دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
دربارهی مستند "سهم من از زیبایی"
"سهم من از زیبایی" از مترو شروع میکند و به این وسیله بی هیچ جار و جنجالی، در همان ثانیههای اول خود را به تهران میچسباند. انبوه آدمهایی که از متروی صادقیه پیاده و به شهر سرازیر میشوند و سپس طرح یک سئوال درگیر کننده که در پی جملهای خبری-"تهران، شهری با بیش از دویست سال قدمت..." (دقیقهی 1 و 37 ثانیه)- در جریان فیلم در ذهن مخاطب مطرح میشود: چرا تهران 200 ساله همچنان درگیر و ساخت و ساز است؟
دربارهی مستند "سهم من از زیبایی"، شیرین برق نورد، سال1390، 30دقیقه.
خلاصه: مستندی دربارهی نازیباییهای کالبدی شهر تهران.
"و ناتوانی این دست های سیمانی..."[1]
"سهم من از زیبایی" از مترو شروع میکند و به این وسیله بی هیچ جار و جنجالی، در همان ثانیههای اول خود را به تهران میچسباند. انبوه آدمهایی که از متروی صادقیه پیاده و به شهر سرازیر میشوند و سپس طرح یک سئوال درگیر کننده که در پی جملهای خبری-"تهران، شهری با بیش از دویست سال قدمت..." (دقیقهی 1 و 37 ثانیه)- در جریان فیلم در ذهن مخاطب مطرح میشود: چرا تهران 200 ساله همچنان درگیر و ساخت و ساز است؟
سر و صدا، عدم تناسب و انبوه ساختمانهای نیمهکاره در مقایسه با تصاویری که از کوچهباغها و طبیعت نوستالژیک تهران با مساحتی اندک نسبت به کل پایتخت برجای ماندهاند؛ نازیبایی کالبد کنونی شهر را در پیش چشم دوچندان میکنند و تصویر تهران قدیم با خانهها، ساکنان، روزمره و هویت یکپارچهاش در قیاس با تهران امروز که به وسیلهی ساخت و سازهای شتابزده کالبدی هیولاگونه پیدا کرده است لحظه به لحظه سفیدی در مقابل سیاهی را بیشتر به ذهن متبادر میکند.
تهران امروز، مصنوع است و طهران قدیم، طبیعت. و آنچه که بیش از همه در این مستند بر آن تأکید شده است، مسکن و خانهای است که در بازار نامتعادل عرضه و تقاضا به دست "بساز-بفروشها"ی سرمایهدار افتاده است. برجهای نیمهخالی شمال شهر در مقابل خانههای کممتراژ جنوب تهران، نارضایتیهای ساکنان این خانه ها از کم و کیف سکونتگاههایی که در آن ساکن شدهاند و قیمتی که بر اجاره بهای آنها میپردازند؛ همه و همه بر یکی از مهمترین عناصر هویت بخش شهر تهران یعنی "تضاد" تکیه میکنند. گویا تهران اسطورهای سیاه و سفید است که امروزِ نا زیبایش در مقایسه با گذشتهای حسرتبرانگیز قرار گرفته است و صد البته که این اسطوره در خود شهر، خود را جایی میان کشاکش شمال و جنوب تهران با همهی ویژگیهای فرهنگی که در ساکنان این دو منطقه ایجاد میکند پنهان شده است.
جلال ستاری در کتاب "اسطوره تهران" تهران را شهری اسطورهای نمی داند اما حضور آن در ادبیات را با اسطورهای کهن، پیوند خورده میداند " و آن اسطورهی ثنویت و دوبینی و پیکار بیامان و همیشگی میان نیکی و بدی است."(ستاری:1388،249) که در ابتدا میان روستا و شهر، سپس میان شهرستان و تهران و در نهایت میان طهران با تهران مطرح شده است اما باید گفت که این "تضاد" تمامی ندارد و تهران امروز کمکم بی آنکه با روستا، شهرستان یا گذشتهی خود، مقایسه شود در حال گسست و انقطاع از درون است و آن دوپارگی میان شمال و جنوب و حتی تکهپارگی میان نقاط داخلی این شمال و جنوب پرجمعیت و ناهمگون است.
تصاویر آرام و بیجنجال طهران قدیم جای خود را با ساختمانهای چند طبقه که به شکلی متراکم پهنهی مسکونی شهر را شکل دادهاند عوض کردهاند و آنچه که در این مستند به عنوان یک نقطهی عطف در جریان این تغییر در نظر گرفته شده است؛ محاصره شدن انسان شهرنشین میان دیوارهای انبوه این سازهها است که حتی هنگام نگاه کردن تصویر خودش در آینه رهایش نمیکنند. پس زمینهای بیروح، نازیبا و خشونتبار که راه را بر احساس رضایت آدمی میبندد.
شیرین برقنورد، این مستند را به شکلی موجز و مقایسهای تا دقیقهی 6و 24 ثانیه بیشتر از طریق تکههایی از تصاویر همراه با موسیقی که به وسیلهی نوشتارهایی کوتاه به یکدیگر متصل شدهاند تنها از زبان راوی اول شخص برای مخاطب روایت میکند و به ناگاه با ریتمی متفاوت که نشانگر بیرون آمدن کارگردان از تفکرات شخصی خود است به مصاحبههایی با افراد اجاره نشین در تهران پیوند میزند. اما این بیرون آمدن از تأمل به شکلی رفت و برگشتی در طول فیلم تکرار میشود و مخاطب را مدام با اسنادی تصویری منطبق بر گفتههای مصاحبهشوندگان که علاوه بر نارضایتی از خانههای خود، به بحث پیرامون ویژگیهای مسکن در تهران قدیم و فرایند تخریب و نازیبا شدن تهران امروز میپردازند، مواجه میکند.
اما کارگردان، این تهرانِ خاکستری و نازیبا را به همین شکل در ذهن مخاطب رها نمیکند و سهم خود را از زیبایی شهر، شبهای پایتخت معرفی میکند که در آن کارناوال نور و بوق اتومبیلها زمان و فضای روزمره را درهم شکسته و زشتی خاکستری و متراکم کالبد آن را که در سیاهی شب پنهان شده است با خود میآرایند. در واقع، تهران حقیقتاً در چشم مخاطب زیبا نمیشود بلکه تمام سهم او از این آشوب در حال ارتفاع گرفتن، پنهانکاری شبانهای است که طبیعت به آن ارزانی کرده است و صبح روز بعد، برای شهروند این شهر چیزی جز همان دیوارهای تو در تو نیست.
منبع:
ستاری، جلال(1388)، دنباله اسطوره تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی(چاپ دوم).
ویژه نامه ی «مستند و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/19850
[1] سطری از شعر "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" فروغ فرخ زاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست