یکشنبه, ۲۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 9 June, 2024
مجله ویستا

سیر تکاملی یا نزولی در طنز تلویزیون


سیر تکاملی یا نزولی در طنز تلویزیون

آیا هر برنامه ای که با رویکرد ایجاد عناصر شادی و با استفاده از قالب طنز ارائه شود اعتبار یک طنز واقعی را دارد

آیا هر برنامه ای که با رویکرد ایجاد عناصر شادی و با استفاده از قالب طنز ارائه شود اعتبار یک طنز واقعی را دارد؟ آیا بدون مشخص کردن چارچوبهای طنز و اینکه حد و رسم آن کدام است می توان به نفی یا اثبات برنامه هایی که با نام طنز ارائه می شود اقدام کرد و در مورد آنان اظهارنظر کرد؟ پخش هر برنامه ای با عنوان طنز نمی تواند راهبرد فرهنگی داشته و ثمرات مثبتی بر جای بگذارد. ازاین رو نمایش های طنز و دراین میان" آیتم های طنز "در رسانه ملی هماره بایستی هدفمند به مخاطب ارائه شود چراکه طنز نگاهش به آینده و امید بخش است و در واقع نگاهی مسئولانه دارد . تاریخ ساخت طنزهای آیتمی وشبانه زمان پر فراز ونشیبی را طی کرده و امروز در سال ۹۰ پس از۱۸ سال از تاریخ تولد این دست برنامه ها یعنی" نوروز ۷۲"، تاکنون گهگاهی موفق و زمانی بی اقبال روبرو شده است اما در تحلیل کلی تمام مجموعهها به دلیل نیاز و تشنگی جامعه به جاری ساختن لبخند در زندگی، از برایندها رضایت مطلوب تماشاگران عام را می توان استخراج کرد. اما این اقبال و نیاز مخاطب باید همواره با نوآوری وخلاقیت سازندگان همراه باشد و الگویهای کلیشه و نخ نما نبایستی سالهای سال در مدار تکرار به مخاطب ارائه شود . "پرواز ۵۷ "که در سال ۱۳۷۲ پخش شد، مجموعه طنز متفاوتی بود که پس از مجموعه طنزاوانگارد و صاحب سبک " نوروز ۷۲ " به روی آنتن رفت و راه را برای دنبالههای طنزهای آیتمی هموار کرد. در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ دیگر برنامه های طنز تلویزیونی کهنه و کلیشه شده بودند و طنز های کلامی و تیپ های رادیویی قالب سخت و خشک خود را حفظ کرده بودند و با گذشت زمان و تکرار رنگ باخته بودند و جایی در دل مخاطب نداشتند. تماشاگر دیگر از" دایی عباس و آقای نیکی "خسته شده بود. "عبدلی و اوستا "حرفی نو برای گفتن نداشتند..منوچهر نوذری، فرهنگ مهرپرور، منوچهر آذری وعلیرضا جاویدنیا دیگر جذابیت های کلامی و تصویری خود را از دست داده بودند و برنامه های طنز باید راه دیگری می جست و اینجا بود که اولین گام تحرک و تغییر اساسی ساختار برنامه های طنز سیما با جنگ "نوروز ۷۲ " توسط داریوش کاردان وعلی عمرانی برداشته شد و بینندگان خسته از کلیشه های تکراری سیما به ناگاه با گونه های جدید،خلاقانه و کاملا متفاوت طنز با چهره هایی مانند مهران مدیری، نصراله رادش، غلامرضا نیکخواه و... روبه رو شدند که حرفهایی تازه و جذاب برای ارائه داشتند و از اعتماد به نفس و تحرک بیانی و بدنی برخوردار بودند که با به روز کردن قالب های آن روز تلویزیون آیتم های شوخی و تقلید از پیشکسوت های طنز سیما را اجرا کردند و عجیب در دل مخاطب راه باز کردند.زمان گذشت و دیگر ساخت طنزهای آیتمی به شدت از رونق افتاد و تب طنزهای سریالی کمیک رواج یافت و باز هم مدیری و عطاران سکاندار آن بودند و کارهای قوی و ضعیفی به روی آنتن رفت.

اما در سال۹۰ پس از وقفه ای طولانی "خنده بازار" شروع دوباره بود که باز می شد برای یک احیا درونی و ایجاد یک حس نوستالوژیک و بازگشت به خاطرات گام های رو به رشدی برداشت که متاسفانه اینگونه نشد وفقط با تغییر گروه بازیگران، بدون متن های قدرتمند طنز ففط با تقلید و تیپ سازی شخصیت های هنری و سیاسی،مخاطب را به ارائه تقلید گری ها جلب کرد و این شروع مناسب دوباره ای برای این نوع برنامه ها نبود. "خنده بازار" اگرچه از نظر فنی و ظرافت فاصله قابل توجهی با اجداد خود دارد، اما از نظر محتوای انتقادی حرکت های مثبتی داشت. اگرچه کیفیت دیالوگ ها و اکت های مورد استفاده نشان می دهد نوشتن و اجرای این آیتم ها با ممارست و مطالعه انجام نشده و انرژی و زمان قابل توجهی برای تولید آنها صرف نگردیده است اما در بین سریال های جدی و تلخ غنیمتی بود که در زمان مناسبی رو شد.

خنده بازار تنها توانست از شرایط سیاسی استفاده کند و با حرکت بر روی برخی ازخطوط قرمز همچون جلسات هیات دولت، ادغام وزارتخانه ها، افزایش تعطیلات و دروغگویی برخی مسئولان را در قالب آیتم های طنز مطرح کند و تماشاگر با حس همذات پنداری و شناخت منبع و رفرنس احساس آرامشی با تماشا بیابد و این تنها تفاوتی بود که از پیشینیان به ارث بردند اما بازی های یکسان، دکورهای ساده و کم بها، فقر میزانس و دکوپاژهای متفاوت و تکرار برخی مکررات و نیز نبود متن های رو به رشد و شتابزده به حرکت متعالی این مجموعه کمکی نکرد. اما از نگرشی دیگر با گذشت زمان طولانی و پایان درخشش آیتم های طنز و رو به زوال رفتن جایگاه و تاثیر این قالب کهنه ، آیتم سازی طنز نوعی ریسک در مواجهه با سلیقه های امروزی بود که سازندگان هرچند که با عدم خلاقیت به ساخت این برنامه روی آوردند اما به صورت نسبی مخاطبان را همراه کردند. از سویی دیگر بدون هیچ ابایی این برنامه علیه هنرمندان و ورزشکاران با تغییر کوچک در اسامی و تقلید چهره و حالت های آنان به خوبی بیننده را به شخصیت مورد نظر ارجاع داد، که توجهی به دلخوری و انتقاد آنان نداشت هرچند این سیاست باعث جلب نظر برخی مخاطبان شد و شاید بتوان آن درصد از حمایت تماشاگر را به آن مرتبط دانست اما در ادامه پخش به ورطه تکرار و نداشتن موضع جدیدی از شخصیت ها به دلزدگی سوق یافت. کارگردان و نویسندگان شتابزده وقتی فید بک مثبتی در برنامه های اول احساس کردند (تماشاگر مجذوب این تقلید و هنرنمایی و قیاس آن با کاراکتر اصلی می شد) اما در قسمت های بعدی این جذابیت اولیه رنگ باخته و مخاطب انتظاری فراتر از ادا و فیگورهای نمایشی را دارد، لذا این آیتم ها در ادامه نتوانستند مخاطب را راضی کنند. و مابقی بخش های این برنامه فاقدجذابیت و تقلایی در انتخاب موقعیت ها و مضامین است که در نتیجه در خدمت ارتقای تصویری "خنده بازار" قرار نگرفتند. سازندگان مجموعه طنز"خنده بازار"عامدانه یا غیرعامدانه ترجیح داده اند که به گذشته این نوع نمایش تلویزیونی نگاهی نداشته باشند، آیتم ها، رویکردها و نگاه های تکراری به مقوله طنز آیتمی خنده بازار حاکی از آن است که این برنامه در نگاه تخصصی حرفی نو برای ارائه نداشته است و تقلید ازبرنامه ها و شخصیت های تلویزیونی نمی تواند به تنهایی جوابگوی کاستی ها باشد. ذکر این نکته ضروری است که خنده بازارتنها بر یک ساختار کهنه از پیش جواب داده حرکت کرد که می توانست با قدری ذکاوت سازندگان و اقبال مخاطبان این کهنگی رابه حال و هوایی تازه تبدیل کرد تا این ریسک به فرصت تبدیل می شد.

● مدیری; سلطان طنز دهه های معاصر

مهران مدیری ارشدترین و حرفه ای ترین هنرمند کمیک حال حاضر ایران است،. ورود او به وادی طنز نمایشی به سال ۱۳۷۲ و برنامه متفاوت "نوروز ۷۲" باز می گردد که او را به عنوان یک پدیده جدید و با استعداد معرفی کرد، "پرواز ۵۷" و مجموعه طنز "ساعت خوش"، مدیری را بیش از پیش مطرح ساخت و او یک سر و گردن بالاتر از نصرالله رادش، رضا عطاران، سعید آقاخانی، نادر سلیمانی، ارژنگ امیر فضلی، رضا شفیعی جم و... قرار داد. آیتم ها با تکیه بر متن های هوشمندانه باعث شد بازیگران در تیپ های مختلف به گونه ای برجسته بدرخشند و تبدیل به چهره های محبوب و مخاطب پسند شوند. به این ترتیب مدیری با تلفیق نگاه طنز همراه با نقدی ظریف و هوشمندانه به یک سری رفتارها پرداخت و توانست در کنار هنر بازیگر در تیپ سازی و تقلید آیتم ها را درخشان کند و مخاطب از کشف شباهت ها لذت ببرد و در عین حال به دیدگاه و نوع نگاه نویسنده توجه کند. با این حال "نوروز ۷۷" و "طنز ۷۷" سرآغاز جدیدی برای مدیری بود که بتواند برنامه های بی خاصیت و بی مایه تلویزیون را با سبک جدیدی در نمایشهای کمدی متحول و سلیقه مخاطبان را ارتقا بخشد. "ببخشید شما" (۱۳۷۸)، "پلاک ۱۴"(۱۳۷۹)، "نود شب" (۱۳۷۸)، "طنز ۸۰"(۱۳۸۰) از این دسته برنامه بودند. روند محبوبیت او در سال ۱۳۸۱ در کنار پیمان قاسم خانی ومجموعه "پاورچین" آغاز شد که طی آن مدیری، جواد رضویان، سحر ولدبیگی، سحرزکریا، سیامک انصاری، محمد رضا هدایتی را به تلویزیون آورد او پس از تجربه ای بکر به نام "برره" در سال ۱۳۸۴ پرداخت و بدون برانگیختن حس غیرت و تعصب قومی معضلات و سنت های غلط را به نقد و چالش کشید و توانست عنوان بزرگترین اتفاق طنز را در تلویزیون کسب کند که در ادامه با " نقطه چین" و "جایزه بزرگ" تفکرات و ایده های خودرا مطرح و مخاطبانش را راضی کرد. حسن بسیار بزرگ مدیری توجه به سلیقه مخاطبان است و اگر نقصی در مجموعه اش ببیند، بلافاصله در پی اصلاح آن و جایگزین کردن عوامل بهتر است و همیشه هم موفق بوده است.سوابق مهران مدیری نشان می دهد او کسی نیست که بی گدار به آب بزند. اصولا مدیری نشان داده است تا وقتی از موفقیت مالی و مردمی یک کار اطمینان نداشته باشد، وارد گود نمی شود. مدیری هنرمند معترض دمکراسی خواه و همراه با مردم است ودر حین حال گاه حکم موج سوار ماهر و کارکشته ای را دارد که امواج دریا و بادهای مخالف و موافق را به خوبی می شناسد. او می داند که چه وقت و چگونه زاویه اش را به چه مقدار تغییر دهد تا نه غرق شود، و همواره در اوج بماند.

