دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

پسا مدرنیسم



      پسا مدرنیسم
نورمن دنزین ترجمه‌ی مهرداد امامی

برهه‌ی تاریخی معاصر به‌وسیله‌ی نام‌های گوناگونی از قبیل پسا مدرنیسم، پسا‌ملی، جهانی، فرا ملیتی، پسا‌صنعتی، سرمایه‌داری متأخر و جامعه‌ی تماشایی گذرانده می‌شود. عناصر پسا مدرنیسم و نهاد پسا مدرنیسم را سه هویت فرهنگیِ با اهمیت تعیین کرده‌اند، که مشتق از کاربست‌هایی هستند که جنسیت، طبقه‌ی اجتماعی، نژاد و قومیت را تعریف می‌کنند. {فرد}پدرسالار و اغلب نژادگرا و فرهنگ‌های معاصر جهان که به‌صورتی ایدئولوژیک خود و خواسته‌هایشان را در ارتباط با {تمام} مفاهیم کدگذاری می‌کنند، این سه هویت فرهنگی را به‌بار می‌آورند. نهاد پسا مدرنیسم {تبدیل به} نشانه‌ای از خود شده است، بازتاب نمایشیِ دوگانه که از یک طرف در بازنمودهای رسانه‌ای و از طرف دیگر در زندگی روزمره مهار شده است. نهاد پسا مدرن اکثرا به نشانگرهای بنیادی خود که علامت‌های این سه واژه را حمل می‌کنند، تقلیل داده شده است.
زمینه‌ی پسا مدرنیسم را تقریبا به‌صورت ویژه‌ای واژگان بصری تعریف می‌کنند. واژگانی مانند نمایشگر(display)، نماد تصویری(icon)و بازنمودهای واقعیت که از طریق دوربین بر روی نوارهای ویدئویی ضبط و در فیلم {سینمایی} مشخص شده‌اند. بررسی معنای زمان پسا مدرن، مطالعه‌ای در حال انجام است. نمی‌تواند راه دیگری وجود داشته باشد. این {عصر}، دوره‌ای سینمایی و تلویزیونی است.
روش‌های جامعه‌شناختی کلاسیکِ بازنمایی و نگارش درباره‌ی جامعه، نیازمند تغییر بنیادی است. اگر جامعه‌شناسی و سایر علوم انسانی می‌بایست در ارتباط با جهان‌های تجربه‌ی زیسته در قرن جدید قرار بگیرند، بنابراین باید روش‌های نوین نوشتار و خوانش اجتماعی به‌وجود آید (Lemert 1997; Lyon 1999).     

تعریف و نوشتار پسا مدرنیسم
پسا مدرن به‌مثابه‌ی پسا مدرنیسم چهار چیز در یک زمان است. نخست، زنجیره‌ای از برهه‌های تاریخی را از زمان جنگ جهانی دوم تا به امروز ترسیم می‌کند. این برهه‌ها موارد زیر را شامل می‌شود: جنگ ویتنام، دو جنگ خلیج، بحران‌های اقتصادی جهانی در دهه‌های 70 و 80 میلادی، ظهور قدرت محافظه‌کار یا نئولیبرال رژیم‌های سیاسی در اروپا و آمریکا، شکست چپ‌ها به‌منظور تدارک دیدن حمله‌ای موثر علیه حکومت‌های محافظه‌کار و نئولیبرال مذکور، فروپاشی جنبش اتحادیه‌های کارگری بین‌المللی، پیدایش سیاست‌های محافظه‌کار نوین درباره‌ی بهداشت و اخلاق که بر امور جنسی و خانواده تمرکز دارند، {ظهور} رژیم‌های توتالیتر در اروپا، آسیا، آمریکای لاتین و آفریقای جنوبی، پایان جنگ سرد و بروز {سیاست‌} گلاسنوست{بحث آزاد مطالب و مسائل} و در نهایت افزایش نژادگرایی در سراسر جهان.
دوم، پسا مدرنیسم به اشکال چند‌ملیتی سرمایه‌داری متأخر اشاره می‌کند که {به‌عنوان} منطق‌های فرهنگی نوین و اشکال جدید ارتباط و بازنمایی، درون جهان اقتصادی و سیستم‌های فرهنگی شناخته شده‌اند. سوم، پسا مدرنیسم جنبشی را در هنرهای بصری، معماری، سینما، موسیقی مردم‌پسند و نظریه‌ی اجتماعی توصیف می‌کند که در برابر ساختارهای مدرنیست و رئالیست کلاسیک قرار دارد. چهارم، پسا مدرنیسم بر شکلی از نظریه‌پردازی و نوشتار درباره‌ی جامعه اشاره دارد که ضد بنیادگرا، پسا‌پوزیتیویست، تفسیری و انتقادی است.
نظریه‌پردازی پسا مدرنیسم درگیر جامعه‌ی دیداری{بصری}، بازنمودهای آن، منطق‌های فرهنگی و گونه‌های نوین مشکلات شخصی( ایدز، بی‌خانمانی، اعتیاد به مواد مخدر، خشونت عمومی و خانوادگی) و مسائل عمومی‌ای شده است که دوران کنونی را مشخص می‌کنند. در انتزاعی‌ترین سطح، منطق‌های فرهنگی سرمایه‌داری متأخر، برهه‌ی پسا مدرنیسم را تعیین می‌کنند(Jameson 1991).
اما پسا مدرنیسم بیشتر از مجموعه‌ی ساختارهای اقتصادی است. جامعه‌ی پسا مدرن محصولی نمایشی و سینمایی است. فیلم و تلویزیون {جامعه‌ی} آمریکایی و شاید تمام جوامعی را که تحت تاثیر دوربین قرار گرفته‌اند، به‌سمت فرهنگ‌های دیداری و تصویری تغییر شکل داده‌ است. بازنمودهای واقعیت جانشین تجربه‌ی زیسته‌ی حقیقی شده‌اند. سه مفهوم از نگرش نمایشی مربوط به زندگی معاصر منتج می‌شوند:
نخست، واقعیت محصولی اجتماعی و نمایش داده شده است. دوم، اکنون واقعیت مخالف همتای سینمایی-تصویریِ نمایش داده شده‌ی آن ارزیابی می‌شود. سوم، استعاره‌ی جامعه‌ی نمایشی یا "زندگی به‌مثابه‌ی تئاتر" هم‌اکنون {تبدیل به}واقعیتی بر‌هم‌کنشی شده است. نمودهای تئاتری استعاره‌ی نمایشی ، "درون زندگی روزمره نخزیده‌اند"(Goffman 1959:254) {بلکه} بر آن غلبه یافته‌اند. هنر نه‌تنها زندگی را انعکاس می‌دهد، بلکه آن‌را ساختارمند و بازتولید می‌کند. جامعه‌ی پسا مدرن جامعه‌ای نمایشی است.
بنابراین زمینه‌ی پسا مدرنیسم مجموعه‌ای از ساختارهای فرهنگی است که با زندگی گروهی انسان معاصر تماس دارد، آن‌را شکل می‌دهد و مشخص می‌کند. این ساختارها در مجموعه‌ای از پایگاه‌های رسمی از قبیل رسانه‌های جمعی، اقتصاد، سازمان سیاسی، دانشگاه و فرهنگ‌عامه به‌تنهایی تثبیت شده‌اند. در این پایگاه‌ها، بر‌هم‌کنش افراد در ارتباط با پسا مدرنیسم قرار می‌گیرد، که مانند هوایی که تنفس می‌کنیم، همه‌جا پیرامون ما حضور دارد: دوربین هر زمانی در همه‌جا وجود دارد و پول {بین افراد} مبادله می‌شود؛ در مراکز خرید شهری در حال گسترش، در اخبار تلویزیونی عصرگاهی، در سریال‌ها و کمدی‌های خانوادگی، در مطّب دکترها و ایستگاه پلیس و در پایانه‌های کامپیوتری.
ساختارهای فرهنگی پسا مدرنیسم تاثیر مستقیم و بی‌واسطه‌ای بر جهان‌های تجربه‌ی زیسته ندارند. معناهای پسا مدرنیسم را سیستم‌های موجود تفسیر، غیرمستقیم و فیلتر شده می‌سازند. این معانی ممکن است درون جریان تجربه‌ی مداوم مربوط به گروه یکسان شده باشد و {تبدیل به} بخشی از واژگان و حافظه‌ی جمعی آن‌ها شود(به‌عبارتی صحنه‌ی هنر پسا مدرن نیویورک در طول دهه‌های 70 و 80 میلادی). در اینجا{وضعیت} پسا مدرن شَمای زندگی گروهی{افراد} را پشتیبانی و تقویت می‌کند. از طرف دیگر، معنای فرهنگی متضاد و چندگانه‌ی پسا مدرنیسم ممکن است چنین قضاوت شود که ارتباط چندانی با آن‌چه که افراد یک گروه انجام می‌دهند، ندارد و بنابراین آن معانی {ممکن است از سوی گروه} پذیرفته نشوند( طرد پسا مدرنیسم به‌وسیله‌ی جریان غالب جامعه‌شناسان آمریکایی). با این وجود، گروه‌های دیگر امکان دارد قسمت‌هایی از ویژگی‌های{وضعیت} پسا مدرن را {با یکدیگر} پیوند دهند و سایر ویژگی‌های آن را نپذیرند( محافظه‌کاران فرهنگی که برای نوستالژی ارزش قائل می‌شوند). در این مورد، {وضعیت} پسا مدرن تاثیری گسسته خواهد داشت که درون بخشی از شیوه‌ی زندگی گروهی نشست کرده، بدون این‌که به‌طور کلی تداخلی با شَمای تفسیری آن داشته باشد. با این حال برای گروه‌های دیگر، پسا مدرنیسم ممکن است شیوه‌ی زندگی را مختل و حتی آن را تضعیف کند، مانند زمانی‌که پسا مدرن‌ها در دانشگاه معیارهای ادبی سنتی مربوط به تمدن غربی را به چالش می‌کشند و صورت‌های نوشتاری نوین و رادیکالی را پیشنهاد می‌دهند که نمایانگر وضعیت‌ اقلیت‌های نژادی، قومی و جنسی هستند. از طریق نوشتن درباره‌ی این برهه‌ی تاریخی{وضعیت پسا مدرن}، جامعه‌شناس متوجه می‌شود که موقعیت امتیاز داده شده‌ای در رابطه با تماشاگر خود رأی(absolute spectator) وجود ندارد، زیرا{برای مثال}چگونه نهاد پسا مدرن می‌تواند درباره‌ی خود بنویسد هنگامی‌که همان ماهیت پسا مدرن متشکل از شرایطی است که آن را می‌گوید، می‌بیند، احساس می‌کند و می‌شنود؟ البته، از هیچ‌یک از نشان‌های عینیت که بر موقعیت امتیاز داده شده‌ی تماشاگر خود رأی دلالت دارند نباید چشم‌پوشی کرد. به‌عنوان یک مشاهده‌گر صحنه‌ی پسا مدرن، باید بپذیرم که درون هر کنش و وضعیتی که درباره‌ی آن می‌نویسم، پیوند خورده‌ام. نقطه‌ی تماس من با جهان پسا مدرن معاصر، خاستگاه بینش‌های من درون این جهان است.

واژه‌ی پسا مدرن
واژه‌ی پسا مدرن یک ترکیب متناقض با تاریخی کوتاه است. چگونه می‌تواند چیزی پست(post) یا بعد از مدرن باشد، هنگامی‌که {وضعیت} مدرن، حال یا لحظه‌ی اخیر را بازنمایی می‌کند(Hasan 1985: 121). چه چیزی بعد از {زمان}حال می‌آید به‌جز زمان حالی دیگر یا دورانی در تاریخ که استمرار زمان حال است؟ واژه‌ی پسا مدرن ترکیبی متناقض است زیرا در پایان زنجیره‌ای از "پست-ایسم"‌های دیگر می‌آید،{به‌عنوان مثال} برجسته‌ترین آن‌ها یعنی پسا‌ساختارگرایی، که ساختاری از لحاظ نظری غیر مشخص است و زبان، معنا و متنیت را پس از انقلاب ساختاری-معنایی ملهم از سوسور نظریه‌پردازی کرده است(1959). از یک جهت، پسا مدرنیسم می‌باید در ابتدا بیاید، زیرا همان وضعیت‌های تجربه‌ی ایسم‌های پیشین را توصیف می‌کند که نسبت به آن‌ها واکنش نشان داد. به‌صورت قابل پیش‌بینی‌ای همان‌طور که پسا مدرنیسم به‌عنوان ساختاری متمایز از لحاظ نظری ظاهر می‌شود، از سوی همان جنبه‌های فکری‌ای که خواستار دربر گرفتن و منطقی جلوه دادن آن‌هاست، مورد هجوم قرار می‌گیرد.
کاربران واژگان همواره به‌منظور توصیف کردن میدان‌های تجربه‌های سیاسی، فرهنگی، زیبایی‌شناختی، علمی و اخلاقی‌ای می‌کوشند که به‌صورت آشکاری متفاوت از آن‌ تجربه‌هایی هستند که بدون اثبات در دوره‌های پیشین تاریخ جهان- که عموما دوران مدرن و عصر روشنگری نامیده می‌شوند- پذیرفته شده‌اند. این امر ممکن نیست که تاریخ دقیقی از آغاز دوره‌ی پسا مدرن به‌دست دهیم، مانند کاری که ویرجینیا وولف در رابطه با مدرنیسم انجام داد، که گفت مدرنیسم "در یا در حدود دسامبر سال 1910 آغاز شد"(Hassan 1985: 122)، اگرچه ممکن است با {حرف} حسن موافق باشیم که گفت "غمگینانه تصور کنید که پسا مدرنیسم در یا در حدود سپتامبر سال 1939 آغاز شد"(Hassan 1985: 122).
برای اهداف حال حاضر، پسا مدرنیسم به‌عنوان منطق فرهنگی سرمایه‌داری متأخر تعریف خواهد شد(به جیمسون، 1991 مراجعه کنید). معانی نامبرده در زیر را با این عبارت در نظر دارم. نخست، به عملکرد خود-بازتابنده‌ای، از طریق انبوهی از معانی و برداشت‌های متناقض اشاره می‌کنم که درباره‌ی تجربه‌ی انسانی و بازنمودهای زیبایی‌شناختی، جامعه‌شناختی، رسانه‌ای و متنی آن در لحظه‌ی تاریخی فعلی است. این امر عموما بینامتنیت نامیده می‌شود. دوم، بعد از میلز(1959) {که پرسید} "چه تنوعاتی از مردان، زنان و کودکان هم‌اکنون در این دوره... وجود دارند" (ص.7)، سوال می‌کنم که چه مشکلات شخصی و موضوعات عمومی‌ای آغاز دوران نوین را تعریف می‌کنند، و این مشکلات و تجربه‌های زیسته چگونه در متن‌های فرهنگی بازنمود پیدا کردند که کارشناسان فرهنگی مانند جامعه‌شناسان، انسان‌شناسان، روزنامه‌نگاران، سیاست‌مداران و هنرمندان {آن‌ها} را می‌نگارند؟
سوم، به‌وسیله‌ی منطق فرهنگی، اشاره می‌کنم به منطق‌های فایده، سودمندی، مبادله و وضعیت یا ارزش اعتبار( Baudrillard 1981: 66)، که در حال حاضر محصول، {نظام} توزیع و مصرف کالاهای فرهنگی را از جمله تجربه‌ی انسانی، در بر می‌گیرند. بدین معنی که چگونه ابژه‌های فرهنگی به‌صورت ابزارها، کالاها، نمادها و نشان‌هایی تبدیل شده‌اند که در زمینه‌های مصرف خودنمایانه و مولد جریان می‌یابند(Baudrillard 1981: 125-126)؟ هم‌اکنون اقتصاد سیاسی علامت‌های(signs) منحصر به سرمایه‌داری متأخر، در میان جهان‌های ابژه‌های فرهنگی و تجربه‌ی زیسته قرار دارد. ایدئولوژی دوگانه‌ی اعتبار و اخلاق کاری، علامت‌هایی که ابژه‌های مصرف شده در این فرهنگ را در بر می‌گیرند، مختل می‌کنند(Baudrillard 1981: 32-3). این ایدئولوژی به بافت‌های زبان‌شناختی زندگی روزمره دوخته شده است. به بیان دقیق‌تر، امروزه این ایدوئولوژی را منتشر کردن(print) و رسانه‌های الکترونیکی منتقل می‌کنند، تا اندازه‌ای که از مصرف و تولید خالص پیشی می‌گیرد. جهان بی‌روح نوین مربوط به صفحه‌ی تلویزیون {تبدیل به} مکانی می‌شود که در آن همان‌طور که یک فرد از کانالی به کانال دیگر می‌رود، موضوعات(Texts) متعدد خود(self) و تصاویر آن را به دو نیم می‌کند و از بین می‌برد. مانند یک امر ناپسند(obscene)، خلسه‌ی(ecstasy) ارتباطات، که تمامی مرزها را میان خود(self) عمومی و خصوصی نابود کرده است، به تجربه درآمده است. بیننده به‌آرامی با کنترلی(channel switcher) در دستش می‌نشیند و {به‌وسیله‌ی} حرکت کردن از جهانی به جهان دیگر، حیطه‌ی تجربیاتی را که از صفحه‌ی بی‌روح {تلویزیون} ساطع می‌شوند، و فقط می‌نشیند و آن‌ها را تماشا می‌کند({یا به آن‌ها}خیره می‌شود) کنترل می‌کند.
چهارم، سرمایه‌داری متأخر است که به فعالیت‌های مربوط به سرمایه‌دار دولت-بانیِ چند‌ملیتی معاصر که رژیم‌های سیاسی و مرزهای ملی را میان‌بُر می‌زند، معنا می‌دهد. سرمایه‌داری متأخر با چهارمین وضعیت تاریخی{بنا بر گفته‌ی} بودریار(1983:25-6, 83) یعنی فراواقعیت، یا چهارمین وضعیت وانمودگر مشابهت دارد( سه وضعیت تاریخی پیشین {عصر} پیش از رنسانس، رنسانس و عصر صنعتی هستند و سیستم‌های بازنمایی گذشته بدین ترتیب‌اند: نشانه=  واقعیت(دوران پیش از رنسانس)، {امر}تقلبی(جعلیcounterfeit)= واقعیت (دوران رنسانس)، و وانمودن(simulation)= واقعیت(عصر انقلاب صنعتی).
این تعریف گسترده، پسا مدرنیسم را به‌عنوان یک جهان‌بینی یا مجموعه‌ی منحصر به فردی از تجربه‌های ساخت‌یافته(structured) در نظر می‌گیرد که آن‌را سرمایه‌داری متأخر شکل می‌دهد و در کنش‌های نوین نظری، تجسمی و هنری توضیح داده می‌شوند. پسا مدرنیسم ممکن است آن‌چه که ما می‌خواهیم نباشد، اما همان‌طور که جیمسون(1991:56) و لمرت(1997:xiii) استدلال می‌کنند، پسا مدرنیسم وضعیتی است که که اینک یک انتخاب نیست.

منبع:
Ritzer, George, 2005, Encyclopedia of social theory vol.2, Sage publications, London, P. 84-86
See also Baudrillard, Jean; Deleuze, Gilles; Fordism and Post-Fordism; Jameson, Frederic; Modernity; Postmodernist Feminism; Simulation; Virilio, Paul
FURTHER READINGS AND REFERENCES
Baudrillard, Jean. 1981. For a Critique of the Political Economy
of the Sign. St. Louis, MO: Telos.
———. 1983. Simulations. New York: Semiotext.
Goffman, Erving. 1959. The Presentation of Self in Everyday Life.
New York: Doubleday.
Hassan, Uhab. 1985. “The Culture of Postmodernism.” Theory,
Culture and Society 2:119–32.
Jameson, Fredric. 1991. Postmodernism, or the Cultural Logic of
Late Capitalism. Durham, NC: Duke University Press.
Lemert, Charles. 1997. Postmodernism Is Not What You Think.
Malden, MA: Blackwell.
Lyon, David. 1999. Postmodernity. 2d ed. Minneapolis, MN:
University of Minnesota Press.
Mills, C. Wright. 1959. The Sociological Imagination. New York:
Oxford University Press.
Saussure, F. de. 1959. Course in General Linguistics. New York:
Philosophical Library.

(مدخل دایرة‌المعارف نظریه‌ی اجتماعی)

پرونده ی «پسا مدرنیسم» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/4711