سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

سرطان غرور


سرطان غرور

بعثت برای پالایش جان و جهان از رذایل اخلاقی و آباد کردن این دو به فضایل اخلاقی است و سعادتمند کسی است که داس بردارد به وجین کردن علف های هرز اخلاقی و سعادتمند جامعه ای است که آحاد …

بعثت برای پالایش جان و جهان از رذایل اخلاقی و آباد کردن این دو به فضایل اخلاقی است و سعادتمند کسی است که داس بردارد به وجین کردن علف های هرز اخلاقی و سعادتمند جامعه ای است که آحاد آن برای این کار هم قسم شوند و به نتیجه برسند، آن وقت هم نفسی با چنین مردمی و تنفس در چنین جامعه ای خود سعادتی بزرگ خواهد بود و بستر سعادت، نیکویی، نیک روزی و روزی حلال بندگان فراهم خواهد شد... .

اما از جمله شجره های خبیثه ای که باید از باغ جان برکند تا از باغ جامعه و جهان برکنده شود «غرور» است؛ خویی شیطانی که آدمی را از راه خدا به در می برد و از خلق خدایی بی بهره و از درگاه حضرت حق دور می کند آن گونه که خود شیطان را «رجیم» کرد. باید دانست «رجیم» شدن فقط سهم ابلیس نبود و تنها با بیان زبانی «اعوذ با... من الشیطان الرجیم» هم از شرور نفس و شیطان ایمن نمی شویم بلکه قصه این است که هر کس این خوی شیطانی را در باور و رفتار خود داشته باشد و از آن جان نشوید و توبه نکند، براساس سنت خداوند سرانجامی چون رانده شدگان خواهد داشت...آری، غرور، انسانیت سوز و اخلاق کش است.

بیماری مردافکن که باید آن را چاره کرد. من تعجب می کنم وقتی آدم ها برای اندک سرماخوردگی به پزشک مراجعه می کنند و برای رفع آن هزینه می کنند اما برای سرطان غرور و تکبر، احساس نیاز برای درمان هم ندارند، چه برسد که برای درمان آن به طبیبان روح و جان مراجعه کنند تا جان را از بیماری بپالایند و شایسته جانان کنند. عجیب این که در میان این بیماران از عالم تا عامی، از بزرگ تا کوچک وجود دارد و از قضا این بیماری است که دامن بزرگان را بیشتر می گیرد، دانش آموز را به نمره ۲۰ مغرور و گرفتار می کند، عالم را به فراوانی کتاب و علم، شکار می کند، برخوردار را به فزونی سرمایه بر زمین می زند و عابد را به فراوانی عبادت، همان گونه که در تاریخ نمونه های فراوانی داریم که گروهی به فراوانی عبادت غره شدند و بندگی را فراموش کردند، اول این ها خود ابلیس است با هزاران سال عبادت و ... این قصه همچنان ادامه دارد پس چون قصه به پایان نیامده است ما خود باید مراقب باشیم تا فصلی از کتاب غرور نشویم و به غرور نه سخن بگوییم، نه کاری انجام دهیم و نه حتی «راه برویم»!... ولا تمش فی الارض مرحا. ما را از مغرورانه و به تکبر راه رفتن پرهیز می دهد، چون زمین هم ناخوش دارد آدمی چنین را.

مولا علی علیه السلام برای پرهیز دادن انسان از غرور و خودپسندی، انسان را به یاد قبر و قیامت می اندازند و می فرمایند «فخر فروشی را وا نه و تکبرت را بزدای و گورت را به یادآور...» و این یعنی تو که فکر می کنی در جهانی نمی گنجی فردا در جایی خواهی خوابید که بیش از چند وجب نیست و تازه فردا که قیامت بر پا شود، تو به ازای «فروش فخر و تکبر» چه دریافت خواهی کرد؟ پس باید نشست به تامل و برخاست به تفکر تا این بیماری را چاره کرد.