جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ویژگی های مدیران شایسته


ویژگی های مدیران شایسته

از آن جایی که تکاپوی اجتماعی انسانها برای رفع نیازهای اولیه و ثانویشان انجام می گیرد و نهادهای پاسخگو با مدیریت کارآمد در راستای تحقق به این خواستها می باشد برای همین اگر در مدیریت جامعه به خواسته های عمومی مردم پاسخ صحیح داده شود و اولویت نیازهای اساسی در راس برنامه مدیران قرارگیرد بالطبع رفاه بیشتر و زندگی بهتر برای آحاد ملت به ارمغان می آورد و تداوم حضور آنها در آبادانی مملکت و سازندگی کشور و نیز ساختارهای مشارکتی و تصمیم گیری نظام را به حداکثر می رساند

از آن جایی که تکاپوی اجتماعی انسانها برای رفع نیازهای اولیه و ثانویشان انجام می گیرد و نهادهای پاسخگو با مدیریت کارآمد در راستای تحقق به این خواستها می باشد برای همین اگر در مدیریت جامعه به خواسته های عمومی مردم پاسخ صحیح داده شود و اولویت نیازهای اساسی در راس برنامه مدیران قرارگیرد بالطبع رفاه بیشتر و زندگی بهتر برای آحاد ملت به ارمغان می آورد و تداوم حضور آنها در آبادانی مملکت و سازندگی کشور و نیز ساختارهای مشارکتی و تصمیم گیری نظام را به حداکثر می رساند. البته تحقق این خواسته ها در مدیریت جامعه مستلزم رعایت چند ویژگی از سوی مدیران است که مقاله حاضر بطور اجمال به آنها پرداخته است اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

۱) لزوم مسئولیت پذیری مدیران براساس ظرفیت های فکری و توان تخصصی آنان .اگر چنین شود، عملا تعهد و راندمان کاری مدیران را در جهت استفاده بهینه از ظرفیت های جامعه به سمت توسعه پایدار و پیشرفت همه جانبه کشور به عینیت می رساند و علاوه بر این توان اجرایی و مسئولیت پذیری آنان را در جهت سازماندهی بهتر امور به سمت تأمین خواسته های عمومی سوق خواهد داد.

اما اگر در مدیریت جامعه و مسئولیت پذیری مدیران، به کارآیی فکر و تخصص آنان اهمیت داده نشود و کارهای مهم و بزرگ به افراد کم تجربه و کوچک سپرده شوند. بی تردید این امر موجب انزوای مدیران کارآمد، تضییع حقوق ملت و روی کارآمدن عناصر کم ظرفیت و بی خرد و... در راس مدیریت جامعه خواهد شد. عناصر کم ظرفیتی که حضرت علی(ع) آنها را چنین توصیف می نماید:

«اما دریغم می آید که بی خردان و تبهکاران این امت حکمفرمانی را به دست آورند و مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به خدمت گمارند که با پارسایان در پیکار باشند و فاسقان را یار»(۱)

در آیه ۵۸سوره نساء نیز تأکید شده که شما مسلمانان موظفید که منصبهای مهم را به اهل آنها واگذار کنید.

به همین علت در راس امور جامعه باید کسانی قرار گیرند که وظیفه شناس و مسئولیت پذیر باشند.

۲) برخورداری مدیران از روحیه کارآفرینی و خلاقیت در امور اجرایی و برنامه ریزی ها. اگر روحیه کارآفرینی و خلاقیت در اندیشه مدیران امور اجرایی و برنامه ریزی آنان همراه باشد مسلما شاهد توسعه و دگرگونی همه جانبه در سطوح زندگی مردم و ترقی کشور خواهیم بود.

از طرفی آن چه که مقتضای خواسته های عموم و پیشرفت جامعه است، به نحو احسن به منصه ی عمل می رسد و در سایه آن، سعادت و رفاه همگانی هم تأمین و تضمین خواهد شد بنابراین کارایی و عملکرد مدیران در مدیریت جامعه در سایه (خودسازی) خلاقیت و کارآفرینی آنان قابل شناخت و ارزیابی می باشد و بدون این پشتوانه نمی توان ارزشی در خور شأن برای این گروه قائل شد.

گر انگشت سلیمانی نباشد

چه خاصیت دهد نقش نگینی

۳) ادب و خودسازی مدیران

اصولا پویایی و عملکرد درست نهادهای اجتماعی و اجرایی مستلزم وجود مدیران کارآمدی است که ضمن برخورداری از توانمندیهای تخصصی به ادب و اصلاح درون آراسته و پایبند باشند زیرا:

«آن که خود را مدیر و پیشوای مردم می سازد، پیش از تعلیم دیگری باید به ادب کردن خویش بپردازد و پیش از آن که به گفتار تعلیم فرماید به کردار، ادب نماید»(۲)

و همچنین «کسی که درون خویش را اصلاح کند خداوند ظاهرش را اصلاح خواهد کرد. و کسی که بین خود و خدایش را اصلاح کند، خداوند بین او و مردم را اصلاح خواهد کرد»(۳).

مدیرانی با چنین صفاتی، همواره مردم را در کنار خود خواهند داشت چون اینان با خودسازی و مدیریت بر دلها به نحوی در اندیشه خیرخواهی به مردم از هیچ تلاشی در جهت رفع کاستیها و نابرابریهای اجتماعی فروگذار نیستند و مسلما هر کس (با تلاش و نیت پاک، اندیشه خود را در راه خیرخواهی به مردم به کار و تلاش وادارد، پاداش نیتش را می گیرد و وظیفه اخلاقی و اصلاح جامعه را به نحو احسن به انجام می رساند(۴) و مهمتر از آن موجبات خشنودی دل مردم که عامل رضا و خشنودی حضرت حق است را فراهم می سازد.

دل به دست آور که حج اکبر است

یک دل از صد حج اکبر بهتر است

۴) نزدیکی و پیوند مدیران با مردم:

نزدیکی و پیوند مدیران بامردم، سبب می شود که «حق در میان آنان عزت و قدرت یابد و راههای روشن دین هموار و نشانه های عدالت و دادگری بر پا می شود و راه و رسمها در مجرای صحیح خود قرارگیرد و بدین ترتیب اوضاع زمانه درست می شود و به پایداری دولت ها امید می رود و دشمنان در رسیدن به مطامع خود مأیوس می گردند.(۵)

از طرفی اگر این پیوند و نزدیکی توام با زور و ستیز باشد پیامدش آن خواهد شد که در جامعه «اختلاف پدید آید و نشانه های ستم و انحراف آشکار گردد و تباهی و هرزگی در دین افزون شود در نتیجه به هوا و هوس عمل شود و احکام دین تعطیل و دردهای روانی فراوان گردد و دیگر کسی از حق پایمال شده نگران نمی شود.»(۶).

لذا نزدیکی مدیران با مردم باعث پایداری دولتها و اقتدار نظام هایی خواهد شد که با عدم زور و فشار، در راه تحقق دوستی میان دولت و ملت خود گام برمی دارند و پاسخگوی خواسته های همگانی می باشند.

۵) وجود انگیزش مدیریتی و توسعه گرایی در مدیران:

«چون تامین نیاز عمده ترین عامل انگیزش است و خاصیت انگیزش در این است که افراد بدون خستگی و بیهودگی با عشق و علاقه، توان را به کار می گیرند تا نیازهای خود و کشور را تامین کنند.»(۷)

و از سویی چون «توسعه به معنی فراهم شدن زمینه های لازم برای بروز و ظهور ظرفیت ها و قابلیت های عناصر مختلف در اجتماع و میدان یافتن برای دستیابی به پیشرفت و افزایش تواناییهای کمی و کیفی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در بطن جامعه و حکومت خواهد بود»(۸) از این رو مدیران ضمن ایجاد انگیزش مدیریتی در خود باید با استفاده از ظرفیت ها و قابلیت های عناصر مختلف اجتماع در راستای اندیشه توسعه گرایی بر تامین نیازها و افزایش تواناییهای کمی و کیفی در جامعه اهتمام داشته باشند. و اما خلاصه کلام و نتیجه بحث آن که:

▪ اولا چون هر کس براساس توان و تخصص خاصی آفریده و پرورش یافته است و همه در یک سطح و اندازه نیستند و مثل هم از یک خلاقیت واحد مدیریتی برخوردار نمی باشند. به همین علت در مدیریت اداره جامعه باید مبنای مسئولیت پذیری مدیران براساس توان لیاقت و تخصص آنها باشد، تا بتوان از این طریق جایگاه آنان را در اداره جامعه طبق توانمندی هایشان باز شناخت.

به طوریکه هر فرد در جایگاه و منصب اصلی خود جای گیرد، به بیانی «هر کسی برای کاری آفریده شده است که آن را به سهولت انجام می دهد»(۹).

▪ ثانیاً چون اصلاح مدیران موجب اصلاح جامعه خواهد شد بنابراین ضرورت خودسازی در مسئولیت پذیری مدیران امری حیاتی و اجتناب ناپذیر است زیرا کسانی که به خودسازی نپردازند در واقع به اصلاح درونی پایبند نیستند و کسانی که در اصلاح خویش پایبند نباشند مسلماً در آن جایی که صحبت از منافع ملی و عموم ملت می رود این ایده وجود دارد که اندیشه و کارآفرینی چنین افرادی در جهت تضییع حقوق ملت و حیف و میل کردن اموال عمومی به کار افتد و در پی آن فساد و هرج و مرج در جامعه حادث گردد.

در نتیجه کسانی که به خودآگاهی و خودساختگی ظاهری و باطنی نرسیده اند شایسته ورود به دستگاه اجرایی و مدیریتی کشور نیستند زیرا آنان که خود ساخته نیستند لاجرم توان ساختن و آباد کردن را هم نخواهند داشت.

در دیر می زدم که صدا زدرآمد

که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

▪ ثالثاً: «اگر کسی گره ای از مشکلات مسلمانی را بگشاید خداوند به موجب آن گره ای از گره های روز قیامت را از وی می گشاید»(۱۰).

و به عبارتی: «صدها فرشته بر آن دست بوسه می زنند

کز کار خلق صد گره بسته باز واکند»

بنابراین مهمترین اصل خدمت گذاری و نزدیکی مردم در آن است که مدیران با جدیت کامل در جهت گره گشایی از مشکلات مردم که در برگیرنده التیام دردها و ایجاد نشاط در جامعه است همت داشته باشند تا در پرتو آن مملکت به آرامش، امنیت و توسعه پایدار دست یابد و این میسر نمی شود جز در پرتو خشوع، وقار، تفکر، نرمی، دادگری، پندپذیری، تدبیر، تقوا و... در مدیران.

بهروز حاجی پور

منابع :

۱-نهج البلاغه کلمات قصار ۷۳ ص ۳۷۱

۲-نهج البلاغه نامه ۶۳ ص ۳۶۷

۳-از سخنان امام علی(ع) ک: جهاد با نفس شیخ حرعاملی نکته ۳۵۲ پند ۳۹ ص ۱۶۷

۴-اسرارالحکمه ج ۱ ص ۴۱۳

۵-اسرارالحکمه ج ۱ ص ۳۷۷

۶-نهج البلاغه خطبه ۲۱۶ ص ۳۳۳ و ۳۳۴

۷-مدیریت از منظر کتاب و سنت ص ۴۷۰

۸-فصل نامه اطلاعات سیاسی و اقتصادی ص ۳۸ شماره ۸ و ۱۲۷

۹-سفینه البحار ج ۲ ص ۷۳۲

۱۰-قسمتی از بیانات پیامبر(ص) کنزالعمال ج ۶ ص ۴۴۴