دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

یوسف گم گشته


یوسف گم گشته

امام موسی صدر در ۱۴ خرداد ماه ۱۳۰۷, در شهر مقدس قم, و در خانهٔ علم و عمل و فضیلت و جهاد, دیده به جهان گشود پدران ایشان, نسل در نسل تا امام موسی بن جعفر ع , از مراجع عظام تشیع واز فرهیختگان دینی و اجتماعی و سیاسی بودند به عبارتی می توان گفت, كه این بزرگوار خلاصه و عصاره اجداد ارجمندش است

●دكتر سید صدر الدین صدر

امام موسی صدر در ۱۴ خرداد ماه ۱۳۰۷، در شهر مقدس قم، و در خانهٔ علم و عمل و فضیلت و جهاد، دیده به جهان گشود. پدران ایشان، نسل در نسل تا امام موسی بن جعفر (ع)، از مراجع عظام تشیع واز فرهیختگان دینی و اجتماعی و سیاسی بودند. به عبارتی می توان گفت، كه این بزرگوار خلاصه و عصاره اجداد ارجمندش است.

امام موسی صدر پس از تحصیلات دانشگاهی و حوزوی در قم، به درجهٔ اجتهاد رسید. سپس برای تحقیق بیشتر راهی نجف اشرف شد، و پس از چهار سال به قم بازگشت. در اواخر سال ۱۳۳۸ و بنا به دعوت شیعیان جبل عامل در جنوب لبنان، برای جانشینی حضرت امام عبدالحسین شرف الدین، به لبنان هجرت كرد. امام موسی صدر پس از ۱۹ سا ل جهاد، در شهریور ۱۳۵۷، به دعوت رسمی دولت لیبی، راهی این كشور شد، و همزمان با محاصره بیت حضرت امام خمینی در نجف، به دست سرهنگ قذافی ربوده شد. ایشان از آن روز تا امروز، در خارج از كشور لیبی دیده نشده اند.

امام موسی صدر، فعالیت های خود را با بینشی جامع، علمی و واقع بینانه، برای توسعهٔ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم لبنان آغاز كرد. از جمله دغدغه های مهم امام موسی صدر می توان این موارد را بر شمرد:

یكم: درك كامل واقعیت ها، اوضاع و ساختار اقتصادی و اجتماعی آن زمانِ لبنان، با یاری گرفتن از تحقیقات و بررسی های عمیق میدانی، كه یا خود و همكارانشان در مناطق مختلف لبنان كردند، یا از نتایج تحقیقات و بررسی های هیئت های مختلف سازمان ملل بر گرفتند. ایشان در مصاحبه ای گفتند كه كیلومتر شمار ماشین فولكس كوچك من سالیانه ۱۵۰۰۰۰ كیلومتر كار می كند، و این به سبب گشت و گذار در كوره راه های لبنان است. به راستی هیچ شهری، و هیچ دهاتی، اعم از مسلمان، مسیحی و شیعه نشین در لبنان وجود ندارد كه بگوید، امام موسی صدر در فلان تاریخ این جا نبود، یا فلان كار را این جا انجام نداد.

دوم: شهرصور و بلكه تمام منطقه جنوب لبنان، ناحیهٔ رویارویی با رژیم صهیونیستی بود. لذا باید درآن وسپس در همهٔ لبنان جامعه ای مقاوم ایجاد می شد، كه به رسالت خود جامهٔ عمل بپوشاند. رسالتی كه محافظت از سرزمین و انسان لبنان، و پاسداری از خط مقدم جبههٔ جهانِ عرب و اسلام در برابر اسرائیل بود. اسرائیلی كه به تعبیر ایشان شر مطلق است، و می باید از ریشه كنده شود.

سوم: درك این حقیقت كه محرومیت سرزمین های جنوب، عكار، بقاع و سایر مناطق لبنان، مشكلات عظیم اجتماعی در دیگرمناطق و بلكه تمام كشور ایجاد خواهد كرد.

چهارم: ضرورت مشاركت همهٔ افراد جامعه در مسئولیت های اجتماعی، آن هم بر اساس توانمندی ها و شایستگی هایی كه هر انسان دارد.

پنجم: اهمیت سازماندهی، منظم و نهادینه كردن فعالیت های اجتماعی، سیاسی و دینی، به عنوان شرطی اساسی برای موفقیت تك تك فعالیت ها.

ششم: ضرورت وارد كردن روحانیان به دنیای حركت و تلاش، و به تعبیر خود امام صدر: تكاندن غبارِ سال ها خمودی و انزوای در مساجد، و بیرون آوردن آن ها به سوی منبر و محراب میهن، تا با زندگی و پیشرفت های آن، و با اعتلای انسان همگام باشند، و مسئولیت ناب و فكر دینی اصیل محفوظ بماند .

خلاصه آن كه امام موسی صدر، دستاوردهای مهم و ارزنده ای را به ارمغان آورد، كه همه عبرت انگیز است. مهم ترین این دستاوردها عبارتند از:

الف) بازسازی هویت، انسجام و غیرت شیعه در لبنان .

ب) پرچمداری حركت تقریب مذاهب اسلامی وگفتگوی ادیان و فرهنگ ها.

ج) تأسیس مقاومت لبنانی و ایجاد جامعه ای مقاوم در برابر تجاوزهای اسرائیل و نیز حمایت از انقلاب فلسطین.

د) معرفی حركت انقلاب اسلامی ایران به جهان، و حمایت از آن حتی قبل از پیروزی.

ه) دریافتن نسل جوان و بازگرداندن آنان به آغوش دین و ارزش های الهی.

گفته بودم كه نقل قول نخواهم كرد، اما سخنی است كه از دست مجری محترم پنهان مانده است. امام را باید از سخنان خودش شناخت. نه فقط امام موسی صدر، بلكه هر بزرگمرد، و هر انسان مصلح و هر كسی كه در جامعه نقش سازندگی ایفا می كند، بهتر است كه از زبان خودش شناخته شود.

ایشان در سال ۱۹۶۱، ۳۳ سال سن داشتند. دو سال بعد از این كه به لبنان رفتند، مصاحبه ای با روزنامه الحیاه، و در واقع با جوانان كردند. ملاحظه بفرمایید كه امام دربارهٔ جوانان و آزادی چه می گویند؟ الحیاه می پرسد: با توجه به این كه شما به لحاظ سنی و فرهنگی، سالار و پیشگام نسل جوان هستید، برای جوانان چه آرزویی در دل دارید ؟ پاسخ می دهند: طبیعی است كه جوانان آمال و آرزوهای خاص خود را دارند. اما در عین حال این مسئله اجازه نمی دهد كه آنان در آرزوهای خود غرق شوند، جسم و روحشان به ابتذال كشیده شود، یا به اموری پیش پا افتاده سرگرم شوند. رفتار من با جوانان، آمیزه ای از تسامح و موعظه است. وقتی به جوانان می نگرم، یك چشمم را می گشایم و دیگری را برهم می نهم. آرزوی من این است كه جوانان همواره مورد لطف و حسن ظن جامعه خود باشند . طبیعتاً آنچه كه برای لبنان صادق است، در ایران هم صدق می كند. بعد می فرمایند: جوانان همواره رایحه ای از بهشت با خود به همراه دارند.آرزو دارم كه آرمان های علمی، ادبی و اخلاقی جوانان تحقق پیدا كند، تا در جامعه ای كه خداوند به ما ارزانی داشته، از حمایت بیشتر و نیز ارزش والاتر بهره مند شوند .

