دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
قدم به قدم با مرگ
خیلیها دلشان نمیخواهد که هیچوقت راهشان سمت بهشت زهرا کج شود؛ جایی که برای همه یکجورایی خانه ابدی است. حاشیه اتوبان بهشت زهرا را بچههای گلفروش پر کردهاند. هرازچندگاهی هم از ترس سررسیدن مأموران بساطشان را جمع میکنند و میدوند داخل مرزعههای سیفیجات و سبزیجات...
ورودی اصلی بهشت زهرا شلوغ است؛ اما سکوت مرگباری بهشت زهرا را فرا گرفته است. جز چند نفری که بهصورت پراکنده اینطرف و آنطرف پای قبری نشستهاند، انسان دوپای دیگری دیده نمیشود. اکثر آنهایی که برای تشییع جنازه مردهای به بهشت زهرا میآیند، یکراست میروند پشت مقبرههای خانوادگی، جایی که میت آنجا شسته و تکفین میشود. برایش نماز میخوانند و با آمبولانس بهسمت محل تدفین میبرند.
● نمای اول: مرده باشی عزیزی
سکوت وسط هفته بهشت زهرا یکطرف و شلوغی اطراف غسالخانه یکطرف. بیچاره مردهها نمیدانند آنهایی که امروز برای تشییع جنازهشان جمع شدهاند، قرار است تا ساعتی دیگر آنها را در میان همان مردگانی به خاک بسپارند که مدتهاست در این انتظار بهسر میبرند که یکی از اعضای خانوادهشان به سراغشان بیاید و آبی روی قبرشان بریزد و فاتحهای بخواند و...اینجا کلاً مرده باشی عزیزتری. یعنی کارهایت زودتر راست و ریست میشود. چند نفر باهم میروند سراغ کارهای تدفین. یکی جواز فوت را میگیرد، دیگری در صف بانک میایستد، جوانی دنبال دریافت برگه شستشو، برگه حمل به مزار، فیش تابلوی موقت، ترمه و برگه کامپیوتری برای دفن... آن یکی شناسنامه باطل میکند... هرقدرکه در دنیای زندهها کارها با دعوا، هراس، التماس و پارتی پیش میرود، وقتی مُردی کارهای تدفین ظرف یکیدو ساعت انجام میشود، ظرف ده دقیقه جواز دفن صادر میکنند، شناسنامه باطل میکنند، قبر میخرند و...
● نمای دوم: قبر اکازیون با امکانات جانبی
پسازاینکه گواهی فوت از پزشک مربوط، بیمارستان یا پزشکی قانونی صادر شد، متوفی به بهشت زهرا انتقال پیدا میکند که دراینبین آنهایی که از بضاعت مالی بیشتری برخوردارند، با ماشینهای مدل بالای گلزده و تزئینشده مردهشان را تا بهشت زهرا بدرقه میکنند... مردی در میان قبور خالی بهشت زهرا به دنبال یک قبر در قطعهای خوشآبوهواست تا ناغافل آفتاب روی سنگ قبر نیفتد و مرده اذیت نشود. درست مثل بنگاههای معاملات ملکی طرف وارد میشود و شرایطش را میگوید و سر قیمت خانه چانه میزند و بنگاهدار هم تا میتواند ویژگیهای مثبت خانه را به رخ خریدار میکشد.برای این صاحبعزاها نزدیکبودن قبر به خیابان اصلی و زیر درخت بودن و دسترسی به آب و خلاصه دنج و ساکتبودن خیلی مهم است، اما برای مرده؟! فکر نمیکنم برایش فرقی کند زیر سایه درختان با حلقهها و سبدهای پرگل وارد خانه ابدی ۲۰میلیونی شود یا زیر تیغ آفتاب و در میان گردوخاکهای به پا خاسته در قطعههای تازه تأسیس!
● نمای سوم: تندی بوی کافور
تندی بوی کافور که توی سر میپیچد حسابی آدم را منگ میکند. هنوز منگیاش از سر بیرون نرفته که ضجهها و نالههای جماعت عزیز از دستداده اضافه میشود. چقدر شلوغ است. مردم دستهدسته با چهرهای اشکآلود وارد میشوند. یک سالن اصلی با نوری نسبتاً کم و گرم، دو طرف سالن با شیشههای مشجر با ضخامت سهسانتیمتر پوشانده شده که تنها باریکهای از این شیشهها برای تماشا باز است! راستی تماشای چه؟... هر حرکتی که به متوفی داده میشود، این طرفیها صدای نالههایشان را بالاتر میبرند و خودزنیهایشان را بیشتر میکنند؛ اما زندههای آنطرفی آرام و استوار ذکر میگویند و صلوات میفرستند...
میگویند تا چند وقت دیگر قرار است مردهها را مکانیزه بشویند با دستگاه! هنوز در مرحله آزمون و خطاست و آزمایشی در چند جا در حال عملیشدن است. تصور کن مرده را میگذاری داخل دستگاه از آنطرف شستهشده تحویل میگیری! نمیدانم چقدر اجرای این کار امکانپذیر است. آخر مگر دستگاه نیت بلد است میداند چطور هنوط دهد و بشوید، بعید هم نیست، شاید یادش میدهند !
● نمای چهارم: نماز بدرقه
مرده را تحویل گرفتند میبرند که نماز بخوانند. باز هم سراسیمگی در چهره زندهها موج میزند.
«اشهد ان لاالهالاالله وحده لاشریکله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله... ارسله بالحق بشیرا و نذیرا بین یدی الساعه... اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات...» بعضیها همانطورکه زیر لب دعاها را میخواندند، اشک میریزند. راستی برای چه؟ برای دلتنگی از دستدادن عزیز؟ برای خودشان که تنها ماندهاند؟ یا برای مردهای که حال چشم دوخته به همین دعا و امید به آمرزشها؟...مثل اینکه اینجا مساوات و برابری حرف اول را میزند. متوفی هرکه میخواهد باشد، غنی، فقیر، مشهور، گمنام، تحصیلکرده یا بیسواد، وقتیکه روی زمین میگذارندش تا نماز بخوانند، باید با سطح زمین برابری داشته باشد و مرتبه و رتبهاش نمیتواند او را در جایی بلندتر یا پستتر از زمین قرار دهد.
● نمای پنجم: قبرهایی با ۳صاحبخانه
یک اندازه و یکدست کنار هم ردیف شدهاند. مثل اینکه برای تقسیمبندیشان از خطکشهای میلیمتری بهره گرفتند تا خانه یک متوفی بزرگتر از دیگری نباشد. عجب دنیایی دارد این اشرف مخلوقات! قبرهای جدید که تازگیها ۳ طبقه هم شدهاند اگر هر ۳طبقهاش توسط صاحبعزا خریداری نشود، ظرف چند ساعت به فروش میرسد و صاحبخانه پیدا میکند. آنوقت است که کلی دردسر درست میشود، هنگام برگزاری مراسم و تداخل گریهها و ضجهها. داستان یک قبر است و ۳مرده! تدفین که تمام میشود آرامآرام جماعت میروند بهسمت سالنهای پذیرایی که برایشان تدارک دیده شده است. متوفی میماند تنهای تنها. فرقی هم نمیکند زیر درخت باشد یا ظل آفتاب. خانهاش ۲۰میلیونی باشد یا ۳۰۰هزارتومانی. او تنهاست با اعمالش...
● نمای ششم
و این داستان پایان زندگی دنیایی و شروع دنیای اخروی همه ماست. هنوز قبرهای خالی زیادی وجود دارند که انتظار میکشند، انتظار کسانی را که جرعه مرگ را نوشیدهاند و حال باید با کولهباری از یک زندگی کوتاه یا بلند در این خانههای دومتری سکنی گزینند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا غزه شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات حسین امیرعبداللهیان حجاب رسانه جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
هواشناسی شهرداری تهران سلامت تهران قتل فضای مجازی سیلاب آموزش و پرورش شهرداری سازمان هواشناسی باران سامانه بارشی
قیمت دلار خودرو قیمت طلا بازار خودرو بانک مرکزی قیمت خودرو دلار ایران خودرو حقوق بازنشستگان مسکن تورم یارانه
محمدعلی علومی تتلو نمایشگاه کتاب تلویزیون سینمای ایران دفاع مقدس مسعود اسکویی صدا و سیما موسیقی سریال مهران غفوریان
دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین حماس جنگ غزه روسیه طوفان الاقصی اوکراین نتانیاهو نوار غزه ایالات متحده آمریکا جنگ اوکراین
فوتبال استقلال نساجی لیگ برتر جواد نکونام عبدالله ویسی سپاهان رئال مادرید بازی پرسپولیس بارسلونا لیگ برتر انگلیس
اپل اینستاگرام آیفون گوگل باتری مایکروسافت ناسا
بیمه کاهش وزن سیگار توت فرنگی فشار خون اعتماد به نفس کبد چرب