دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

جنگ ناسیونالیسم در دریای چین: تنش بین چین، ژاپن، کره جنوبی، ویتنام و فیلیپین



      جنگ ناسیونالیسم در دریای چین: تنش بین چین، ژاپن، کره جنوبی، ویتنام و فیلیپین
استفان کلاین آلبرت ترجمه شهباز نخعي.

پس از یک رودررویی دوماهه بین کشتی های فیلیپینی و چینی، اکنون از جانب ژاپن و جزائر سنکاکو/ دیائویو است که شاخ وشانه کشیده می شود.  در نیمه اکتبر، نیروی دریایی چین،درحالی که ناو هواپیمابر امریکایی «یواس اس جرج واشنگتن» درحال قدرت نمایی در دریای چین جنوبی بود، به سواحل مورد مناقشه نزدیک شد.

ماهها است که به وخامت نزاع حاکمیتی در دریای چین افزوده می شود.  درماه آوریل ٢٠١٢، هشت قایق ماهیگیری چینی توسط گارد ساحلی فیلیپین درنزدیکی صخره های ساحلی اسکاربورو توقیف شدند: دراین دوماه شاهد رودررویی کشتی های دوکشور هستیم.  درماه ژوئن، ویتنام مقررات جدید دریانوردی ای را اعلام کرد که منطقه مورد منازعه جزایر اسپراتلیز و پاراسلز را نیز دربر می گرفت.  چین با اعلام تاسیسات آتی خود دریکی از جزایر لم یزرع پاراسلز [به ویتنام] پاسخ گفت.  درماه سپتامبر، نوبت به جزایر سنکاکو (نام ژاپنی) یا دیائویو (نام چینی) رسید که تنش ها را شدیدتر کنند.  دربرابر اعلام دولت ژاپن در مورد خرید شماری از جزایر آتشفشانی غیرمسکون، پکن با تحریم های اقتصادی، تظاهرات ضدژاپنی در چندین شهر بزرگ کشور و اعزام گارد ساحلی به منطقه مورد منازعه پاسخ گفت (١).

این بالاگرفتن [تنش] نشانگرسیاست جدید چین «تثبیت واکنشی» است که از هر موقعیت یا کمترین رویداد در مرزها برای اقدام به نمایش قدرت  بهره می گیرد و می کوشد وضعیت موجود منطقه ای را به سود خود تغییر دهد و  [با این کار] از سیاست عادی سازی روابط،، اعلام شده توسط رهبر پیشین دنگ شیائوپینگ در اواخر دهه ١٩٧٠، که برمبنای تسهیل دشواری ها و منازعات مربوط به حاکمیت استوار بود و سعی بر برقراری روابط دوستانه با کشورهای همسایه داشت، فاصله می گیرد.  سیاستی که شیائوپینگ آنرا «تثبیت حاکمیت خود، کنار گذاشتن درگیری ها و پیگیری توسعه مشترک» می نامید.  درسال ٢٠٠٠، وزارت امورخارجه چین از این راهبرد اینگونه حمایت می کرد: «هنگامی که شرایط برای یافتن راه حل پایدار جهت یک منازعه منطقه ای مساعد نیستند، گفتگو درباره مسئله حاکمیت می تواند به زمانی دورتر موکول شود تااین که موانع کاهش یابند یا ازبین بروند.  این به معنای صرفنظرکردن از حاکمیت نیست، فقط یافتن راه حل به زمانی دیگر موکول می شود (٢)».  پرزیدنت هو ژیانتو بطور گذرا براین اصل تاکید کرد: «کنار گذاشتن منازعات و اولویت دادن به توسعه مشترک».  اما این اظهارات درعمل نقض شده اند.

دریای چین جنوبی، سرشار از منابع هیدروکربور و صید دریایی، گذرگاه پررفت و آمد ترین راه های آبی جهان، چهارراهی است که منافع چین، ایالات متحده و کشورهای آسیای جنوب شرقی: ویتنام، فیلیپین، مالزی و برونئی در آن اصطکاک می یابند.  ازجانب چین، شماری از نقش آفرینان سیاسی و اقتصادی از تنش های منطقه ای برای پیشبرد منافع خود بهره جسته اند.  امری که در سخت شدن [موضع] دولت نقش داشته است.  شماری از عوامل چینی که درمسائل دریای چین جنوبی نقش دارند مانند «٩ اژدهایی که از دریا کف می زدایند (٣)» که روایتی افسانه ای است، عمل می کنند.  درواقع پرشماری این عوامل از حد آن موجودات اساطیری فراتر می رود.  درمیان اینها هم دولت های محلی وجود دارند، هم نیروی دریایی، وزارت کشاورزی، موسسات دولتی، نیروهای انتظامی، گمرکات یا وزارت امورخارجه.

دولت های منطقه های ساحلی هاینان، گوآنگ ژی و گوآنگ دونگ درپی رفع موانع برای تولیدات موسسات خود هستند که موفقیت شان حضور آنها را درمیان دستگاه حکومت تضمین می کند.  تا زمانی که اینها نسبت به حزب کمونیست صادق باشند، از امتیازهای بزرگی در مسائل منطقه ای برخوردار می شوند.  اشتهاهایی برای ترکیبی از یک سیاست توسعه گرا و استقلال عمل مقام های استانی تحریک شده است.  به این دلیل، اینها ماهیگیران خود را به نفوذ و پیشروی در منطقه های مورد درگیری، عمدتا با وادارکردن آنان به مدرن سازی کشتی هایشان و تجهیز آنها به دستگاه های دریانوردی ازطریق ماهواره، تشویق می کنند (٤).  اولویت در اعطای امتیاز ماهیگیری به بزرگترین کشتی های صیادی، ترغیب دیگری درهمین زمینه است.

همچنین، دولت [استان] هاینان بارها کوشیده است گردشگری در جزایر پاراسلز را، با وجود اعتراض های شدید ویتنام، ارتفا بخشد (٥).  به نظر می آید که سکه رایج مقامات محلی در روابطشان با پکن چنین باشد: «اول عمل، بعد اندیشه».  این مقامات مهره های پیاده خود را درمیدان نبرد اقتصادی تا آنجا که می توانند به پیش می رانند و متوقف نمی شوند مگروقتی که قدرت مرکزی به آنها اخم کند.

درعین حال، رقابت بین دو نیروی پلیس دریایی قدرتمند کشور – واحدهای گشت دریایی وابسته به وزارت زمین و منابع، و نیروی دفاع از قوانین ماهیگیری زیرمجموعه وزارت کشاورزی – منتج به افزایش شناورهایشان و فرار به جلوی ایشان در آب های مورد منازعه شده است.  با دعوا برسر یارانه ها و مزایای وزارت خانه های متبوع خود، این دونیرو تلاش می کنند مرزهای عملکرد خود را به جلو برانند تا بتوانند از بودجه بهتری برخوردار شوند.  هردو اینها، به حقوق منطقه ای و دریایی، که بخشی از راهبرد امتیاز دهی داخلی است اتکا دارند.  دولت چین، به نوبه خود استفاده از مدیریت غیرنظامی را به سود خود می یابد زیرا آنرا از خطر مقابله نظامی مستقیم معاف می کند.  فزون براین، گشت پلیس اگرچه خسارت کمتری از یک کشتی جنگی به بار می آورد، استفاده گسترده از آن به عنوان ابزار اعمال حاکمیت ملی، موجب تعدد حوادث می شود.  قایق های ماهیگیری نیز بیش از پیش وظیفه پرچمداری دریایی کشور خود را به عهده می گیرند و امکان برخورد خطرناک با کشتی های کشورهای همسایه را افزایش می دهند.  برغم حضور فزاینده در دریای چین جنوبی، نیروی دریایی چین تاکنون نقشی درجه دو ایفا کرده است.  درصورت وقوع یک حادثه، کشتی های سبک وزن و پرسرعت آن عقب می مانند یا دیر می رسند تا به مقامات غیرنظامی امکان دهند وضعیت را مدیریت کنند.  با این حال، تقویت و مدرن سازی، در ابهام و عدم شفافیت تام و تمام، منشا تنش های فزاینده است زیرا دیگر کشورها را به رشد نیروی نظامی دریایی شان وامی دارد.

بطور اصولی، این وزارت امورخارجه است که باید نقش درجه اول را به عهده داشته باشد.  درواقعیت، [این وزارت خانه] از چنین اقتداری برخوردار نیست.  یک ناظر پشت صحنه در پکن، وزیر فعلی آقای یانگ ژیه چی را چنین به ریشخند می گیرد: «قدرتی که اعمال می کند از دستیار حکومت [محلی] دای بینگوئو هم کمتر است».  وضعیت از زمانی که دارندگان واقعی قدرت عمومی – وزارت خانه های بازرگانی، دارایی و امنیت دولتی و همچنین کمیسیون ملی توسعه و اصلاحات – اهرم های اصلی سیاست خارجی را دردست گرفته اند وخیم تر شده است.  برای وزارت خارجه داشتن نقش فرعی چنان ناراحت کننده است که صداهای پرشماری برای ترغیب دیپلوماسی چین به ایفای مسئولیت هایش، متناسب با نفوذ اقتصادی و منطقه ای که کشور اعمال می کند، بلند شده است.

دولت همواره گرایش به بهره وری از احساسات ناسیونالیستی مردم داشته است، اما این بازی می تواند علیه خودش برگردد.  درآغاز سال ٢٠١٢، هنگامی که وزارت امورخارجه خواست با توضیح این که کشور هیچ گونه مطالبه ای درمورد تمامیت دریای چین جنوبی ندارد، وضعیت را آرام کند (٦)، اقدامش موجب نارضایتی شدید افکار عمومی شد، که درچند دهه گذشته خلاف این امر به خوردش داده شده بود.  شمار زیادی از کاربران اینترنتی با مدیریت حزب کمونیست تماس گرفتند و آنرا به تبدیل شدن به «خائنان» و «فاسدان»ی که «ازخون و عرق مردم بهره برداری می کنند» و «منافع ملی چین را از بین می برند» متهم کردند (٧).  رهبران کشور از این بیم دارند که چنین خشمی موجب ناآرامی هایی شود که بتواند به ثبات کشور صدمه بزند.  به نوبه خود، قدرت حاکم در مقابله به مثل تردید نمی کند.  حوادث آوریل ٢٠١٢ حول اسکاربورو، بیانگر این عملکرد هستند.  در وحله نخست، فیلیپین با اعزام یک کشتی نظامی نسبت به عمل ماهیگیران چینی واکنش نشان داد، چین از موقعیت برای تاکید برحق مالکیت خود برصخره های ساحلی استفاده کرد و با اعزام یک ناو انتظامی ورود ماهیگیران فیلیپینی به منطقه را ممنوع ساخت، برای واردات میوه های گرمسیری از مبدا فیلیپین قرنطینه برقرارشد و موسسات توریستی ناگزیر از تعلیق فعالیت های خود شدند.  با دراختیار گرفتن کنترل صخره های ساحلی اسکاربورو و ممانعت از آن که فیلیپین در آن ماهیگیری کند، چین وضعیت جدیدی را به نفع خود حاکم کرد.

توکیو متهم به عملکرد برای واشنگتن

درماه ژوئن نیز پکن هنگامی که ویتنام یک قانون دریایی تصویب و مقررات جدیدی برای کشتیرانی در آب های جزایر اسپراتلیز و پاراسلز وضع کرد، ضرب شستی همانقدر سنگین نشان داد.  در واکنشی شدید، چین سریعا تشکیل مرکز اداری سانشا و ایجاد یک پادگان نظامی را اعلام کرد.  برای محکم کاری، شرکت نفت ساحلی ملی چین شروع به دادن امتیازهایی برای بهره برداری نفتی در ٩ محل واقع در منطقه اقتصادی انحصاری ویتنام کرد که با امتیازهایی که پیشتر هانوی به شرکت نفت ویتنام داده بود تضاد داشت.

تلاش های ویتنام و فیلیپین برای در دستور کارقراردادن یک بیانیه در مورد این درگیری ها، دربرنامه چهل و پنجمین گردهمایی وزارتی کشورهای آسیای جنوب شرقی (اناس، در زبان انگلیسی آسه آن) درماه ژوییه ٢٠١٢، براثر مخالفت کامبوج که سازمان دهنده آن گردهمایی بود، به نتیجه نرسید و موجب نهایت خشنودی پکن شد.

نمی توان تصویر راهبردی چین که مبنی بر پرداختن به هر مسئله به صورت متفاوت و برنده شدن جداگانه در هریک از آنهاست را از نظر دورداشت.

تابستان امسال، درحالی که به نظر می آمد تنش های دریای چین جنوبی به نقطه اوج رسیده، بحرانی دیگر درماه سپتامبر، این بار در دریای چین شرقی سربرآورد.  دولت ژاپن اعلام کرد که سه تا از پنج جزیره سنکاکو/ دیائویو که تا آن زمان به یک بازرگان بسیار ثروتمند ژاپنی تعلق داشت را خریده است (٨).  مقامات ژاپنی خرید این جزیره ها را اراده برای جارو کردن زیرپای دولت ناسیونالیست توکیو – که برای تاسیس یک حزب استعفا داده بود – توجیه کردند. به نظر این مقامات، این عملیات باید پیش از انتصاب پرزیدنت جدید چین: زی ژین پینگ انجام می گرفت «تا از سیلی زدن به گونه او درهنگام تکیه زدن برمسند ریاست جمهوری پرهیز می شد».پکن واکنشی تند و شدید داشت.

حتی بیش از مورد دریای چین جنوبی، ناسیونالیسم ناشی از عدم توافق های مرزی دراین بخش از آسیا وضعیتی انفجاری پدید آورد(٩).  بخاطر قساوت های ژاپنی ها در دوران اشغال چین، درگیری درمورد وضعیت جزایر سنکاکو/ دیائویو خشم و غیظی بسیارفراتر از همه منازعات قلمرویی دیگر بوجود آورد.  همچنین، واکنش ها در کره جنوبی درمورد جزایر تاکه شیما (به ژاپنی) یا دوکه دو (به کره ای) خیلی شدید بودند.  شماری از ژاپنی ها بالاگرفتن قدرت «اژدها»ی چینی را تهدیدی برای خود می بینند و ازآن بیم دارند که این امر به حاکمیت شان خدشه وارد کند.

اگر پیش از این حکومت درچین موفق می شد با تحریک احساسات ناسیونالیستی مردم منافع خود را تامین کند، امروز دیگر ازاین توانایی چیزی باقی نمانده است.  پیدایش فناوری های اطلاعاتی و مخابراتی فضای تازه ای برای ابراز احساسات ضد ژاپنی گشوده و نیرویی پدید آورده که می تواند پایه و مبنای قدرت را تکان دهد.  نامرادی ناسیونالیستی، که ازاین احساس تغذیه می شود که دولت نتوانسته دربرابر ژاپن سربلند باشد، به احساسی ناخوشآیند ناشی از فساد، فقدان حمایت اجتماعی و بالارفتن فزاینده بهای املاک دامن می زند.  فزون براین، نسل پیشین، که در دوران جنگ جهانی دوم نیروهای ژاپنی را شکست داده و برای ترسیم یک خط صلح مشروع به نظر می آمد، بطور فزاینده ای ازبین می رود.  بخشی از دیپلومات های شاغل کنونی ارزیابی شان این است که زمانی که چین ازنظر اقتصادی ژاپن را در سایه قراردهد، که پس از آن خواهد توانست همین کار را به سرعت با ایالات متحده نیز انجام دهد، نگرانی ای برای سرجای خود نشاندن آنها نخواهد داشت.  توجه اینها بیش از پیش معطوف به روابط چین-امریکا است و هرچه کمتر به روابط چین-ژاپن بها می دهند.  برای شماری از مسئولان توکیو چیزی بیش از یک شعبه واشنگتن نیست.  اینان می گویند: سیاست خارجی ژاپن گوش به فرمان راهبرد آسیایی ایالات متحده است که برمبنای ایجاد مانع و محدودیت برای پیشرفت قدرت تازه چین قراردارد.

عصبیت پکن دربرابر پیشدستی ژاپن درمورد جزایر سنکاکو/ دیائویو سرپوشی است که به شکل معامله به مثل اقتصادی و مانوورهای گسترده نظامی با به کارگیری نیروهای دریایی و هوایی و یک واحد پرتاب موشک های راهبردی خود را نمایانده است.  به علاوه، مقامات [چین] رسما تعیین یک خط مرزی غیرقابل عبور را با گذاشتن جزایر تحت اداره چین رسما اعلام کرده اند.  چین بدون آن که الحاق رسمی [جزایر] را اعلام کند، نیروهای گشت پلیس دریایی خود را به منطقه ای که تاکنون توسط گارد ساحلی ژاپن کنترل می شده اعزام کرده که این امر می تواند موجب افزایش احتمال حوادثی تازه شود.

بالا گرفتن ناسیونالیسم، مسابقه تسلیحاتی، غیاب رهبری منطقه ای و ویژگی بی ثباتی تحولات سیاسی خطریک سری ستیزه جویی در دریای چین را تشدید می کند: خطری که آنقدر بزرگ است که نهادها، مکانیزم ها و روندهای توقف این تشدید درگیری ها درچندسال اخیر را تضعیف می کند.

 

نویسنده:    STEPHANIE KLEINE-AHLBRANDT  مسئول بخش چین و آسیای شمال شرقی گروه بحران های بین المللی در پکن.

 

١-

« Dangerous waters », Foreign Policy, Washington, DC, 17 septembre 2012.

٢-

«Set aside dispute and pursue joint development», ministère des affaires étrangères de la République populaire de Chine, 17 novembre 2000. Cf. «White paper on China’s peaceful development», Information Office of the State Council, 6 septembre 2011.

٣-

« Stirring up the South China Sea (I) », Asia Report, no 223, International Crisis Group, Pékin, 23 avril 2012.

٤- این امر مداخله سریع تر نیروهای دریائی چین را در شرائط درگیری ممکن سازد همانطور در مورد اسکاربورو پیش آمد.

Cf. «Fish story », Foreign Policy, 25 juin 2012.

 

٥-

« Stirring up the South China Sea (I) », op. cit.

٦- مصاحبه مطبوعاتی سخنگوی وزرات خارجه، آقای هونگ له ، ٢٩ فوریه ٢٠١٢.

٧-

Cf. « Comment les élites traîtresses bradent les intérêts chinois en mer de Chine méridionale » (en chinois), 1er juillet 2011, www.china.com; « Les traîtres de la mer de Chine méridionale, ennemis du peuple. La forfaiture éternelle » (en chinois), 15 mai 2012, www.nansha.org.cn

٨-

Christian Kessler, « Iles Senkaku/Diaoyu,  aux origines du conflit sino-japonais », Planète Asie, 25 septembre 2012, http://blog.mondediplo.net

٩-

Cf. « China and Japan’s simmering island row is  threatening to boil over », The Guardian, Londres, 20 août 2012.

 

این مقاله در چارچوب همکاری بین انسان شناسی و فرهنگ و سایت دوستان لوموند دیپلماتیک  منتشر می شود و در فرانسه در نوامبر 2012 به انتشار رسیده است.

پرونده ی «لوموند دیپلماتیک» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007