یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

فراسوی لذت سیری


فراسوی لذت سیری
زمانی كه نور نئون های رستورانی كه با شعار تبلیغاتی «هر چقدر خواستید بخورید» عابران و رهگذران را به شب چره بی پایان فرامی خواند خاطره دورانی كه هر كالایی جیره بندی بود، نوعی از «لذت خوردن بی پایان» را در قامت حسی اعتراض آلود به آن روزگار «بی غذایی» برمی انگیزاند.
اخیرا در شهرهای پرجمعیت ایران یا شاید فقط تهران رستوران هایی پیدا شده اند كه در قبال اخذ مبلغ محدود، به میهمانان فرصت سورچرانی نامحدود می دهند.
مشتری می تواند در این رستوران ها، تا هر میزانی كه دستگاه گوارش اش امكان داد، حتی بیش از حد مجاز، غذا و خوراك انبار كند. حق مشتری «خوردن تا هر میزان كه می توانید» است و حق طرف مقابل انتخاب غذاهای مشخص، كیفیت آنها و در نهایت پولی كه در بدو ورود می گیرند.
كسب وكار پرسودی است. طرفین معامله هم راضی به نظر می رسند. فروشندگان غذا از مواد اولیه فله ای و احیانا نه چندان مرغوب، مابه التفاوت و سود را می شمارند و خورندگان خوراك ها هم از آن رو كه پول معینی داده اند و به سفره های نامحدود دعوت شده اند، آنچه را كه «ماورای لذت سیری» است تجربه می كنند.
طبقات متوسط شهری در ایران، كه در سال های پس از جنگ رشد جمعیتی چشمگیری داشته اند، مخاطبان اصلی این «فرهنگ جدید خوردن»اند.
شهروندانی كه در فقدان «دیگر لذت ها» به خوردن به مثابه «بودن» در ورای غریزه ای قابل مهار می اندیشند و چون به سفره ای بی پایان دعوت اند، می كوشند تا از مرز لذت عبور كنند.
چونان انسان تنهایی كه پس از سال ها، گوشی شنوا برای حرافی پیدا می كند و تا زمانی كه فك و لسان اش مجال دهند، مدام می گوید بی آنكه در پی پاسخ باشد. در میان آنها، هستند كسانی كه از فرط خوردن نه به كسب «لذت سیری» كه به «ماورای لذت» می رسند. دستگاه گوارش آنها تحمل نمی كند و مشكلات گوارشی حادث از «پرخوری افراطی» شب چره خوش خاطره در رستوران نامحدود را به ناخوشی فیزیولوژیك، دل درد، حالت تهوع و... می سپارند. كارت هایی كه هنگام ورود به عنوان رمز شناسایی مشتری تحویل می شوند، شبیه بلیت های بخت آزمایی است كه فرصت آزمودن توان دستگاه گوارش را می دهند.
روی آنها، همان شعار تبلیغاتی در كنار تصاویری از ران مرغ بریان، برش های پیتزا، همبرگر، ژله، ماست و... برجسته شده است: «هر چقدر خواستید، بخورید»
در پشت میزهای سرو غذا، كارگرانی با لباس های چرك، مدام در تكاپو و پركردن ظرف های خالی شده از غذا هستند. مشتریان ناباورانه سئوال می كنند كه «هر چقدر كه خواستیم، بخوریم»
پاسخ ها اگر چه از چهره ای عبوس و از سر بی حوصلگی دریافت می شود، ولی مثبت است: «می توانید».
ظرف ها پر و خالی می شوند، ساعتی می گذرد، لذت سیری، از مرز خود می گذرد. «آن سوی لذت» تجربه می شود. مشتری های مملو از غذا، با حالتی ناخوشایند از شب چره برمی گردند.
مشتری ها در هنگام ورود فراموش می كنند كه در این مكان، ارزش مبادله تغییر كرده است. رستوران های غذا نامحدود، معادله را بر هم زده اند. در برابر پولی «محدود»، كالایی «نامحدود» می فروشند و رمز موفقیت شان هم در همین است.
عدم تساوی در دو سوی معامله، عقل و هوش مشتری را می رباید، اما معده ها و روده ها چنین نمی كنند. مبادله زمانی پایاپای می شود كه فروشندگان با ارگانیسم بدن مشتری ها به معامله بنشینند.
آنان چون فروشنده اند، حواسشان به شعارهای تبلیغاتی نیست. از حجم خوراك شبانه انسان ها آگاهند. از آنچه كه در ورای آن رخ می دهد هم.
پس شعار تبلیغاتی «هرچه خواستید بخورید» را خطاب به روده و معده ها ساخته اند.
چون می دانند كه كاركرد و گنجایش آنها محدود است. پس مبادله در منطق نهایی اش «محدود محدود» خواهد بود.
حال آنكه تصویر ظاهری و نمادین چیز دیگری است. معادله ای نابرابر. یكی «محدود» دیگری «نامحدود». نور نئون های پرزرق و برق تابلوهای تبلیغاتی كه راهنمای مشتری است، مجال تٲمل را می گیرند كه به جملات نانوشته تبلیغ دقت شود: «هر چه خواستید بخورید... اما می دانیم كه معده شما اجازه نمی دهد... اگر بیش از حد بخورید، مجازات می شوید.»
مشتریانی كه به تجربه «فراتر از لذت سیری» می رسند كه اكثریت هم چنین اند در واقع بلیت بخت خود را باخته اند. آنها كیفر اعتماد مطلق به شعار تبلیغاتی ای را پس می دهند كه ناقص نوشته شده است. در بورژوازی سودمحور، هیچ مبادله نابرابری صورت نمی گیرد. نور نئون ها و عطر غذاها مطبوع اند، اما دل درد ناشی از «فراسوی لذت سیری» است كه برنده نهایی را مشخص می كند.
نادر فتوره چی
منبع : روزنامه شرق