چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
موسیقی مذهبی خوزستان
خوزستان، سرزمین اقوام و فرهنگهای گوناگون است که یک سو ریشه در تاریخ و سوی دیگر ریشه در حضور اقوام مهاجر دارد. جغرافیای خاص، صنعت نفت، حاصلخیزی اراضی و عبور از دورانهای خاص اجتماعی و سیاسی به خصوص در عصر حاضر، وضعیت فرهنگی- تاریخی این منطقه را با دگرگونیهای بسیار مواجه ساختهاست.
اقوام لر، فارس، زبان، عرب، شره نشینان شوشتر، دزفول، بهبهان و مهاجران سایر مناطق (بخصوص فارس، بوشهر، اصفهان، بختیاری) گونهگونی و تنوع فرهنگی آن را سبب شدهاند. بههمین اعتبار موسیقی مذهبی خوزستان نیز متنوع، گسترده و پر دامنه است و نیاز به تمرکز و تحقیقات طولانی و دقیق به تفکیک هر بخش دارد. این نوشتار بر پایه طرح کلیات و در برای شناخت عمومی مخاطبان نگاشته شده است. از این رو از طرح مسائل بنیادین، تحلیلهای موسیقایی و موضوعی ریشهشناسی و تجزیه و تحلیل مطالب خودداری شدهاست.
پیشینه تاریخی:
یکی از تمدنهای کهن جوامع انسانی در خوزستان عهد باستان بنیان نهاده شده و شکل گرفتن است. شوش و چغازنبیل برای همگان یادآور دوران کهن و تمدن دیرین است. در دوران هخامنشیان، «شوش» از مراکز مهم بودهاست. در زمان ساسانیان نیز «جندیشاپور» یک شهر فرهنگی مهم محسوب میشده است. پیشینه تاریخی شوشتر و دزفول و اهمیت آنها از اوایل دوران اسلامی موقعیت تاریخی- اجتماعی منطقه را بیشتر نمایان میسازد.
در دوران قاجار و با ورود انگلیسیها (1267 هـ . ق)خوزستان به مرحلهای جدید از مناسبات سیاسی- اجتماعی وارد شد. کشف چاههای نفت و شکلگیری صنعت نفت، اهمیت خوزستان را بسیار نمایان و منطقه را در کانون توجه قرار داد. بنادری نظیر آبادان، خرمشهر و ماهشهر علاوه بر موقعیت جغرافیایی ممتاز جهت تجارت و اقتصاد دریایی ما در مقام مراکز مهم پالایشگاهی، فضایی نوین را بهوجود آورد.و سرانجام مهاجرت اروپائیان، موقعیتهای جدید شغلی و اجتماعی و سیستم معیضت زندگی نو و غیر سنتی، فرهنگ منطقه را با تحولات بنیادین و گوناگون مواجه ساخت.
موقعیت اجتماعی- اقتصادی:
در کنار صنعت نفت موقعیت ممتاز کشاورزی در جلگه خوزستان که اصطلاح «زرخیز» را زیبنده خود کرده، صنایع دستی (عبابافی، مقنعه، چفیه، جاجیم، نقرهکاری، نمدمالی، سبد بافی و...)، صنایع قندسازی، خرما و بسته بندیآن، ماهیگری و بخصوص تولید برق، بخش دیگری از قابلیت های منطقه را نمایش میدهند تا بر اهمیت آن صحه بگذارند. در این میان قدمت تاریخی و حضور ابنیه تاریخی و باستانی (شهر تاریخی شوش، تپه چغامیش، کوهمالمیه، آبشار شوشتر، مسجد جامع دزفول و شوشتر و...) سبب جذب توریست و جهانگردان شده و کثرت سفر به منطقه، خوزستان را در شمار یکی از کانونهای توریستی تفریحی قرار داده است.
نژاد وزبان: تنوع قومی، گستردگی جغرافیایی و همجواری با اقوام گوناگون و تنوع در شیوه زیست، از عدم یک نژاد یا قومیت واحد حکایت دارد. بادیهنشین، نیمه بادیه نشین، کشاورزان و شهرنشینان از جمله تقسیمبندی برخی مردم شناسان برای اقشار آن منطقه است.
در شمال و شمال شرقی لرها و اغلب از تبار بختیاریها زندگی میکنند و (از تبار لرستان نیز دیده میشود) گویش آنان لری است. شهرهای شوشتر و دزفول و حتی اندیمشک با وجود خصوصیات مشترک فرهنگی- ریشهای با لرها، از خصوصیات مستقل و منحصر به خود پیروی میکنند. عاملی که در بهبهان نیز مشاهده میشود؛ با خصویاتی که آن را متمایز از سایر نقاط میسازد. (بهبهان، شوشتر و دزفول با یک ویژگیهای اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی، نژادی و زبانی خاص و مستقل اما دارای وجوه اشتراک با فرهنگهای همجوار خود است). این روند در شهرهایی نظیر رامهرمز و آغاجاری و امیدیه نیز قابل بررسی است.
در قسمتهای مرکزی و جنوبی خوزستان دوگروه ساکناند. اعراب که بیشتر در جنوب و جنوب غربی و بخشی از غرب سکونت دارند (شایگان، خرمشهر، سوسنگرد و شوش) و زبان آنان عربی با گویش نزدیک به عراقی است. گروه دوم فارسی زبانان شهر نشین ساکن در اهواز، آبادان، خرمشهر، ماهشهر و ... هستند که اغلب مهاجران اصفهانی، بختیاری، فارس و بوشهریاند.
اهواز بهعنوان مرکز استان با درصد بالای مهاجر پذیری، علاوه بر تنوع قومیت و زبان، نوع بی هویتی نامحسوس را پدید آورده که با غلبه بر سطح فرهنگی شهر، آن را به سوی تقلید از پایتخت کشانده است. موردی که در آبادان و ماهشهر نیز قابل رویت است.
دین و مذهب: مردم خوزستان اغلب شیعی مذهباند. در نقاط پر جمعیت شهری بخصوص اهواز اقلیتهای یهودی و مسیحی نیز زندگی میکنند. همچنین دین و آئین «صبی» (پیروان حضرتی یحیی یا کتاب مقدس سدرا) در اهواز و برخی شهرها حضور دارند. در قسمتهای جنوبی نیز جمعیت اندک شماری از سنیها زندگی میکنند.
موسیقی مذهبی:
مراسم مذهبی شیعی و موسیقی مذهبی مرتبط با این مراسم، وجه غالب آواها و نواهای مذهبی منطقه را شکل داده است.
موسیقی مذهبی خوزستان با توجه به تنوع قومیت و پراکندگی جغرافیایی به چهار بخش قابل تقسیم است:
1- موسیقی مذهبی اعراب (با تأکید و گستردگی در شادگان، خرمشهر، سوسنگرد و شوش)
2- موسیقی مذهبی فارسی زبان جنوب خوزستان (آبادان، خرمشهر، ماهشهر)
3- موسیقی مذهب اهواز
4- موسیقی مذهبی شمال، شمال شرقی و شرق خوزستان (بهبهان، رامهرمز، شوشتر، دزفول و اندیمشک)
1- موسیقی مذهبی اعراب: اکثریت 99 درصدی و اعتقادات و پایبندی عمیق به سنتها، مراسم مذهبی و بخصوص مجالس روضهخوانی را در میان اعراب خوزستان بهعنوان فرهنگی دائمی و همیشگی تثبیت کرده که در طول سال و در همه ایام برگزار میشود.
مهمترین مراسم سوگواری (عاشورا). «مقتلخوانی» است. مقتل کتابهایی با نگارش عربی مربوط به وقایع کربلاست. روز عاشورا راوی یک کتاب مقتل را از روی متن با لحن خاص (گاه برخی مقتلخوانها به چند لحهن و با تنوع) میخواند. گاه در لابهلای مقتلخوانی، نوحه اجرا میشود. نوحه که به آن لطمیه میگویند همراه با سینه زنی و پاسخگویی جمع است؛ ضمن آنکه شیوه سینهزنی فارسی زبانان (منسوببه سینه زنی بوشهری) نیز در میان اعراب مرسوم است.
الحان و آواهای متعدد دیگر که اغلب براساس هجاو وزن شعر عنوان مییابند در این فرهنگ وجود دارد. «بوزیه» که حالت رباعی دارد، فرم رایجی است که هم در مجالس سور و هم در مجالس سوگ خوانده میشود.
تعزیه به زبان عربی (بهخصوص در خرمشهر و شوش) یک سنت دیر پای است. در تعزیه عربی، الحان هر دو گروه مخالف خوان و موافق خوان، شبیه به همه و بیان محاورهای (دکله مانند)است و تنها پخش کوتاهی مربوط به امام، از لحن و آوای خاص بهرهمیجوید. ضمن آنکه نقش شهر در این تعزیه اهمیت داشته و در مرکز توجه است. بهعبارتی نوع نگاه در تعزیه عربی متفاوت از سنتهای مرسوم تعزیه ایرانی است.
2- موسیقی مذهبی فارسی زبانان جنوب خوزستان:
در شهرهای آبادان، خرمشهر و ماهشهر یک بخش قدیمی تر و بومیتر از مراسم مذهبی وجود دارد که مشابه جریان مراسم مذهبی در بوشهر است.
مراسم پنج و دمام و سینه زنی حلقه وار یک سنت شناخته شده جنوبی است. براساس شواهد و ظواهر (و نه بر پایه مستندات محکم تاریخی) به نظر میرسد. این مراسم از بوشهر بهمنطقه خوزستان وارد شده است. حذف بسیار یاز جلوههای مراسم نظیر ذکر و پامنبری، کیفیت مراسم سنج و دمام (هم به لحاظ کیفیت اجرا و هم کیفیت سازها) و اهمیت بوق شاخی در بوشهر و سازماندهی مراسم این نظر را تقویت میکند. با این حال سینه زنی خوزستان با تغییر در ساختار نوحهها، ادغام با مضامین انقلابی و جنگی( منطقه جنگی بودن خوزستان بر این امر صحه گذارد)، تغییر در سرعت نوحهها، استفاده از الحان جدید و عدم بهکارگیری الحان و ضربآهنگهای بومی و گاه پیچیده، همچنین اجرای نوحهها در فضای رسمی (رسانهها و سینما) وگاه همراه با عوامل موسیقایی، علاوه بر تغییرات در اقبال عمومی این نست تغییر یافته، یعنی روایت خوزستان مراسم، موفق عمل کرده است. مهاجرت خوزستانیها به پایتخت و شهرهای بزرگ، همچنان که پیوندهای بومی مراسمرا کمرنگ ساخته و از آن نشان و ظاهری بومی بر جای گذارد، بر گسترش و فراگیری آن نیز افزوده است. پس از انقلاب شکلهای جدید و معاصر مراسم مذهبی نظیر دستههای عزاداری و گروه زنجیر زنان نیز در این شهرها شکل گرفت.
3- موسیقی مذهبی اهواز:
پیش از این در مورد اهواز و تنوع قومیت و خصوصیات فرهنگی گسترده و متعدد آن مطالبی ذکر شد. این مسئله، سبب حضور تنوع و کثرت انواع موسیقی مذهبی در اهواز شده است. موسیقی مذهبی اعراب، بوشهریها، مراسم سنج و دمام و سینهزنی، لرها، اصفهانی ها، یزدیها و ... هر کدام با مراسم ویژه خود و آواها و نواهای خاص خود و البته همراه با تغییرات، اهواز را از یک فرهنگ متمرکز و واحد خارج میسازد. اما همین مسئله که چهره فرهنگی شهر را به سمت و سوی کلانشهرها و پیروی از پایتخت میکشاند، سبب شده است تا یک جریان مهم و قومی (بهنوعی مهمترین جریان فرهنگی) در مراسم مذهبی بروز کند و مداحی نوین و معاصر با تکیه بر الحان و نوحهخوانی جدید که ریشه در فرهنگ و حتی موسیقی پاپیولار دارد (و در تهران قویترین جریان حاکم بر مراسم مذهبی است) در اهواز نیز موقعیت خود را تثبیت کرده است.
4- موسیقی مذهبی شرق، شمال و شمال شرق خوزستان: در حد فاصل بهبهان تا اندیمشک با شهرهایی چون بهبهان، رامهرمز، شوشتر و دزفول، یکی از مهمترین کانونهای موسیقی مذهبی (ودر واقع کانونهای فرهنگی منطقه) خوزستان شکل میگیرد. (بر این مجموعه شهرهای اندیمشک و امیدیه و آغا جاری را هم میتوان افزود، اما بهدلیل مهاجرپذیر بودن این شهرها خصوصیات مستقل و بومی همتراز چهار شهر اولیه در آن قابل رویت نیست)
بهدلیل نقاط اشتراک فرهنگی ، میتوان شوشتر و دزفول را در یک بخش و مرتبط با هم و همچنین بهبهان و رامهرمز را در یک بخش مرتبط بررسی کرد؛ ضمن آنکه خصوصیات بومی و اختصاصی هر شهر نیز به قوت خود باقی است.
تسلط اجرا کنندگان الحان مذهبی، بهخصوص نوحه وتعزیه بر ردیف موسیقی ایرانی و شناخت آنان از مقام و لحن اجرایی به همراه تنوع و گوناگونی مراسم و آواهای مربوط به آنها، بر غناو عمق فرهنگی این منطقه افزوده و انواع متعددی از نوحهها، پامبنریها، پیشخوانیها و الحان جالب توجهی از تعزیه را سامان بخشیده است.
شوشتر و دزفول: آشنایی مداحان و مجریان مراسم مذهبی با ردیف موسیقی دستگاهی که امری عادی و بدیهی بهشمار میرود، نوحهها را به لحاظ ریتم، ساختار، ملودی و نحوه اجرا با تصانیف و ضربیهای موسیقی ایرانی پیوند میدهد. در پیش خوانیهای تعزیه، وجود اشتراک و مشابهت ساختاری باتصانیف قدیمی ایرانی (مربوط به اواخر عهده قاجار) شگفت و در نوع خود (جالب توجه مینماید. الحان تعزیه نیز منطبق بر آوازها و دستگاهها و استفاده از آواز و مقام متناسب با هر تعزیه است. در این دو شهر علاوه بر اشعار فارسی، از اشعار بومی- محلی نیز استفاده میشود. در شوشتر و دزفول علاوه بر مراسم عبادی و آواهای مشترک در سراسر کشور، ضمن اجرای مناجات و دعا خوانی مبتنی بر نظام پیش گفته، مراسم اختصاصی نیز وجود دارد.
علم بازی در تاسوعا و عاشورا همراه با نوای سرنا و دهل، گروه مارش متشکل از انواع دهل، طبلو نقاره، بیرق زنان مربوط به نصب پرچم در شب عید قربان بر بام خانه زائر خانه خدا از جمله مراسم عمومی این منطقه است.
رامهرمز و بهبهان: نزدیکی جغرافیایی و ساختار فرهنگی این دو شهر، پیوند ونزدیکی عناصر فرهنگی را سبب شده است. از سوی دیگر رامهرمز شهری مهاجر پذیر است که نیمی از جمعیت آن را بهبهانیهای مهاجر شکل دادهاند تا خصوصیات فرهنگی این دو شهر هر چه بیشتر به هم نزدیک شود.
نوحهها و سایر آواهای مذهبی با اشعار فارسی اجرا میشوند و لحن بومی در آنها کمتر شنیده میشود؛ با اینحال فرمهای آوازی مخصوصی وجود دارد که کاملاً متعلق به منطقه شرق خوزستان است. ارتباط با موسیقی ایرانی و تسلط بر مقام و آوای اجرا شده در تعزیه همانند شوشتری و دزفول در میان راویان مذهبی و بخصوص تعزیهخوانها، امری بدیهی است. ضمن آنکه همجواری مرز فرهنگی با بختیاریها و بویراحمدیها، آواز و لحن مخصوص متأثر از فرهنگ لری را در مرثیهخوانی شکل دادهاست. سرنا و دهل از دیر باز علاوه بر وظیفه اعلام مراسم در تعزیه کار برد داشتهاند که هماکنون نیز گاه از این دو ساز استفاده میشود. ضمن آنکه مراسم علمبازی در رامهرمز نیز اجرا میشود.
تعزیه در بهبهان یک فرهنگ عمومی است که در طول سال جریان دارد. اجرای تعزیه در فضای باز محلهها و کویها امری همیشگی است؛ یک گروه تعزیه خوان به شبهنگام و به دعوت یک میزبان در محله مورد نظر به اجرا پرداخته و اغلب زنان و کودکان در دو سوی کوچه به نظاره مینشینند. اختصاصیترنی و بومیترین مراسم مذهبی بهبهان (که در راهمهرمز نیز جریان دارد) عروسی قاسم است. این مراسم با نذر اشخاص در منازل شخصی اجرا میشود. مراسم با حضور یک راوی که متن را محاورهای میخواند و دو نفر که براساس متن و روایت با آواز و لحن خاص شبیه نقش (یعنی قاسم و مادرش) را میخوانند بهعنوان یکی از پر طرفدارترین مراسم و آئینهای بهبهان و رامهرمز یک سنت قدیمی محسوب میشود که همچنان جریان دارد.
این مقاله در کتابچه همایش مرثیه ایرانی نیز منتشر شده است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست