سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

اجتماع غیر متعهدها در جهان بدون قطب


اجتماع غیر متعهدها در جهان بدون قطب
رهبران ایران در میان نهادهای بین المللی، بیش از همه به سازمانی عشق ورزیده اند که نیم قرن پیش به دست توانای جمعی از چهره های آرمانگرای جهان سوم بنیان نهاده شد. سازمانی که در خاطره ملت های جهان سوم مردان بزرگی مانند، نهرو، سوکارنو و عبدالناصر را تداعی می کند. اگر قرار باشد آرزوهای بلند دیپلماسی ایران بویژه در دوره دولت نهم فهرست شود بی گمان در صدر این آرمان ها همانا تقویت و احیای سازمان عدم تعهد قراردارد. زیرا در میان خیل بی شمار نهادهای بین المللی فقط این سازمان است که بنیان اش بر دو آرمان زیبای «استقلال طلبی» و «عدالت خواهی در نظام بین الملل» گذاشته شد.
اکنون تهران با نگاه به همین آرمان های برزمین مانده برای فعال کردن این نهاد پیشگام شده است. اغلب ناظران تشکیل اجلاس تازه غیر متعهد ها در تهران را به فال نیک گرفته اند از این جهت که این گام دولت نهم با شکست و ناکامی ائتلاف های نامداری همزمان شده است که پس از ۱۱ سپتامبر با عناوین مختلف از سوی بازیگران غربی تشکیل شد. بنابراین گزاف نیست که اگر گفته شود ۱۱۸ کشور غیر متعهد در ضیافت تهران با یک فرصت تاریخی برای تأثیر گذاری بر معادلات سیاسی روبه رو هستند. ارزش این فرصت تاریخی آنگاه روشن می شود که در گرماگرم اجلاس تهران اغلب ناظران خبر از پایان اندیشه یکجانبه گرایی داده اند اندیشه ای که نزدیک یک دهه همه امور روابط بین الملل را تحت الشعاع قرار داد. راهبرد یا مانیفستی که از اجلاس تهران بدست می آید می تواند یکی از پایه های حرکت جمعی به سوی جهانی عاری از سلطه باشد. همه مهمانان تهران دراین اندیشه اتفاق نظر دارند که دنیای جدید بیش از هرچیز نیازمند تصمیم ها و اندیشه های منطقی و درست است. آنها فراموش نکرده اند که از ۱۱ سپتامبر تاکنون سلسله انتخاب های نادرست وتصمیم های اشتباه چه بحران های مهیبی را به بار آورد.
از این منظر بدون شک اجلاس تهران بیشترین توجه خویش را به اصلاح مدیریت جامعه بین المللی معطوف خواهد کرد .
یعنی همان چیزی که خواسته اول دولت نهم است. در شرایط فعلی که جهان بویژه در قلمرو کشورهای عدم تعهد با عوارض تصمیم های ویرانگر زمامداران امریکا دست و پنجه نرم می کند خواسته ملت ها چیزی جز این نیست که دیپلمات ها و نمایندگان آنها برای تصحیح روند مدیریت تحولات جهانی همت گمارند و خطاهای فاحشی که در پیمودن مسیر صلح و امنیت بین المللی بروز کرد را رفع نمایند.
بنابراین اگر در زبان برخی ناظران اجلاس تهران یک مبدأ برای شروع حرکت جدید خوانده شده از آن روست که امروز یک اجماع بی سابقه بر سر ضرورت اصلاح مناسبات ناعادلانه جهانی شکل گرفته است. حتی محافظه کار ترین اعضای جنبش که ای بسا زمانی نامشان به عنوان شرکای امریکا مطرح بود به این پروژه اصلاح طلبی جهانی پیوسته اند. اما پیش از آنکه به رسالت ها و فرصت های پیش روی اجلاس غیر متعهد ها در تهران بپردازیم لازم است پاره ای ابهام ها در باره حیات تازه این نهاد رفع شود ابهام هایی که این نهاد به مدت نیم قرن برای اثبات موجودیت و توانایی خویش با آن روبه رو بود.
● نیم قرن زندگی در چالش
اغلب چالش های بزرگ پیش روی سازمان عدم تعهد از سوی قدرت هایی دامن زده شد که وجود این نهاد را خطری برای موقعیت خویش می خواندند. روشن بود که عدم تعهد برای تغییر در توازن قدرت بین المللی به میدان آمده بود و این چیزی نبود که بازیگران غربی حاضر به قبول آن باشند.
از سال ۱۹۶۱ که سازمانی با اندیشه مستقل بودن در شهر بلگراد تولد یافت تا به امروز که ایام میانسالی این نهاد را شاهد هستیم بنیانگذاران این جنبش درست نیم قرن را در آرزوی برافتادن اندیشه سلطه به سر کرده اند. رهبران و اعضای این جنبش در این ۵۰ سال ایام توفانی جهان سیاست، بار ها درباره کارآمدی و توانایی این نهاد دچار تردید شده اند. اما گویی زیستن در سایه تهدید جزو عوامل ذاتی حیات این جنبش بوده است. یکه تازی دوبلوک قدرت در سه دهه ایام جنگ سرد - واشنگتن و مسکو- و یک جانبه گرایی قدرتی دیگر پس از فروپاشی شوروی همانند دو موج سهمگین بودند که حیات این سازمان را با تلاطم و خطر مواجه ساختند. اما غیر متعهد ها در دوران پرمخاطره پس از سقوط امپراتوری شرق نیز بر شالوده اندیشه همان پایه گذاران دیرینش ادامه حیات داد.
می توان با نگاهی تازه دراین پرسش اندیشه کرد که دلایل ماندگاری این نهاد چیست.
در پاسخ این سؤال دلایل گوناگونی مطرح می شود. برخی صاحبنظران ظرفیت های اقتصادی و اقلیمی اعضای ۱۱۴ گانه این نهاد را به خاطر می آورند و می گویند این جنبش ۶۰ درصد خاک جهان؛ ۲۰درصد تولید ناخالص ملی را داراست. کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها، دو سوم از کشورهای جهان را تشکیل می دهند یا آنکه رشد اقتصادی بیشتر کشورهای عضو این سازمان در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی بیشتر از گذشته بوده است. یا آن که برخی دیگر از تحلیلگران به تلاش و مجاهدت پیشقراولان جدید و قدیم جنبش از هند و مصرایام گاندی ها و ناصر ها تا ایران و مالزی و کوبادر دهه های اخیر اشاره می کنند و می گویند همچنان که این جنبش بر شالوده تفکر درخشان رهبرانی چون: تیتو، سوکارنو ونهرو پایه گذاری شد اکنون نیز به همت کشورهای مهم واستقلال طلب منطقه، راه خویش به سوی ایفای نقش در قرن جدید را هموار ساخته است.
اما بی آن که نقش هرکدام از این عوامل را در بقا و پویایی این نهاد نادیده بگیریم عامل حیات بخش سازمان غیر متعهد ها را همانا باید در تفکری جست که مانند ریسمانی ناگسستنی در هر برهه زمانی کاروان کشورهای جهان سوم یا درواقع قطب جنوب را به زیر بیرق غیرمتعهد ها می کشاند.
کم نبودند کسانی که درفردای فروپاشی سازمان ها و نهادهای عصر جنگ سرد همانند ورشو یا سنتو زنگ فروپاشی غیر متعهد ها رابه صدا درآوردند یا آنکه پس از قدرت یابی امریکا از زوال قطعی این نهاد سخن گفتند اما این محاسبات و پیش بینی ها یک عامل جوهری را در حیات عدم تعهد به حساب نیاورد وآن این که این سازمان، فلسفه وجودی فراتر از سازمان ها یا ترتیبات امنیتی یا سیاسی دوران جنگ سرد دارد.
اغلب کسانی که در فروپاشی جهان دو قطبی، ختم حیات غیر متعهد ها را اعلام کردند نظرشان بر این پایه استوار بود که فلسفه وجودی این سازمان، اعتراض به تقسیم جهان میان دوقطب بود و لذا نتیجه گرفتند که با یکدست شدن جهان، دیگر هیچ دلیلی برای ماندن سازمانی که می خواست نیروی سوم درمیان دو اردوگاه چپ و راست باشد نمی ماند. حتی بسیاری از نظریه پردازان که در افق قرن جدید فقط سیطره امریکای واحد را می دیدند دچار این اشتباه شدند که قافله غیر متعهد ها یکی پس از دیگری راه پیوستن به نهادهای نام آشنای اروپایی و غربی چون ناتو را پیش خواهند گرفت.
هرچند دراین مدت باب همکاری های جدید میان برخی کشورهای عدم تعهد با طرف های اروپایی و امریکا گشوده شد اما هیچ کدام از اعضای خانواده بزرگ این سازمان دوستی با غربی ها را به بهای ازدست دادن عضویت خویش در جرگه غیرمتعهد ها دنبال نکردند.
اجلاس بزرگ ۱۱۸ کشور غیرمتعهد در تهران این نوید را همراه دارد که در عصری که «دنیای بی قطبی» نام گرفته زمینه یک همگرایی میان ملت های جهان سوم بر پایه اندیشه استقلال خواهی و عدالت طلبی فراهم شده است. بنابراین برپایی اجلاس تهران را می توان واکنشی به تفکر جهانی سازی به حساب آورد. میهمانان نشست تهران چنان که از موضع گیری آنها پیداست در عصر جدید بر آن هستند که ضمن حفظ هویت ملی و فرهنگی خویش با نظام های سیاسی و اقتصادی غرب وارد مراوده شوند.
بر این اساس رسالت اصلی نشست تهران، پایه گذاری «الگوی جدید اندیشه همگرایی» قلمداد شده است. این الگو در واقع جایگزین نظریه غالبی می شود که از ۱۱ سپتامبر تاکنون ملت های شرق را به ادغام در اتحادیه ها و ائتلاف های برخاسته از غرب فراخوانده است. این تفکر نوین در میان ملل غیر متعهد دارای زمینه ها و ریشه هایی است که بخش پایانی مقاله آن را مورد ارزیابی قرار می دهد.
● یک دهه کشمکش سیاسی و فلسفی
به باور کارشناسان، پس از افول قطب سوسیالیسم، مرکز ثقل رقابت قدرت های سیاسی بر این امر استوار شد که «چه کسی ساختار نظام بین المللی را شکل می دهد » یا به عبارت دقیق تر عقاید سیاسی کدام دولت به «هنجار و معیار حاکم» بر رفتار جوامع جهانی تبدیل می شود. از این منظر می توان کشمکش های یک دهه اخیر در صحنه جهانی را کشمکش بر سر ارزش ها و هنجارها به حساب آورد. در این برهه است که نسل تازه نظریه پردازان نو محافظه کار امریکا شالوده تفکر یکسان سازی ارزش های جهانی را ریختند. تفکری که در آن دموکراسی لیبرال به عنوان «گفتمان غالب» و تنها نظام فکری - حکومتی ممکن و موجود معرفی شد. طبیعی بود که در برابر این حرکت کشورهایی که مسیر سیاست خارجی خویش را به سمت قبله لیبرالیسم تغییر ندادند از آن جمله بسیاری از دولت های عدم تعهد با تنبیهات و تحریم های بسیار روبه رو شدند.
شاید دو دهه زمان سپری شد که ملت های شرق از این مواجهه بزرگ سیاسی و فلسفی عبورکنند. نقطه آغاز این مواجهه انهدام ساختار دوقطبی جنگ سرد و زمان پایان آن ناکامی امریکا در پروژه جنگ موسوم به تروریسم در عراق وافغانستان است. البته عبور از این مرحله برای ملت های غیر متعهد چندان آسان نبود. مشکل اصلی این نبود که آنها در ازای رد هنجارها و استانداردهای سیاسی و حقوقی غرب تاوان سنگینی را پرداختند بلکه مسئله اصلی غلبه بر یک ذهنیت جهانی بود که به دست قدرتمند رسانه ها و بنیادهای سیاسی و فلسفی ساخته شد. این ذهنیت ساخته شده به دست خدایگان ارتباطات جهان جدید فقط بر یک مدار و محور می چرخید و آن چیزی جز تفکر راست یا لیبرال دموکراسی نبود.
شاید تنها عاملی که در این توفان رقابت موجب شد کشورهای عدم تعهد بی محابا وارد پروسه جهانی شدن لیبرالیسم نشوند همانا زیربنای فکری است که رهبران محبوب این سازمان به یادگار گذاشته اند. شالوده فکری که رهبرانی مثل سوکارنو، ناصر یا نهرو ریخته اند هنوز بعد از نیم قرن راهنمای رفتار ملت های جهان سوم است. به طور مثال در این نیم قرن با آن که دولت های حاکم بر ممالکی مانند اندونزی یا هند چند صباحی را به همکاری سیاسی یا اقتصادی با طرف های غربی به سر کرده اند اما در نهایت به خواست ملت هایشان همچنان رهرو تفکر استقلال خواهی و عدالت طلبی بوده اند. لذا میراث فکری پیشوایان عدم تعهد چیزی نبوده که با گذشت زمان یا ظهور مکاتب جدید منزوی یا متروک بماند. جهان بینی این جنبش همان خط سیر همه نهضت های جاودانه ای است که در طول تاریخ در پی مهار افسار قدرت های سلطه جو بوده اند. با همین نگاه همه میهمانان اجلاس تهران به تلاش خویش برای احیای این جنبش، رنگ قداست می بخشند. حتی مخالفان حرفه ای سازمان های منطقه ای نیز نمی توانند این واقعیت را نادیده بگیرند که خانواده سازمان عدم تعهد با وجود گرایشات گوناگون عقیدتی و سیاسی همچنان هویت خویش را زیر پرچم این سازمان تعریف می کنند. آرمان هایی که ۵۰ سال پیش سازمان عدم تعهد برشالوده آنها بنا شد هنوز مقدس و امید بخش است. این آرمان ها و اندیشه ها در واژه زیبای عدالت خواهی و نفی سلطه تبلور یافته است. با تکیه بر همین خیمه مستقل بودن است که این سازمان درهر مسئله ای از قضیه فلسطین تا مناقشه عراق و موضوع هسته ای ایران برابر مناسبات و معادلات ناعادلانه سیاسی و نظامی قرار می گیرد. اگر یک دهه تلاش طیف نومحافظه کاران برای تغییر در این بخش از باورهای ملت هایی مانند کوبا، ایران، اندونزی یا هند مؤثر نیفتاد از آن روست که آرمان ضدیت با سلطه از ذهن ملتها قابل حذف نیست.
● لوازم توانمند سازی جنبش
سازمان غیر متعهدها به معنای واقعی یک نهضت نام گرفته است به این دلیل که آرمان و رسالت تاریخی را برای اصلاح و تحو ل در صحنه جهانی دنبال می کند. اما بدون تردید این جنبش برای تأثیر گذاشتن بر معادلات جهانی می بایست برنامه و دستورالعملی مشخص و عینی را برای خانواده پرجمعیت ۱۱۸ نفری خویش فراهم آورد در همین راستا به نظر می آید که اجلاس تهران به سمت یافتن ساز و کار ها و مفاهیم تازه برای تقویت وتوانمند سازی این جنبش خواهد رفت. گشودن باب های جدید مراوده و همکاری اقتصادی و فرهنگی و سیاسی میان اعضای جنبش یک جنبه از این دستورالعمل تحول است اما جنبه های دیگر آن باید آنجا نمایان شود که طراحان و گردانندگانش برای پویایی آن به خلق ابتکاراتی تازه دست بزنند ابتکاراتی که چند نمونه چشمگیر آن را پیش از این دیدیم چنان که پس از نشست دوربان، سازوکاری تحت عنوان تروئیکای عدم تعهد شکل گرفت که در ۲ سطح وزیران امور خارجه و سران، رایزنی هایی را با اعضا برای اجرای مصوبات یا حداقل پیگیری آنها آغاز کرد. یا دربرهه ای تروئیکای عدم تعهد متشکل از آفریقای جنوبی، مالزی و کوباست که به عنوان رؤسای قبلی، فعلی و آینده سفرهایی نیز به برخی کشور ها از جمله ایران درباره موضوع فعالیت های هسته ای نقش هایی را به اجرا گذاشت. یا آن که انتظار می رود این جنبش اندیشه ای روشن برای وضع نابسامان عراق و افغانستان ارائه کند تا خاطره ناگوار انزوای آن در پانزده سال پس از فروپاشی شوروی و دوران جنگ سرد برطرف شود در این مرحله بی گمان جنبش می تواند به سوی زدودن مشکلات بنیادین دیگری گام بردارد، مشکلاتی که از یک سو منشأ سلطه قدرت های غربی شده وازسوی دیگر به بروز برخی ناهنجاری ها وتندروی ها انجامیده است. واقعیت این است که در مواردی فقر مالی برخی اعضا و پراکندگی فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی کشورهای عضو این سازمان به انسجام این سازمان لطمه زده است. درمان این دست مشکلات سازمان به یقین میزان تأثیرگذاری تصمیم های جنبش بر فضای بین المللی و جامعه جهانی را دوچندان خواهد کرد.
محمد بخشنده
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید