یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

طرح خاورمیانه بزرگ ایده یا واقعیت ۱


«مرشایمر» یكی از نظریه پردازان برجسته روابط بین الملل پس از جنگ سرد نوشت «به زودی, دچار دلتنگی نسبت به فضای ساده و غیر پیچیده جنگ سرد خواهیم شد

در آن زمان، وضعیت موجود به وجهی روشن بود كه دوست و دشمن از هم بازشناخته می شدند، اما در وضعیت جدید مسائل امنیتی پیچیده ، منافع متنوع و بازدارندگی دشوار شده است» .

شاید تحت تأثیر همین شرایط دشوار و پیچیده باشد كه ایالات متحده آمریكا به عنوان یك ابرقدرت چهاربعدی به سازماندهی و چارچوب بندی شرایط نوین در مناطق كهن كشیده شده است.

این تحول در سازماندهی وچارچوب بندی را می توان آشكارا در منطقه خاورمیانه جست وجو كرد. در حالیكه خاورمیانه در ساختار امنیت جهانی قرن بیستم به عنوان یك منطقه مهم محسوب می شد، امروز به منطقه ای مركزی و محوری در ساختار منظومه امنیت جهانی در قرن ۲۱ و همچنین سیاست خارجی ایالات متحده آمریكا تبدیل شده است.نمود این مركزیت و محوریت را باید در طرح خاورمیانه بزرگ كه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر از سوی «كالین پاول» وزیر امور خارجه مستعفی آمریكا ارائه شد، كاوش كرد.

انتظار دولتمردان آمریكا این است كه ما به ازای طرح خاورمیانه بزرگ تحول ساختاری كشورهای خاورمیانه در چشم انداز امنیتی قرن ۲۱ باشد.هرچند به رغم انتشار متن منسوب به طرح خاورمیانه بزرگ آمریكا، هنوز جزئیات این طرح روشن نیست ، اما ترجمه گزارش شورای اطلاعات ملی آمریكا می تواند بیانگر وجوهی از ایده كلی طرح مزبور باشد.طرح خاورمیانه بزرگ كه توسط كارشناسان سازمان های پژوهشی آمریكا تدوین شده در برگیرنده ابعاد و اهداف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در قبال كشورهای خاورمیانه بویژه كشورهای عربی این منطقه است.ظاهراً آمار و ارقام یاد شده در این طرح مبتنی بر گزارش ارائه شده توسط كارشناسان وصاحب نظران عرب است كه در گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۰۳ میلادی سازمان ملل متحد مورد استناد قرار گرفته است.آمار وارقام مورد اشاره عبارتند از: مجموع درآمد ناخالص ملی ۲۲ كشور عربی بسیار كمتر از كشور اسپانیا است، از مجموع ۱۶۲ میلیون نفر بالای ۱۸ سال در كشورهای عرب، نزدیك به ۶۵ میلیون نفر یعنی نزدیك به ۴۰ درصد بی سواد هستندكه دو سوم این تعداد را زنان تشكیل می دهند.تا سال ۲۰۱۰ میلادی، بیش از ۵۰ میلیون جوان وارد بازار كار خواهند شد و تا سال ۲۰۲۰ میلادی، كشورهای عرب برای بیكاران جوان خود نیاز به ایجاد یك میلیون فرصت شغلی دارند، در صورتی كه میزان بیكاری در كشورهای عرب به همین وضعیت ادامه یابد، تا سال ۲۰۱۰ میلادی، شمار بیكاران در این كشورها به مرز ۲۵ میلیون نفر خواهد رسید.متوسط درآمد یك سوم كشورهای خاورمیانه از دودلار در روز تجاوز نمی كند. ازاین رو، برای بهبود شرایط معیشتی این كشورها، بازنگری در برنامه های كلان اقتصادی ضروری است. تنها ۱‎/۶ درصد مردم كشورهای خاورمیانه قادر به استفاده از شبكه اینترنت هستند كه این رقم حتی در همسنجی با كشورهای در حال رشد آفریقایی نیز كمتر است. در حالی كه فقط ۳‎/۵ درصد از كرسی های مجالس كشورهای خارومیانه را زنان به خود اختصاص داده اند، این رقم در كشورهای در حال رشد آفریقایی به ۸‎/۴ درصد می رسد. در عین حال ۵۱ درصد از جوانان عرب تمایل به مهاجرت دایم به كشورهای اروپایی را دارند.بر مبنای همین آمارها در طرح خاورمیانه بزرگ تصریح شده است: «تنها گزینه برای برون رفت از دایره بسته فقر و عقب ماندگی، اجرای اصلاحات در همه زمینه ها و اجرای نتایج تحقیقات كارشناسان و دانشگاهیان بوسیله حكومتهای عرب است» .این طرح آنچنان كه زبیگنیو برژینسكی مشاور امنیت ملی دولت «جیمی كارتر» می گوید: بر مبنای ایجاد مناطق آزاد تجاری تزریق سرمایه به شركتهای كوچك و نظارت بر انتخابات شكل گرفته است.با این وصف، به نظر می رسد كه برخلاف گذشته وبخصوص دوران جنگ سرد كه عوامل ژئوپلتیك ، نفت و بازار نقش اساسی را در تعیین سیاستهای خارجی قدرتهای بزرگ درمنطقه خاورمیانه ایفا می كردند، امروز ، نقش فرهنگ سیاسی به عامل مؤثر در سیاستگذاری خارجی قدرتهای غربی در این منطقه تبدیل شده است.برمبنای افزایش اهمیت نقش فرهنگ سیاسی در معادلات خاورمیانه است كه درمقدمه طرح خاورمیانه بزرگ آمده است: «در پرتو طرح خاورمیانه بزرگ، بایدنسبت به رفع دو نقیصه مهم در كشورهای خاورمیانه شامل ۱- آگاهی در مورد ضرورت نهادینه شدن مفهوم آزادی و ۲- ایجاد بستر مناسب برای مشاركت زنان در توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقدامات شایسته انجام شود» .در ادامه طرح برای روشن شدن این اقدامات شایسته تصریح شده است: «تا زمانی كه سیاست دور كردن مردم از فعالیت های سیاسی و اقتصادی در خاورمیانه رو به افزایش باشد و كانون های قدرت تنها در دایره بسته باقی بمانند فعالیت های تروریستی میزان جرایم و مهاجرت های غیرقانونی به كشورهای غربی روند صعودی خواهد داشت» .ظاهراً این دوری مردم از سیاست ازیك طرف در اقدامات حكومتهای بسته این منطقه و از طرف دیگر، در برخی مؤلفه های فرهنگی خاورمیانه ریشه دارد.

مؤلفه های فرهنگی كه به قول «تیماركران» مورخ اقتصادی ، نوعی انعطاف ناپذیری و تصلب را باز تولید می كند.«استرن» نیز در كتاب «سیاست یأس فرهنگی» در ۱۹۷۴ می نویسد: «در جریان یك نسل، میلیونها دهقان از جوامع روستایی شدیداً یكپارچه به شهرهای بزرگ بی روح و بی هویت نقل مكان كردند و دراین فرایند مجموعه ای از اصول ومشخصه های فرهنگی مأنوس خود را از دست دادند.اگرچه این ارزیابی استرن به تاریخ اروپا مربوط می شود، ولی به قول» ارنست گلنر «، عناصری از این تحلیل را می توان در مؤلفه ها و زیرساختهای فرهنگی جامعه خاورمیانه جست وجو كرد.

گلنر معتقد است كه در اكثر جوامع عربی، شمار زیادی از روستاییان و قبیله نشین ها به حلبی آبادهای وسیع اطراف شهرهای قاهره، الجزیره و امان نقل مكان كرده وسننی چندگونه و غالباً مبتنی بر بیسوادی حاكم بر نواحی روستایی را رها ساخته اند. در همین جا، گلنر بحث خلأ اجتماعی را مطرح می كند.این گذر سریع میان اجتماع و جامعه آنچنان كه «فردیناند تونیز» می گوید، نوعی وازدگی از سیاست مدرن را در توده های اجتماعی خاورمیانه دامن می زند.

براین اساس ، همانند طرفداران «مكتب شیكاگو» «باید براین مسأله اذعان داشت كه مؤلفه های فرهنگی به دلیل دیرپابودنشان ، خود را در نسلهای مختلف بازتاب می دهند.بنابراین وازدگی از سیاست مدرن درنسلهای متعدد خاورمیانه بازتولیدمی شود.از سوی دیگر، سیاستمدارانی كه برطبل اصول مدرن می كوبند، به دلیل عدم درك بافت فرهنگی این منطقه قادر نیستند خلأ به وجود آمده را پركنند. در همین جاست كه بنیادگرایی با ویژگیهای سلفی ظهور پیدا می كند و با ارائه هویتی تازه مبتنی بر اعتقادات زاهدمآبانه و متجانس، درصدد برمی آید خلأ به وجود آمده را پركند. «فرانسیس فوكویاما» نیز در اثبات همین نظر تأكید می كند كه بنیادگرایان در ساختن سمبلهای اعتقادی جهت پركردن خلأهای به وجود آمده در خاورمیانه با مهارتی منحصر به فرد عمل می كنند.اگرچه فوكویاما با نگرش عینی گرایانه خود، فضای موجود در خاورمیانه را به خوبی تصویرسازی می كند، ولی به این پرسش پاسخ نمی دهد كه چگونه بنیادگرایان توانسته اند خلأ فرهنگی و هویتی را پركنند.