یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
هارولد پینتر, نمایشنامه نویس یا سیاستمدار
![هارولد پینتر, نمایشنامه نویس یا سیاستمدار](/web/imgs/16/145/2g3mi1.jpeg)
هارولد پینتر، نمایشنامهنویس، بازیگر، سیاستمدار و فعال حقوق بشر، از نویسندگانی است که مارتین اسلین، آثار او را ابزورد دانسته ولی خود پینتر همواره از این طبقهبندی گریخته و بیآنکه خود خواسته باشد مبدع سبک پینترسک یا پینتریسم است. پینتر، نطقهای زیادی را علیه مارگارت تاچر، تونی بلر و جورج بوش انجام داده که بسیاری، اعطای جایزه نوبل به او را در سال ۲۰۰۵ به همین دلیل میدانند.
هارولد پینتر نمایشنامهنویسی صاحب سبک است که بیان فشرده و گیرای او، با مکثها و سکوتهای عمیق و مؤثر معروف است. سکوتهایی که کارگردانها و بازیگران بسیاری را به زحمت انداخته و البته مایه خنده پینتر بوده است. خود پینتر گفته است: «اگر به معنای این سکوتها پی نمیبرید حذفشان کنید.» شوخیای که بیشتر، تحریک کننده برای مبارزه است تا راهکاری عملی. در بیان اهمیت و تاثیر پینتر بر تئاتر همین بس که سبک پینترسک با اجرای نخستین نمایش وی، اتاق در سال ۱۹۶۰، به کلیه آثار خود او و دیگر آثار تئاتری و غیر تئاتری انگلیسی زبانی اطلاق شده که ابهامآمیز و پرتنش هستند.
هارولد پینتر تنها فرزند پدر و مادری یهودی در اکتبر ۱۹۳۰ در محله هاکنی شمال لندن متولد شد و پدرش خیاط بود. او در فضایی سرشار از اظهارات یهود ستیزی بزرگ شد که اهمیت به سزایی در نمایشنامهنویس شدنش داشت. در شروع جنگ بینالمللی دوم، در ۹ سالگی مجبور به ترک لندن شد و در ۱۲ سالگی به لندن بازگشت. پینتر میگوید تجربه بمبارانهای جنگ هیچوقت او را رها نکرده است.
مارتین اسلین، در ۱۹۶۸پینتر را همرده شکسپیر و بکت دانست و در کتاب اثرگذار و تاریخسازش تئاتر ابزورد، در فصلی بلند به کار او پرداخت و او را در زمره مهمترین چهرههای تئاتری شمرد که خود، «ابزورد» نام مینهاد. دنیای نقد حتی دههای صبر نکرد تا ببیند پینتر پیچیدهتر و پردستاوردتر از آن است که در محدودهای چنین ـ یا اصلاً هر محدودهای ـ جایگیرد و تعریف شود.
بیشتر نمایشنامههای پینتر در بستری معمول و رئالیستی آغاز میشوند اما در ادامه، آرامآرام تغییر شکل میدهند و ابهام و غرابت دنیایی تمثیلی و جهانی سوررئال را مییابند؛ چیزی که در دنیای رمان در آثار گابریل گارسیا مارکز و رئالیسم جادویی او میتوان یافت.
زبان خاص آثار پینتر هم در نبرد برای ایدئولوژیکنشدن آثار او یاریگرش بودهاند. جملههای ساده و بسیار فشرده آثارش، لابهلای انبوه مکثها و سکوتهای آدمها، نمایشنامههایش را چنان وهمی میبخشد و چنان به هر جمله وجهی کنایی و تهدیدکننده میدهدکه امکان هر تعبیر مشخص و محدودی را سلب میکند.
نخستین نمایشنامهاش، "جشن تولد" (۱۹۵۷)، در ۱۹۵۸ در تئاتر لیریک لندن روی صحنه رفت و به دلیل ابعاد افسانهایاش با شکست فاحشی مواجه شد و فقط یک هفته روی صحنه بود، اما بعدها بیشتر از دیگر نمایشنامههایش به روی صحنه رفت. در"جشن تولد" کمترین کلمات میان افراد نمایش رد و بدل میشود. ظاهراً قرار است جشن تولدی گرفته شود اما دو نفری که برای برگزاری جشن میآیند، در اوج گمنامی مشکوک و غریبه به نظر میرسند و در نهایت فرد را با خود سوار ماشینی میکنند و به ناکجاآبادی میبرند و به نوعی پیک مرگ را تداعی میکنند در واقع تولد به نوعی مرگ فرد تلقی میشود و این با نگاه رمانتیک امروز سینما به مرگ تفاوت دارد و نوعی نگاه گروتسکوار را تداعی میکند.
پینتر، سپس نمایشنامه خود به نام"اتاق" را به نگارش در میآورد. پس از به صحنه رفتن این متن، پینتر تصمیم میگیرد به کار نوشتن ادامه دهد. نمایشنامه پینتر با چنان موفقیتی روبرو میشود که یک مدرسه دیگر از پینتر اجازه میخواهد تا نمایشنامه"اتاق" را به صحنه ببرد. اتاق، دارای تمام اجزایی است که او در ۲۱ سال نخست کار نمایشنامهنویسی خود از آنها استفاده میکند، چه از جهت درونمایه و چه از نظر سبک. پینتر علاقهمند است که در این نمایشنامه وجود تهدید را در معرض دید قرار دهد و سپس آدمهایی، در اینجا را مطالعه کند که زیر فشار این تهدید در شرف نابودی هستند.
پینتر در ۱۹۵۸ نمایشنامه دیگری به عنوان"درد مختصر" را به نگارش در میآورد. در همان سال هم"مستخدم ماشینی" و هم"جشن تولد" در آلمان اجراهای جهانی و معروف خود را بر صحنه میبرند و این نخستین موفقیت جهانی پینتر را به دنبال میآورد.
● "کمدی تهدید" یا"نمایش تهدید"
"کمدی تهدید" یا"نمایش تهدید" از واژههایی است که به کرات درباره آثار پینتر به کار رفته است. سه نمایشنامه نخست پینتر، "اتاق"، "جشن تولد" و"مستخدم ماشینی"، که مجموعا تحت عنوان"کمدی تهدید" نامیده میشوند، اساسا در ارتباط با نمایش تهدید شخص در دنیا هستند و طرح ویرانی آدمی را زیر فشار تهدید، به تصویر میکشند: در"اتاق" این تهدید به تنهایی وجود دارد و مخاطب هیچگاه علت آن را کشف نمیکند؛ جشن تولد به طور ضمنی اشاره میکند که شاید جامعه منشا این تهدید باشد، با این همه تهدید و تاثیرش است که اهمیت دارد نه ریشه آن؛ و"مستخدم ماشینی" بر گرد تصویری از تهدید میگردد و تهدیدکنندهها را نشان میدهد که مثل مخاطبان خود وحشتزده و در برابر تهدید آسیبپذیرند و میتواند معنایی سیاسی هم داشته باشد که یادآور سخن سارتر است:«استثمارگر و استثمار شونده هر دو به یکسان، تحت ستماند. »
در نمایشنامه"جشن تولد"، هنرمند سرخوردهای برای استراحت و آنگونه که در انتهای پرده نخست آشکار میشود، برای فرار از تهدید نامعلومی به یک شهر ساحلی رفته و در خانهای پانسیون میشود. پینتر در نمایشنامه"سرایدار لال"، همان مسیر"اتاق" و"جشن تولد" را پی میگیرد و از همان جایی آغاز میکند که آن دو تمام شدهاند. بن و گاس از بعدی دیگر، همان گلدبرگ و مککان"جشن تولد" هستند. گاس شروع کرده به پرسیدن چیزهایی که وجود دارند و در وضعیت موجود (به وسیله جامعه درگیر) مورد تهدید واقع میشوند، بنابراین، گاس باید از بین برود. "سرایدار لال"، نمایشی است که در آن، تهدیدکننده خود تهدید میشود.
در نمایشنامه"فاسق"، تهدید، به شکل ناهنجاریهای اجتماعی و نیازهای انسانی حضور دارد. درونمایه نیاز روانی و با توجه به اینکه پینتر احساس میکند آدمها به مسیری میروند که نیازهایشان را ارضا کنند، در"فاسق" بهتر از درامهای قبلی او دیده میشود. صراحت درونمایه نمایش در نتیجه این است که شخصیتها نسبت به نیازهایشان احساس درماندگی بیشتری میکنند و بیشتر از شخصیتهای نمایشهای قبلی میخواهند رابطه بادوامی را حفظ کنند یا بسازند، بنابراین، اعمال نهایی آنها کمی از هنجارهای اجتماعی پا را فراتر گذاشته، در نتیجه، ما نسبت به اتفاقی که میافتد آگاهتریم و علت آن را نیز بهتر درک میکنیم.
درباره نمایشنامه"بازگشت به خانه" باید گفت مثل سرایدار، با مشکل مواجهیم، مگر اینکه درک کنیم این نمایش نیز بسط مطالعه پینتر درباره نیاز روانی به عنوان علتی برای تهدید است. پینتر گفته است که«"بازگشت به خانه" در مورد عشق و فقدان عشق است»؛ فقدان عشق، بله، ولی باز هم مشکل است تصور کنیم که از هر جنبهای اعمال کثیف این شخصیتها به عشق ربط دارد. اشاره پینتر به این است که وقتی آدمها روی"لبه تیز زندگی" هستند، ممکن است با همدیگر رفتار کاملاً بیرحمانهای داشته باشند. ولی این رفتارها را خارج از بافت اصلی زندگیشان انجام میدهند؛ رفتارشان دلبخواهی نیست ولی به دلایل بسیار ریشهداری انجام میگیرد، دلایلی که"بسیار جدی" هستند.
نمایشنامه"درد خفیف" یک نمایشنامه از دوره گذار است که بین"کمدیهای تهدید" و درامهای بعدی پینتر قرار دارد. این نیز قطعاً یک کمدی تهدید است ولی با یک مشخصه متفاوت ـ تهدید به درون اتاق آورده میشود و بیخطری خود را ثابت میکند. تهدید اصلی از خود فرد ناشی میشود. در نمایشنامههای قبلی، تهدید خارجی و جسمی بود. در درد خفیف درونی و روانشناختی میشود. پینتر با این درام جهتگیری تازهای را شروع کرده، ولی هنوز علاقهمند به خود تهدید و آثار آن است و تمرکز او روی آثار تهدید است، نه علل آن.
و اما"سرایدار". وقتی از پینتر پرسیدند که"سرایدار" درباره چیست، او پاسخ داد"عشق". بدون این اشاره، نمایشنامه را سخت میشود تفسیر کرد، با این اشاره، سرایدار در تکامل درونمایه درامنویسی پینتر، نقش بسیار مهمی به خود میگیرد. زیرا نشان میدهد که پینتر کاملا از تفاوت بین این نمایشنامه با آثار پیشین خود، آگاه است و تأکید او از تهدید، به عامل تهدید جابهجا شده است.
در نمایشنامه"کلکسیون" خیلی ساده میتوان فهمید یکی از درونمایههای مورد علاقه پینتر، تثبیت است و در نتیجه کاربرد یکی از ابزارهای مورد علاقه او، تقابل مداوم"حقیقت" و عوامل قراردادی. این درام برای نشان دادن الگوی بررسی نیازهای روانشناختی فرد به عنوان سرچشمه تهدید نیز مناسب است. در واقع این نمایشنامه، دومین دوره اصلی توصیف دراماتیک این نویسنده را آغاز میکند. اعمال تمام شخصیتهای"کلکسیون"، مانند"سرایدار"، بر اساس نیاز است.
در نمایشنامه"دست آخر"، گفتوگوی دو فروشنده دوره گرد که در آخر شب به تصویر کشیده شده است گویای بیفایده و بی مغز بودن دیالوگهاست، وقتی که دیگر رمقی برای گفتوگو باقی نمانده است. پس حرف مهمی هم در این میان زده نمیشود و حرفهای روزمره تکرار میشوند و هر کس سرش در کار خویش است.
