یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دولت نهم و دموکراسی


دولت نهم و دموکراسی

رئیس جمهوری که در زمان کاندیداتوری اش در انتخابات ریاست جمهوری نهم, تنها کاندیدایی بود که هیچ گاه در شعارهای تبلیغاتی اش سخنی از دموکراسی به میان نیاورد

«مردم از شنیدن نام دموکراسی تهوع می گیرند.» این جمله شاید صریح ترین اظهارنظر محمود احمدی نژاد در خصوص دموکراسی و مدل حکومتی بود؛ رئیس جمهوری که در زمان کاندیداتوری اش در انتخابات ریاست جمهوری نهم، تنها کاندیدایی بود که هیچ گاه در شعارهای تبلیغاتی اش سخنی از دموکراسی به میان نیاورد.

اما این بار رئیس جمهور ایران راز دل گشود و آنچه را که تاکنون به صراحت نگفته بود بر زبان جاری ساخت و از «به بن بست رسیدن تئوری های مادی دموکراسی» سخن گفت؛ «امروز به خاطر عملکرد قدرت های زورگو در عرصه جهانی اگر در کشوری راجع به دموکراسی حرف بزنیم مردم حالت تهوع می گیرند.» (اعتماد-۳۰ فروردین ۸۶)

با این وصف اولاً که روی سخن رئیس جمهور ایران نه تنها مردمان کشورش بلکه مردمان سایر کشورهای غیرزورگو در جهان است و گویا از نظر ایشان مردمان این کشورها نیز با شنیدن واژه دموکراسی به چنین حالی دچار می شوند و دوماً نیز اینکه رئیس جمهور دموکراسی را یک تئوری مادی می خواند و تلویحاً آن را در مقابل تئوری های دینی و معنوی می گذارد.

اینگونه است که از منظر محمود احمدی نژاد و همفکرانش، دموکراسی نه یک روش حکومتی که یک ایدئولوژی و تئوری دنیوی است و مختص کشورهای «زورگو» غربی. به همین دلیل است که «دموکراسی» از منظر این جریان فکری به عنوان یک تئوری دنیوی در مقابل «اسلام ناب محمدی» به عنوان یک دین معنوی قرار می گیرد؛ آنگونه که اولی «برای حل مشکلات جهان فقط منطق زور را قبول دارد» و دومی راه و زمینه ساز «حرکت به سمت سعادت بشری» است. نماینده گروه اول غربیان و ابرقدرت های جهانخوار هستند و نماینده گروه دوم ایران و کشورهای مسلمان دوست.

خاستگاه اولی یونان (کشوری غربی) است و خاستگاه دومی سرزمین حجاز. از این رو است که بنا به نوشته دکتر حاتم قادری در کتاب «اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران»؛ «فلسفه سیاسی در اسلام آشکارا با فلسفه و به طور خاص فلسفه سیاسی یونان باستان آن فلسفه‌یی که دموکراسی را حکومت عوام می دانست و مخالفش بود و آثار اندیشمندان برجسته یی چون افلاطون و ارسطو غاز مخالفان مشهور دموکراسی در آن زمانف پیوند دارد.» (ص ۱۳۵) چه آنکه در تاریخ اندیشه های سیاسی تشیع و اسلام عالمی مثل فارابی وجود دارد که همچون افلاطون و ارسطو «مدینه فاضله» یی را در ذهن ترسیم می کند که رهبرش «رئیس اول» نام دارد که ویژگی هایی همچون «فیلسوف» افلاطون دارد و انسانی آرمانی است که شایسته هدایت مردمانش به سوی سعادت است. بعد از او نیز رئیس دوم باید جانشینش باشد حتی اگر مردمان کشورش موافق او نباشند و اینان البته کسانی هستند که در منظر فارابی «نوابت» خوانده می شوند.

ابن سینا نیز به عنوان یک فیلسوف مسلمان ایرانی، پیامبر را سیاستمداری راستین می داند و جانشینش نیز باید از طریقه «نص» انتخاب شود. این امام جامعه همانی است که باید با عدل و سنت آشنایی داشته باشد.

ابن خلدون نیز سیاست عقلی را در مقابل سیاست شرعی قرار می دهد و سپس تعیین امام را واجب می داند و او را نیز «جانشینی از صاحب شریعت در حفظ دین و سیاست دنیا به وسیله دین» خطاب می کند. (همان) اما نظریه حکومت اسلامی از مشروطه به بعد جدی تر شد. علامه نائینی اگرچه سلطنت را ضروری می دانست اما وجود «هیات منتخبی از مجتهدان عادل برای ممانعت از تصویب قوانین مغایر با شرع» را نیز الزامی می دانست.

وی مشروطه یی که قانونش، عرفی باشد را اقتباسی از فرنگیان می دانست که همانند «کنیز سیاهی باشد که دستش هم آلوده باشد غاماف به شستن دست وادارش نمایند.» (تنبیه الامه و تنزیه المله - ص ۴۸)

اما اولین حکومت شیعه، پادشاهی صفوی بود که اگرچه حکومتی دینی محسوب نمی شد اما رابطه یی مستحکم بین شاه (ناظر بر امور و احکام دنیوی) و فقیه (ناظر بر امور و احکام دینی) برقرار کرد تا احکام دینی را اجرا کند. این رابطه در طول سال های بعد از صفویان دستخوش تحولات عظیم و فراز و نشیب های زیادی شد تا اینکه در زمان سلطنت قاجاریان، روحانیون شیعه به قدرت و نفوذ زیادی در بین مردم و حتی شاهان رسیدند.

اما نظریه حکومت اسلامی با نظریه ولایت فقیه در تفکرات امام خمینی(ره) قوی تر شد تا آنجا که حکومتی اسلامی را جایگزین سلطنت غیردینی پهلوی کرد. اما نظام جدید تمام خصایص حکومت اسلامی مدنظر بنیادگرایان را نداشت و امام صحبت از جمهوری اسلامی به جای حکومت اسلامی کرد و ولی فقیه را برگزیده یی جامع الشرایط از میان مردم (انتخابات غیرمستقیم) دانست که اگرچه جانشین ولی امر و مجری قوانین الهی است اما مشروعیت و مقبولیتش را همزمان از مردم نیز می گیرد. اما در نقطه مقابل گروه دیگری نیز عقیده دارند که ولی فقیه تنها مقبولیتش را از مردم می گیرد و مشروعیتش از خدا است.

این تلاقی دیدگاه ها در جلسه سومین مجلس خبرگان رهبری علنی شد و آیت الله مشکینی (نماینده تفکر اول) را در مقابل آیت الله مصباح یزدی (نماینده تفکر دوم) قرار داد. حال رئیس جمهور نهم نیز به گونه یی دیگر تفکر گروه دوم را بر زبان می آورد تا ثابت کند بی دلیل نیست که اولین دیدارش با یک روحانی بلند پایه شیعه بعد از به قدرت رسیدن با آیت الله مصباح یزدی است و بسیاری از وزیرانش نیز در زمره شاگردان معروف این روحانی بلندپایه هستند.

وزرای دولت نهم شاید یک دست ترین کابینه را تشکیل داده اند. وزیر کشور یارانه احزاب را قطع می کند، وزیر علوم از تمایل دولت به انتقال علوم انسانی به حوزه های علمیه خبر می دهد، وزیر بهداشت از طب سنتی سخن می گوید، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طرفدار حمایت از محصولات معنوی و دینی است و می گوید که نباید آثاری با مضامین سکولاریسم و لیبرالیسم تولید شود و رئیس جمهور نیز به دانشجویان توصیه می کند که به حضور اساتید سکولار اعتراض کنند و چند ماه بعد نیز در جمع علما و روحانیون استان فارس براین نکته تاکید می کند که «درس خوانده های امریکا و انگلیس به درد نمی خورند غوف از علمای مدارس علمیه غباید خواست دولت را در حل مشکلات فراوان در حوزه مادی یاری دهند.»

به عبارتی دولت نهم بیش از آنکه به حکومت عامه مردم اعتقاد داشته باشد، نظارت علما را راهکار حل مشکلات دولت می داند. پس تعجب برانگیز نیست که رئیس جمهور کشور ما با اطمینان می گوید؛ «مردم از شنیدن نام دموکراسی تهوع می گیرند.»

بابک مهدیزاده