شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

رابطه بلوغ و تکلیف


رابطه بلوغ و تکلیف

فرآیند رشد درانسان پیچیده است انسان تنها موجود پیچیده است که دریک دوره بس طولانی به کمال نسبی دست می یابد

● بلوغ از نگاه روان شناختی

فرآیند رشد درانسان پیچیده است. انسان تنها موجود پیچیده است که دریک دوره بس طولانی به کمال نسبی دست می یابد. هرچند به طور مطلق نمی توان زمان مشخصی را به عنوان زمان فرآیندی آن بیان کرد؛ زیرا عده ای این فرآیند را درلحظه ای می پیمایند وبرخی دیگر تا پایان عمر ناتوان از پیمایش این راه هستند. دراین میان می توان به یک زمان مشخص و محدودی اشاره کرد و آن را به عنوان ملاک و معیار طبیعی برشمرد.

البته ناگفته نماند که می توان در دو رویکرد متفاوت به این مساله نگریست. به این معنا که گاه برپایه رویکرد زیست شناختی به این مساله پرداخته می شود و گاه براساس رویکرد روان شناختی می توان به تحلیل آن اقدام کرد. دراین نوشتار بیشتر از رویکرد دوم و کم تر برپایه رویکرد زیست شناختی رشد به این مساله پرداخته می شود زیرا زیست شناختی رشد چنان که درعلوم مختلف تجربی بدان پرداخته شده، مبتنی بر داده های محیطی، نژادی، جنسیتی، تغذیه و مانند آن می باشد و تفاوت های آن هرچند با توجه به این متغیرات محسوس است ولی آن چنان نیست که بتوان به عنوان تفاوت های مهم تلقی کرد. به این معنا که جنس دختران زودتر از پسر به بلوغ جنسی می رسد و یا عوامل پیش گفته می تواند موجب زود و یا دیر شدن آن گردد.

اما از نظر روان شناختی و کمال روحی و روانی، انسان در زمانی بس طولانی تر به بلوغ دست می یابد اصطلاح بلوغ هرچند به معنای بلوغ جنسی بیش ترین کار برد را در میان ما دارد ولی برای بلوغ می توان قیود دیگری نیز در نظر گرفت.

بلوغ چنان که می تواند جنسی باشد می تواند عقلی و یا روانی هم باشد؛ زیرا انسان نیروهای نهفته و بالقوه بسیاری دارد که هر یک می بایست دریک فرآیند زمانی و تحت شرایط خاصی به بلوغ وکمال خود دست یابد.

بلوغ به معنای کمال است و هرچیزی به نسبت خود نوعی بلوغ دارد که در شرایطی به آن می رسد. اگر به کودکی توجه شود، هنگامی که دندان هایش آشکار می شود نوعی کمال در او پدیدار می شود که درحقیقت بلوغ دندان است. به سخن آمدن کودک نیز دریک فرآیند، صورت می گیرد و کمال آن زمانی که کودک به آسانی سخن می گوید و همانند بزرگ سالان از واژگان و جملات بهره می برد. بنابر این برای هرچیز، کمالی است که بلوغ آن چیز می باشد. از آن جایی که ما با بلوغ جنسی زودتر از دیگر بلوغ ها آشنا می شویم، آن را مبنا قرار می دهیم و از حساسیت و ویژگی های خاصی درنظر ما برخوردار می گردد. درحالی که بلوغ جنسی یک نوع از انواع کمالاتی است که انسان دریک فرآیند به دست می آورد.

البته از جهاتی این بلوغ برای نسل بشر و تداوم او مهم است؛ با این همه این بلوغ نسبت به بلوغها و کمالات دیگر قوا و نیروهای بشری، آن اندازه نیست که به آن اصالت داده شود و بلوغ دیگر نیروها و قوا نادیده گرفته شود.

● فراتر از بلوغ جنسی

برخی ها، بلوغ جنسی را حد فاصل میان زمان تکلیف و عدم تکلیف می دانند و براین باورند که شخص پیش از بلوغ جنسی تکلیفی ندارد و پس از آن به تکلیف می رسد؛ از این رو زمان بلوغ جنسی را زمان رسیدن به تکلیف دانسته و جشن تکلیف برگزار می کنند. به این معنا که شخص تا پیش از این درحوزه خطاب قانونی نبوده است و رفتار و کردار او مورد مواخذه و بازخواست قانونی قرارنمی گرفت و لی پس از بلوغ و کمال جنسی، این شخص از فرد بی تکلیف به فردی مکلف تبدیل می شود و به عنوان شخص مستقل مورد خطابات قانونی و شرعی قرارمی گیرد.

به نظر می رسد که در این مسئله کمی غلو شده است. این گونه نیست که فرد در یک لحظه از انسان بی قید و بند که هیچ گونه خطاب قانونی به او تعلق نمی گیرد به یک شخص مکلف تغییر ماهیت دهد و نقش بلوغ جنسی در آن حد و اندازه باشد که ماهیت و هویت شخص را تغییر داده و یک شبه اورا از شخصی غیرمکلف به مکلف تبدیل سازد؛ زیرا ماهیت خطاب قانونی و شرعی مختلف است. بلوغ جنسی یکی از نشانه های تکلیف است و انسان با بلوغ جنسی هرچند متحول می شود ولی این تحول در آن حد و اندازه نیست که ماهیت او را تغییر داده و نقش او را دگرگونه سازد.

اما به هرحال مسئله بلوغ جنسی در نگرش اسلام هرچند از اهمیت بالایی برخوردار می باشد ولی این گونه نیست که موجب شود تا ماهیت فرد را دگرگونه سازد و از فردی بی تکلیف به انسان کامل و باتکلیف و مسئولیت تبدیل کند.

از سوی دیگر در کتب اصولی و دیگر منابع اسلامی بر این نکته تأکید شده است که عوامل مهم و اصلی در وجوب تکلیف، افزون بر بلوغ جنسی (اگر آن را عامل اصلی بدانیم)، عقل و قدرت است. بدین معنی که اگر فردی مجنون باشد و یا توان انجام مثل روزه ای را نداشته باشد بر او تکلیف روزه واجب نیست و برآن بازخواست نمی شود. از این رواگر فرض را در دختر نه سال قرار دهیم و بر این باور باشیم که دختر در نه سالگی به بلوغ جنسی می رسد، ولی عاقل نباشد ویا قدرت بدنی نداشته باشد، بر او تکلیفی نیست، چه این تکلیف روزه باشد و یا هر عمل دیگر و تنها آن چیزی که در حد توان و قدرت اوست بر او واجب می شود.

هدف ما تا این جا بیان پیوند وهمبستگی میان رشد زیستی و رشد روانی و عقلی بود. دانسته شد نوعی همبستگی و پیوند ژرف میان آن می توان یافت که مورد تأیید عقل و اسلام است. همچنین دانسته شد که برای هر نیرو و قوه ای از قوای جسمی و نفسانی انسان، بلوغ و کمالی است. از این رو اختصاص به بلوغ جنسی ندارد. هرچند که متبادر از واژه بلوغ تنها بلوغ و کمال جنسی است که در سن نوجوانی تحقق می یابد.

● کمال عقل بشر

رشد در اصطلاح قرآنی فرآیند تکاملی است که انسان در زمانی به نوعی کمال عقلی و جسمی و روحی می رسد. در این فرآیند است که همه قوا و نیروهای بشری شکوفا شده و به بلوغ و کمال دست می یابد. نیروها و قوای نفسانی برپایه آموزه های عقلانی و آموزه وحیانی مهار وتعدیل و هدایت می شود ودر راستای کمالی و خلیفه اللهی قرار می گیرد. هرچند که نمی توان از نظر زیستی، زمان مشخصی را برای این دوره بیان کرد ولی می توان دوره سی سالگی تا چهل سالگی را به عنوان زمان رشد مشخص کرد. در این زمان است که انسان به نهایت تکامل خود می رسد و از آن زمان شخصیت و شاکله وجودی او شکل گرفته و هویت مشخص می یابد. این هویت شخصی که در چهل سالگی به نهایت می رسد، موجب می شود تا دیگر نتوان به سادگی آن را تغییر داد و به تربیت و پرورش آن پرداخت. از این زمان است که شخص نگرش ثابت و پایداری می یابد و منش و کنش های او برپایه آن تعیین می گردد. از این رو قابلیت تغییر و تعدیل در وی کاهش می یابد و به سخنی امید هرگونه تغییر در وی به نومیدی می گراید.

قرآن در آیه ۱۵ سوره احقاف برای این دوره به ویژه در سن چهل سالگی، ویژگی هایی برمی شمارد که می توان به استحکام خلق و خوی انسانی اشاره کرد. (مجمع البیان و روح المعانی ذیل آیه).

در این زمان است که انسان، نیازمندی شدیدی به عمل صالح، دعا، شکرگزاری، توبه و عبادت احساس می کند. (همان) زیرا عقل و رأی شخص به کمال رسیده است و احساس می کند که می بایست به این نیازهایش پاسخ جدی داده شود. دیگر قوای او پیش از این به رشد وکمال و بلوغ خود رسیده و همه نیازهای خود را برآورده کرده اند و تنها عقل ورأی اوست که اکنون به بلوغ و کمال نهایی دست یافته است. از این رو احساس به اموری که عقل بدان، نیازهایش را برآورده سازد در او شدت می گیرد که امور پیش گفته چون عبادت یکی از راه های ارضای آن است

محمد مهدی کمالی