●روند پیگیری سرنوشت امام موسی صدر

اكنون به موضوع اصلی مان بپردازیم كه سرنوشت امام موسی صدر است. ۲۳ سال و ۶ ماه است كه ایشان اسیر ند. آن هم بدون هیچ اطلاع رسمی یا علنی! چگونه است كه ماهنوز از اسارت و آزادی ایشان سخن می گوییم؟ آیا برای این است كه منبر و بلندگویی داشته باشیم و بتوانیم حرف بزنیم؟ هرگز! تنها ناامیدان از رحمت خدا دل می كَنند. در این جا می خواهم سه نكته را یاد آوری كنم:

نكتهٔ اول آن كه چرا ما هنوز به حیات و اسارت امام و دو همراه ایشان اعتقاد داریم؟ طبیعتا برای این باور خود دلایل و قرائن فراوانی داریم. تمام اطلاعاتی كه ما جمع آوری كردیم، چه پنهان و چه آشكار، همه بر اسارت امام موسی صدر و هر دو همراه ایشان دلالت دارند، و به حیات ایشان امیدواری می دهند.

یكی از دلایل ما، اطلاعات پنهان مستقیم و غیر مستقیمی است كه در این سال ها، از طریق برخی سران عرب دریافت كردیم. از جمله وقایعی كه نقل آن امروز اشكالی ندارد، آن است كه آقای حافظ اسد تعریف می كردند كه هنگامی كه اجلاس سران جبههٔ پایداری چند ماه پس از ربوده شدن امام صدر در سوریه تشكیل شد، ایشان قذافی را ۲ ساعت در فرودگاه معطل كردند وبرای او توضیح دادند كه این شخص برای منطقه چه اهمیتی دارد، چه كارهایی كرده است ونبودش چه اشكالاتی ایجاد می كند. حافظ اسد می گفت كه حتی به قذافی پیشنهاد كرده است كه سوریه به عنوان دولتی كه در لبنان نفوذ دارد، در پیدا كردن راه حل به او كمك كند. از جمله آن كه اعلان كند كه چون امام دشمن داشته است، ما به ایشان توصیه كردیم تا مدتی را در یكی از شهرهای سوریه مخفی شود. با این حال سرهنگ قذافی نپذیرفت. در مورد اطلاعات آشكار، ده ها خبر مختلف در مورد حیات و اسارات امام در لیبی، در ۲۳ سال گذشته منتشر شده است. فهرستی از این خبرها در ویژه نامه همایش ذكر شده است كه توصیه می كنم آن را مطالعه بفرمایید.

به یاد دارم كه در پایان جنگ تحمیلی، و در هنگامی كه در خدمت همكارانم در هلال احمر بودم، تعداد اسرای ثبت نام شده در عراق حدود تنها ۲۰۰۰۰ تن بود. من آن زمان این افتخار را داشتم كه به وضع اسرا و مفقود آن و خانوادهٔ آنان، رسیدگی كنم. با این حال عدهٔ آزادگانی كه به میهنمان بازگشتد، بیش از ۴۰۰۰۰ نفر بود. یعنی از هزاران نفرشان قطع امید شده بود، و هیچ كس نمی دانست كه اصلَا چنین كسانی هنوز وجود دارند. به عبارت دیگر از روزی كه مفقود شده بودند، دیگر از آنان خبری نبود. حتی صلیب سرخ هم اعلام كرده بود كه آنان وجود ندارند. عراقی ها نیز در مذاكرات سیاسی وجود آنان را انكار می كردند. با این حال خدا خواست و آنان بازگشتند.

در لیبی نیز به تازگی اعلام شده است كه صدها زندانی سیاسی لیبیایی آزاد شده اند. برخی از آنان بیش از ۳۰ سال زندانی بودند، آن هم بدون آن كه خانواده هایشان كوچكترین اطلاعی از ایشان داشته باشند. یعنی تنها تاریخ ربودنشان معلوم بوده است. هیچ اطلاع دیگری از آنان نداشتند. به مدت ۳۰ سال تمام از ایشان بی خبربودند. تا این كه اخیراَ، قذافی برای آن كه دامنش را از اتهام نقض حقوق بشر پاك جلوه دهد، جمعی از آنان را آزاد كرد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.