دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
گزارش تصویری یک روز برفی در یک شهر ساحلی
شهر ساحلی نور، همچون دیگر شهرهای ساحلی غرب استان مازندران، روز یکشنبه 13 بهمن 92 شاهد بارش سنگین برف بود. چنین برفی در سالهای گذشته بیسابقه بود. آخرین بارش برف در این شهر، مربوط به سال 1386 میشد و آن هم نه به این اندازه. بارش از یک روز قبل، یعنی 12 بهمن آغاز شده بود، اما برف روی زمین نمینشست و اصطلاحاً سفیدپوش نمیکرد. از ساعات نزدیک به غروب، برف کمکم رنگ زمین را دگرگون کرد. مردم نور از همان آغاز با دیدن این صحنه واقعاً شادمان شدند. برای ساکنین شهرهای ساحلی شمال، بارش بارانهای سیلآسا بسیار طبیعی و معمولی است؛ اما بارش برف، غیرمنتظره است؛ بهویژه اگر شدت داشته باشد. در واقع برف از دیشب شدید شد و صبح که مردم از خواب بیدار شدند، دستکم نیممتر برف بر روی زمین نشسته بود که در ادامه، از این هم بیشتر شد. طبیعی بود که هیچ اداره، بانک، سازمان، مدرسه و حتی فروشگاهی باز نخواهد بود. تا ساعت 10 صبح حتی هیچکسی از خانهاش بیرون نیامد. همه به این امید بودند که برف متوقف شود. فقط گنجشکها و کلاغها بیهوده به دنبال غذا میگشتند. حتی جایی برای نشستن روی زمین یا شاخه درختان پیدا نمیکردند و بنابراین همینطوری توی هوا دور خودشان میگشتند. گربهها را نمیدانم چه شده بودند. اما در اینگونه مواقع جای نگرانی است برای حیوانات و پرندگان. بارش هر لحظه بیشتر میشد و بر ارتفاع برفهای نشسته بر زمین میافزود. کمکم مردم داشتند نگران میشدند. خاطره سال 86 هنوز پیش چشمانشان بود که در آن بارش برف و سرما، گاز مازندران قطع شد و بسیاری مردم که هیچ وسیله گرمازای جایگزینی پیشبینی نکرده بودند، چندین روز با سرما دست و پنجه نرم کردند. البته برق و آب این شهر از همان دیشب قطع شده بود (این یکی از شاخصههای شهری است که عنوان «پایتخت ساحلی ایران» را یدک میکشد). اما گاز برایشان مهمتر بود. از ساعت 11 صبح کمکم مردم از خانهها بیرون آمدند. البته که درب خانهها باز نمیشد. باید کلی برفها را کنار میزدند تا بتوانند لای درب را باز کنند. خوشبختانه بیشتر مازندرانیها چکمه لاستیکی توی خانههایشان دارند و بنابراین مشکل چندانی برای راه رفتن در برف نداشتند؛ جز اینکه ارتفاع برف بیشتر از چکمهها بود. چند تراکتور و بلدوزر در خیابانهای اصلی مشغول باز کردن راهها بودند که البته عابران پیاده از این راهها استفاده میکردند و کمتر خودرویی در سطح شهر دیده میشد. اگر هم بود، زنجیرچرخ داشت و با این وجود در خیابانها میشد خودروهایی را دید که گیر افتاده و با کمک رهگذران تلاش داشتند بیرون بیایند از لای برفها. روی درختان نارنج و نخل، برف بسیاری نشسته و بنابراین شاخه برخی از نخلها شکسته بود. خودروهای آتشنشانی در سطح شهر دیده میشد و البته حضور پررنگ نیروهای جوان و خودروهای هلالاحمر بیش از همه هویدا بود. در میدان مرکزی شهر، بهواسطه اینکه تقاطعی است با محور اصلی جاده ساحلی (از محمودآباد تا گیلان)، میشد خودروهای نسبتاً بیشتری دید. البته خودروهای شخصی و مسافران عموماً گیر افتاده بودند، اما کامیونها تقریباً بدون هیچ مشکلی رفت و آمد میکردند. چند مسافر کنار میدان شهر منتظر خودرو بودند تا به چالوس (سمت غرب) یا محمودآباد (شرق) بروند. انتظارشان عموماً بیهوده بود و دستکم تا یک ساعتی که در شهر پیاده میگشتم، همانجا زیر بارش برف ایستاده بودند. ساحل اما حکایت جالب دیگری داشت. تاکنون کمتر کسی ساحل را به شکل امروزینش دیده بود. دقیقاً جایی که امواج آب پایان مییافت، برف زمین را سفیدپوش کرده بود؛ آن هم با ارتفاع زیاد. روی سنگهای ساحل برف با ارتفاع نیممتر یا بیشتر نشسته بود. چند نفری گویا صبح زودتر از من رفته و راهی از میان برفها به ساحل باز کرده بودند. 5-4 نفر دیگر هم به جز من بودند. اما کمکم سر و کله تعداد بیشتری پیدا شد. بهویژه زوجهای جوان. هر کسی گوشی موبایلش را در آورده و مشغول عکس گرفتن بود. رودخانه نور هم صحنه زیبایی را آفریده بود. درختان دوطرف آن سفیدپوش، و جریان آبی که از میان میگذشت. وقتی از ساحل به طرف مرکز شهر برگشتم، تعداد مردمی که دور میدان ایستاده بودند بسیار بیشتر شده بود. تقریباً همهشان آمده بودند ببینند شهر چه خبر است یا چه شکلی شده است. در کل شهر، شاید مجموعاً 10 فروشگاه مواد خوراکی تا ظهر باز شد. مردم هم خرید زیادی انجام دادند. یکی از فروشندگان میگفت که صبح نیامده بود مغازه و فکر میکرد مشتریای نخواهد آمد. اما مشتریان رفته بودند درب خانهاش و تقاضا کردند که بیاید و توی همین یک ساعتی که آمده، کلی فروش کرده. از ظهر، تقریباً توی هر کوچه میشد کودکان و حتی بزرگسالانی را دید که آدمبرفی میسازند. ندرتاً برفبازی هم میشد دید. از ساعت 3 بعدازظهر برق پس از یکی دو بار قطع و وصلی، جریان پیدا کرد و تا شب دیگر قطع نشد. از غروب، بارش برف هم ابتدا کاهش یافت و نهایتاً متوقف شد (تا این لحظه که ساعت 8 شب 13 بهمن است). اما همچنان مردم ترجیح میدهند خودروهایشان را بیرون نیاورند. به نظر میآید فردا هوا بسیار سرد باشد و برفها یخ بزنند. در ادامه تعدادی از تصاویری که امروز با گوشی موبایلم گرفتم را به اشتراک میگذارم. لطفاً فایل پیدیاف پیوست را دانلود کرده و تصاویر را ببینید.
ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139
دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:
شماره حساب بانک ملی: 0108366716007
شماره شبا: IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07
شماره کارت: 6037991442341222
به نام زهرا غزنویان
پیوست | اندازه |
---|---|
21572.pdf | 1.97 MB |
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست