال دیگر هم بر محور اراده آنان اداره خواهد شد.

● رقابت در فضای بی رقیب

پس مشکل چیست که این اصولگرایان بر سریر قدرت قرارگرفته این گونه شده اند و با کوچک ترین اتفاقی رودرروی هم قرار می گیرند تا جایی که کاری از توصیه و ارشاد و دعوت به برادری و هم خانوادگی هم برنیاید؟

حالت به بلوغ رسیده و کاملاً نمایان این اختلاف ها را می توان در مجلس شورای اسلامی دید؛ جایی که فراکسیون ۲۲۰نفره اصولگرایان در آستانه فروپاشی است و دست کم باید شاهد انشقاق یک گروه ۴۰نفره از نمایندگان طرفدار دولت از این فراکسیون مادر بود؛ فراکسیونی که نام فراکسیون طرفداران انقلاب اسلامی را برگزیده و کار را به آنجا کشانده که برای خودش هیات رئیسه تعیین می کند و فراکسیون مادر اصولگرایان را بی خاصیت و ناکارآمد می نامد و اصولگرا بودن فراکسیون اصولگرایان را دارای شک و شبهه اعلام می کند و در پایبند بودن این فراکسیون به اصولگرایی شبهه می افکند؛ دلیلش را هم عدم حمایت تام و تمام از محمود احمدی نژاد اعلام می کند و البته یک گناه نابخشودنی یعنی استقبال اصلاح طلبان از تصمیم های سران فراکسیون اصولگرایان و همنوایی با رئیس این فراکسیون که رئیس مجلس نیز هست.

جالب تر آن است که اختلاف های اصولگرایان به جای آنکه در بدنه این جریان مجال ظهور و بروز بیابد و در راس درز گرفته شود، برعکس در راس بهتر و بیشتر آشکار می شود، یعنی آنجا که محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی به عنوان اصولگرایانی در راس دو قوه مقننه و مجریه هستند.

روزی عدم مشورت احمدی نژاد با اصولگرایان مجلس و هیات رئیسه آن و اعلام نام وزیران به صورت مرحله یی از رسانه ها به جای تحویل آن به مجلس با کنایه ها و خط و نشان کشیدن های این طرف مواجه می شود و روز دیگر نحوه مواجهه مجلس تحت فرمان لاریجانی با وزیران پیشنهادی احمدی نژاد و کنایه های او که باید فلان کند و باید بهمان نکند در روز معرفی وزیران به مجلس.

شاید علت اصلی این وضع پیش آمده را باید به نحوی در اصلاح طلبان جست وجو کرد، چه آنکه اگر آنان بودند و مجالی داشتند و کورسوی امیدی تا با اصولگرایان برای کسب کرسی های احتمالی قدرت در آینده رقابت کنند، امروز اصولگرایان حول محوری به نام دشمن مشترک جمع می شدند و اختلاف نظرها و تقابل دیدگاه هایشان چندان مجال خودنمایی نمی یافت؛ اصلاح طلبانی که از زمان رقابت های مجلس هفتم که اکثریت کاندیداهایشان توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند و در انتخابات شوراها هم هیات های اجرایی تیغ بر صلاحیت شان کشیدند و چندان مجالی برایشان نگذاشتند. اما امید به کسب همان چند کرسی قابل رقابت هم باعث می شد مسابقه یی شکل بگیرد. حتی اگر در صورت پیروزی در بخشی از آن، بازی از بیخ و بن بر هم زده شود، مانند شورای شهر اصلاح طلب کرمانشاه که زیر بار شهردار درخواستی دولت و استاندار وقت نرفت و به رغم حکم اولیه دادگاه و واضح بودن قانون، مهر انحلال خورد.