پینتر در اکتبر سال ۲۰۰۵ کار رادیویی تازهای را در آمیزهای از روایت و شعر و موسیقی در رادیوی بیبیسی اجرا کرد. نمایش رادیویی او به نام"صداها" پرداختی تازه از پنج نمایشنامه پیشین اوست که با همراهی موسیقی و آواز ضبط شده بود. پنج نمایشنامهای که خمیر مایه "صداها" را ساختهاند، درونمایه سیاسی دارند و از دغدغههای ذهنی او خبر میدهند. مضمون محوری آنها افشای دستگاه سرکوب و اختناق است. هر نمایشنامه برشی است از ددمنشی رژیمهای خودکامه در سراسر جهان، در گذشته و حال. صداها در بیان ارتباطی قوی ست که میان زورگو و قربانی، شکنجهگر و شکنجه شده و ارباب و رعیت وجود دارد. کانون توجه پینتر، دولتهای دیکتاتوری نامشخص و پشت پرده، بازجوییها و نگهبانان و شکنجه گران و بدرفتاری و وحشیگری آنها با زندانیان بیگناه است. در صداها، زبان به سادگی اعمال اظهارکنندگان خود را توجیه میکند تا بتوانند قدرت را تحت کنترل خود در آورند و در انحصار خود نگه دارند. به همین شکل، در صداها، زبان توسط سلطهگر، دستکاری میشود تا بر افراد تحت سلطه غلبه کند.
● نگاهی کلی به آثار پینتر
پینتر را به عنوان مبتکر سبک نمایشی جدیدی به نام کمدی آزارنده(The Comedy of Menace) میشناسند و نامش، پینترسک(Pintersque)، برای توصیف فضایی خاص به صورت صفت وارد زبان انگلیسی شده است. تئاتر پینترسک در ابتدا روایتی از تئاتر پوچی تلقی میشد، اما صحیحتر آن است که به عنوان چیزی منحصربهفرد تلقی شود. همانThe Comedy of Menace که نوعی نمایش روانشناسی است که درآن فاصلههای مشخصی را بگومگوی شخصیتها پر میکنند و ممکن است تجسم ترسهای یکدیگر، احساس ناامنی یا تمایلات جنسی پنهان باشند یا نباشند. این کمدی، ژانری است که در آن نویسنده، تسلط و اطاعت پنهان را در پیش پا افتادهترین گفتوگوها نشان میدهد.
ساختار تئاتر پینتر سرشتی دیالکتیکی دارد، و میان کمدی و تراژدی در نوسان است: صحنه معمولا فضایی کوچک و بسته است، اما تمامیت هستی را به میان میکشد. کنش دراماتیک، ظاهری کند و آرام دارد، اما از اضطراب و تنشی پنهانی اشباع شده است. گفتوگو در عین ایجاز و فشردگی، غیرمنتظره و تکاندهنده است، که هردم با مکثهایی پرابهام و سکوتهایی هیجانآلود قطع میشود. درونمایه تئاتر پینتر همین رویدادهای عادی زندگی روزمره است که از زیر دست او در قالب وقایعی فجیع و دهشتبار بیرون میآید.
آثار هارولد پینتر سه دسته است؛ اول آثاری که در آن رد پای"کافکا" با آن محیطها و فضاهای سیاه و تاریک و خفقانآور دیده میشود مثل"اتاق"، "تصادف" و"واسطه". دوم آثاری که پینتر در آنها خود را از زیر سایه فضاهای کافکایی رهانیده و وارد محیطهای پیچیده ذهنی، رویاگونه و عاطفی میشود مثل"زیرزمین" و"در جست وجوی زمان از دست رفته" (اثر اقتباسی از نوشته مارسل پروست). اما سومین دسته آثاری هستند که در آنها بینش اجتماعی - سیاسی و تعهد برای بیان مسائل سیاسی آشکارتر است.
مجموعه آثار پینتر ناهمگن است. تقریباً نمایشهایی که در اوائل کارش نوشته پینترسک است مثل"جشن تولد"، "بازگشت به خانه" و"سرایدار". ولی نمایشنامههای پینتر یک واحد ارگانیک را تشکیل میدهند، هر درام از درامهای قبلی خود شکل میگیرد و گشایشی برای درامهای بعدی میشود. سه مفهوم وابسته به هم"تهدید، رابطه و تثبیت" کمابیش در پسزمینه هر یک از درامهای نویسنده وجود دارد:
آنچه هارولد پینتر را از نویسندگان معاصرش متمایز میکند بدعت یگانه او در ایجاد فضاهای خاص، مخوف و گاه گروتسکوار است که با حداقل کلمه، تماشاگر را بمباران فکری و احساسی میکند. او با کمک نماد و ایجاد فضای خیالی، واقعیت خشن زندگی انسانی را به رخ میکشد و نظامهای مقرراتی امروز جهان را زیر سؤال میبرد.
● پینتر، استاد پارهپارهنویسی
"بریژیت گوتیه"، پینتر را استاد پارهپارهنویسی نامیده و کتابی درباره این موضوع نوشته است به نام"پینتر، استاد پارهپارهنویسی". گوتیه، به چگونگی شکلگیری سبک پارهپارهنویسی در آثار پینتر پرداخته و نقش عواملی مثل مذهب، نژاد، محیط فرهنگی و نیز تاثیر درامنویسانی مثل"ایبسن" و"بکت" را در شکلگیری شیوه پارهپارهنویسی پینتر، مهم دانسته و اشاره میکند که اصلیت یهودی پینتر تاثیر بسزایی در پارهپارهنویسی او داشته است چرا که یهودیان به عنوان اقلیتی مذهبی در طول تاریخ همواره درگیر دو حس آوارگی و انزوا بودهاند.
"گوتیه" معتقد است که نوشتن متناوب برای سینما و تئاتر در شکلگیری سبک سکانسنویسی غیر خطی پینتر نقشی بسیار تعیینکننده داشته است به طوری که نمایشنامههایش از یک رشته سکانس تشکیل میشوند که در کنار یکدیگر مونتاژ شدهاند. او در کتاب خود به تکنیکهای پارهپارهنویسی در آثار پینتر اشاره کرده است: انتخاب صفحه قابدار، تاکید بر استفاده از پرده که فاصله بین صحنه و تماشاگران را مادی میسازد، به کارگیری فضای کنج، و به طور کلی، تقسیم فضایی صحنه از تکنیکهایی است که در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرند.
به گفته گوتیه، پینتر با حذف کلمات زائد، امتناع از به کار بردن یک زبان کاملا متصل شده و به کارگیری سبک پارهپارهنویسی دقیقا عملکردی شاعرانه برای زبان قائل میشود؛ به گونهای که در این زبان، درست عین شعر، وجود هر کلمه کاملا ضروری و حذف آن غیر ممکن است.گوتیه با نگاه درستی به مسئله معنا در آثار پینتر پرداخته و این مسئله را در دو بخش غیبت معنا و غیبت دلالت از جنبههای مختلف بررسی میکند. او معتقد است که در آثار پینتر نبایستی به دنبال یک دلالت روشن و تداعی واحد بود، زیرا به جای تاکید روی دلالت کلی، نوبت به نوبت روی یک تکه از آن تاکید میشود. پینتر با کنار هم قرار دادن واقعیتها، غیر واقعیتها و نیمه واقعیتها دلالت کلمات را واژگون میسازد. به نظر پینتر اگر معنا وجود داشته باشد فقط میتواند پارهپاره باشد. نه واقعیت وجود دارد نه دروغ بلکه مجموعهای از واقعیتها و نیمه واقعیتها وجود دارد. پینتر تماشاگر خود را آماده میکند که امکان کسب دریافتی چندگانه را در نظر بگیرد. به این ترتیب، نمایشنامههایش همواره راه را بر تفاسیر متعدد باز میگذارند. برخلاف گرایشهای معمول، تماشاگر پینتر نه شناختی کلی بلکه شناختی لحظهای کسب میکند و در این راه موظف است تکههای اطلاعات را جمعآوری کند و خلاءها را پر کند.
● پینتر، جامعه و سیاست
پینتر درباره دورههای هنری خود گفته است که به دنبال دوره اولیه رئالیسم روانشناسی، مرحله دوم را که تغزلیتر بود با نمایشنامههایی از قبیل چشمانداز و سکوت ادامه داده و بالاخره به مرحله سیاسی رسیده است؛ با کارهایی چون"یکی برای جاده" ۱۹۸۴ (One for The Road)، "زبان کوهستان" ۱۹۸۸(Mountain Language)، و"نظم نوین جهانی" ۱۹۹۱ .(The New World Order)
پینتر در نمایشنامههایش در وهله اول نوک تیز پیکانش را به سمت دولتمردان نشانه گرفته است. او در آثارش نشان میدهد انسان امروز تحت تسلط خشونت زندگی میکند و جامعه چه بخواهیم و چه نخواهیم رو به خشونت روزافزون زندگی میکند.