● عطاران در روند مجموعه های طنز آیتمی

عطاران با مجموعه طنز پرواز ۵۷ فعالیت تصویری خود را به عنوان بازیگر آغاز کرد.او از همان ابتدا بالاتر از حد انتظار ظاهر شد.پس از آن در ساعت خوش(سال۷۳ ) و مجموعه " سال خوش" (سال۷۴) جایگاه درخوری را کسب کرد

عطاران به همراه دیگر گروه بازیگرانش با ارائه بازی های موفق شخصیت لاابالی امروزی بار اصلی خلاقیت و ایده پردازی آیتم های طنز را برعهده گرفته و گوشه ای دیگر از توانایی هایش را به منصه ظهور گذاشت. پس از ممنوع التصویر شدن بازیگران ساعت خوش عطاران تا سال ۷۶بیکار شد تا اینکه بار دیگراو مجموعه طنز کودکان "سیب خنده" را بدون نام مهران مدیری آغاز کرد. سیب خنده کمدی پرطرفداری بود که علاوه بر تثبیت موقعیت عطاران امکان ادامه کار مستقل او را هم فراهم آورد. "مجید دلبندم" اثر بعدی عطاران محسوب می شد. شیوه بازی با کلمات و مناظره کلامی از ویژگی های خلاقانه و بدیع مجموعه بود که با استقبال تماشاگران مواجه شد. او با مجموعه طنز قطار ابدی در سال ۱۳۷۹ عرصه دیگری از برنامه سازی را تجربه کرد که نگاهی نودر طنزهای آیتمی داشت و شخصیت ها و موقعیت های بعضا تخیلی قطار ابدی در برقراری ارتباط با عموم مخاطبان موفق بودند و راه برای تجربه اندوزی بیشتر هموار کرد. وی پس از قطار ابدی طنز کوچه اقاقیا (۱۳۸۲) را ساخت و نویسندگی زیر آسمان شهربه کارگردانی مهران غفوریان را نیز به عهده گرفت ."خانه به دوش"، "متهم گریخت"، "ترش و شیرین "و "بزنگاه" نقطه عطف و شروعی تازه در روند کاری عطاران است که با زبان طنز دلخواهش که بیشتر مبتنی بر طنز موقعیت بود به ترکیبی از بازیگران مورد علاقه خود دست یافت. استفاده بازیگرانی مشخص و اکیب محور، تکیه بر ایجاد موقعیت های طنزآمیز، دوری از طنز کلامی، لوکیشن های سنتی و محروم شهر، المان های خاص و منحصر به فرد که به کرات در ساخته های او مشاهده می شوند دیگر کمی رنگ و بوی تکرار و کلیشه به خود گرفته اند. اما او تاکنون در عرصه طنز مهران مدیری را به عنوان رقیب آیتم های طنز دارد و در کارهای نمایش و سریال و همچنین در فیلم های سینمایی به عنوان بازیگر همچنان بی رقیب مخاطبان را به سوی خود و تفکراتش جلب می کند.

به عقیده نگارنده این یادداشت، هم اکنون جامعه نیاز به تولیدات به روز و متوسل به تغییرات ساختارهای اجتماعی دارد و با طنزهای فاخر می توان بسیاری از فرهنگ ها را حفظ و صیانت کرد و این مهم نیازمند تحقیق و پژوهش جدی است. در نهضت جدیدی که در طنز شکل می گیرد دانش ها باید انتقال دهند.آیا مگرطنز، پرداخت به مشکلات معمول در قالب خنده تلخ و هدفمند نیست تا تلخی مشکلات ونارسایی ها گرفته شود و مخاطب بتواند بهتر آنرا درک کند و برای آن چاره اندیشی کند ؟ طنز نیز مانند تمام مقولات اجتماعی و فرهنگی نیاز دائمی به نوشدن دارد.

عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی

نویسنده : محسن سلیمانی فاخر