● دور از چشم هیات رئیسه

اما اینک که اصولگرایان از انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشته اند و کاندیدایشان را از این میان عبور داده اند و کورسوهای امید برای رقابت در آینده را هم با رفتار و گفتارشان کورشده نشان داده اند، دیگر خیلی نمی توانند روی این دشمن مشترک برای ایجاد انگیزه اتحاد حساب کنند. از انتقاد فلان جمعیت و جامعه اصولگرا به احمدی نژاد یا توصیه های فلان یک از سران این جریان به لاریجانی که بگذریم، آخرین اختلاف نظر اصولگرایان را باید در ماجرای شکایت یکصد نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی از نخست وزیر زمان جنگ و کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دهم دید؛ موضوعی که یکی از نمایندگان طرفدار احمدی نژاد در مجلس که چندی پیش ندای شک و شبهه در اصولگرا بودن فراکسیون اصولگرایان را سر داده بود، آن را سر زبان ها انداخت، بی آنکه نامی از آن یکصد نماینده امضا کننده نامه به قوه قضائیه برای شکایت از نخست وزیر زمان جنگ ببرد. اصرار رسانه ها برای کشف نام این یکصد نفر هم البته تاکنون ناکام مانده است.

اما چگونه ممکن است یکصد نماینده اصولگرا چنین نامه کم نظیری را امضا کرده باشند اما هیات رئیسه مجلس که رئیس و دو نایب رئیس آن رئیس و دو نایب رئیس فراکسیون اصولگرایان نیز هستند از بیخ و بن بی اطلاع باشند؟ اگر چنین باشد که باید پرسید کارکرد این هیات رئیسه چیست و جایگاه آن کجاست؟ بی اطلاعی از این اقدام اگر به معنای انشقاق و عدم یکپارچگی در میان اصولگرایان نباشد پس نشانه چیست؟ دقت در مواضع محمدرضا باهنر نایب رئیس مجلس و فراکسیون اصولگرایان در مصاحبه مطبوعاتی اخیرش و بی اطلاعی هیات رئیسه فراکسیون اصولگرایان از این شکایتنامه به خوبی جدی بودن این اختلاف ها را نمایان می کند؛ «من هم عموماً این خبر را از رسانه ها شنیدم ولی در هیات رئیسه هیچ نامه یی به ما نرسیده و رونوشتی از آن را نیز در اختیار نداریم و اطلاعاتی بیش از شما از محتوای نامه ندارم.» او همچنین لازم می بیند بر خط مشی اتحادطلب هیات رئیسه فراکسیون اصولگرایان نیز تاکید کند؛ «باید تلاش کنیم از تندترین اعضا تا میانه روترین آنها را به گونه یی زیر پوشش فراکسیون قرار دهیم که دافعه به وجود نیاید و فراکسیون ریزش نیز نداشته باشد. از اوایل مجلس هشتم برخی از دوستان در بعضی مواضع تندروی داشتند و ایراداتی به مشی وحدت گرایانه هیات رئیسه فراکسیون می گرفتند که ما این مشی را نمی پسندیم... در همان اوایل مجلس برخی دوستان رادیکال اصولگرا معتقد بودند باید تلاش کنیم برخی اعضای فراکسیون اقلیت در برخی کمیسیون ها نباشند... برخی اختلافات از همین جا شروع شد و ما عملی شدن این مساله را مقدور نمی دانستیم... پیش از انتخابات اخیر هیات رئیسه فراکسیون اصولگرایان یکی از ایراداتی که به هیات رئیسه وقت می گرفتند این بود که چرا در کمیسیون هدفمند کردن یارانه ها، چند نفر از اقلیت حضور دارند و مخالف این قضیه بودند. در مجموع اختلاف نظرهایی بود و عده یی از دوستان خودمان تلاش می کردند در هیات رئیسه فراکسیون تغییراتی به وجود آورند...»

البته اگر به صورت مستقیم این سوال از سران اصولگرا پرسیده شود که وضعیت این جبهه سیاسی چهار ماه پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری دهم و کمتر از دو سال پس از در اختیار قرار گرفتن اکثریت کرسی های مجلس در چه شرایطی قرار دارد، خواهند گفت شهر اصولگرایان در امن و امان است و کوچک ترین اختلافی هم نیست جز چند تفاوت دیدگاه بسیار جزیی، آن هم در مورد موضوع هایی فرعی و بسیار کم اهمیت.

سروش فرهادیان