آدمهای فقیر و بیخانمان از شخصیتهای ثابت نمایشنامههای پینتر هستند. او با این آدمها زندگی کرده و بخشی از وقایع نمایشنامههایش از زندگی و تجربیاتش نشأت میگیرد. هارولد پینتر برخلاف کسانی که در سالخوردگی به زندگی اجتماعی پشت میکنند، در سالهای پایانی زندگی بیش از پیش در عالم سیاست غوطهور شد. در سال ۱۹۸۵ به همراه آرتور میلر نویسنده آمریکایی به ترکیه رفت، با نویسندگان تحت تعقیب به گفتوگو نشست و از حقوق کردها دفاع کرد. در اوایل دهه ۱۹۹۰ به بمباران صربستان توسط نیروهای ناتو و به حمله به افغانستان توسط نیروی هوایی آمریکا اعتراض کرد.
پینتر در مقالهای گفته است:«ایالات متحده سالهاست که به خود یاد داده عاشق خودش باشد. به حرفهای رئیسجمهورهای آمریکا توجه کنید، همه آنها در نطقهای تلویزیونی میگویند: "مردم آمریکا! " مردم هم پس از شنیدن چنین نطقی اشکشان در میآید. واقعا که حیله خوبی است. البته آدمهایی هستند که روی این بالشتک اطمینان، احساس راحتی نمیکنند. منظورم همان یک و نیم میلیون زندانی و پنجاه میلیون انسان زیر خط فقر و جوانها و دیوانههایی است که قرار است کشته شوند.»
پینتر در سال ۲۰۰۵ اعلام کرد که به اندازه کافی، جهانیان را از نمایشنامههای خود مستفیذ کرده و دیگر نمایشنامه نخواهد نوشت و ادامه داد که از این پس به فعالیتهای سیاسی، سخنرانی، حقوق بشر و مانند اینها خواهد پرداخت. البته او از سال ۱۹۷۴ در کنار نویسندگی فعالیتهایی در زمینه حقوق بشر داشته و اغلب مواضع جنجالی اتخاذ کرده است. پینتر در سال ۲۰۰۵، با اخذ جایزه نوبل صاحب یک تریبون جهانی شد و از طریق آن در سخنرانی خود تا آنجا که میتوانست با شور و شوق جورج دبلیو. بوش، رئیس جمهور آمریکا و تونی بلر، نخست وزیر وقت انگلیس را به باد انتقاد گرفت و ایالات متحده را"حامی همه دیکتاتوریهای نظامی راستگرای دنیا" دانست.
علی فرهادیپور:
منابع:
درامنویسان جهان. خلج، منصور. تهران، دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۵
ملکپور، جمشید.گزیدهای از تاریخ نمایش در جهان. تهران، کیهان، ۱۳۶۴
جیمز روزاونز. تئاتر تجربی. مترجم: مصطفی اسلامیه، سروش، ۱۳۷۴
روبین، ژان ژاک، تئاتر و کارگردانی، مترجم: مهشید نونهالی، نشرقطره
فصلنامه تخصصی تئاتر و هنرهای نمایشی، دوره جدید، پاییز و زمستان ۱۳۸۴
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات سعید جلیلی مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم محمدباقر قالیباف قالیباف انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 ریاست جمهوری
قتل تهران آموزش و پرورش هواشناسی شهرداری تهران بازنشستگان پلیس سازمان هواشناسی محیط زیست سیل بارش باران ازدواج
قیمت دلار دولت سیزدهم قیمت طلا قیمت خودرو خودرو دلار حقوق بازنشستگان بازار خودرو بورس قیمت سکه بانک مرکزی بازار سرمایه
سینما سینمای ایران دفاع مقدس علیرضا قربانی بازیگر تخت جمشید تلویزیون رسانه ملی کتاب موسیقی شهید سریال
هوش مصنوعی وزیر علوم ماهواره الکترونیک باتری
رژیم صهیونیستی جو بایدن اسرائیل غزه آمریکا فلسطین روسیه دونالد ترامپ جنگ غزه ترکیه لبنان ترامپ
پرسپولیس استقلال فوتبال یورو 2024 لیگ برتر باشگاه پرسپولیس علیرضا بیرانوند باشگاه استقلال بازی آلمان نقل و انتقالات سپاهان
الکامپ نمایشگاه الکامپ ربات اینترنت فناوری عیسی زارع پور وزیر ارتباطات موبایل فیبر نوری
ورزش گردش خون سرطان سکته مغزی فشار خون قند خون گرمازدگی