دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

بررسی تطبیقی مکاتب اخلاق فضیلت مدار و وظیفه گرا


بررسی تطبیقی مکاتب اخلاق فضیلت مدار و وظیفه گرا

● مکتب اخلاق فضیلت مدار
این مکتب دیدگاه و هدف اصلی خود را بر پایه رشد و پرورش فضایل اخلاقی در وجود آدمی قرار داده است. در واقع همین فضایل هستند که درهای سعادت و خوشبختی را برای …

مکتب اخلاق فضیلت مدار

این مکتب دیدگاه و هدف اصلی خود را بر پایه رشد و پرورش فضایل اخلاقی در وجود آدمی قرار داده است. در واقع همین فضایل هستند که درهای سعادت و خوشبختی را برای انسان باز می کنند. تنها راه رسیدن به سعادت و نیکبختی جامعه، عمل کردن افراد آن به الگوهای اخلاقی و پرورش فضایل در باطن خود می باشد و فضیلت عاملی است که خیر و خوبی ها را برای انسان به ارمغان می آورد.‏

این مکتب اخلاقی، یکی از قدیمی ترین مکتب های اخلاقی است که از حکمای یونان آغاز می شود و در زمان ارسطو به اوج خود می رسد. ارسطو از دیدگاه غایت شناسانه خویش به مباحث اخلاق پرداخته است و در توصیف بالاترین درجه خیر برای انسان ها به

نیکبختی اشاره می کند. ارسطو در باب نیکبختی معتقد است نیکبختی چیزی است که به خودی خود مطلوب است و مطلوبیتش به خاطر چیز دیگر نیست. ارسطو راه رسیدن به سعادت را فضیلت می داند و در بحث فضیلت نیز شروط و موازینی را در نظر می گیرد که با طی این مراحل و داشتن شرایط لازم می توان به فضیلت نایل گشت و هر کسی نمی تواند به خودی خود به منشا این خیر عمومی دست یابد، بلکه شرایط و موازینی منحصر به خود را داراست.‏

اخلاق ناظر به فضیلت در ابتدا به وظیفه و احکام مربوط به آن توجه نمی کند بلکه به فضیلت هر عمل از منظر معنای نهایی و غایی آن می نگرد. چرا که به اعتقاد وی "هر چیزی رو به سوی سرنوشت منحصر به فرد خود دارد." همان طور که وجود هر چیزی در عالم دارای غایتی نهایی است، "آدمیان نیز زمانی دلشاد و سعادتمند هستند که نقش خود را که به غایت آنها منجر می شود به خوبی ایفا کنند." بنابراین احکام ناظر به فضیلت به نحو بارزی با فاعل و انگیزه انجام عمل مربوط می شود. انسان باید هدف و انگیزه اعمال فضیلت مدار را در درون خود پرورش دهد و همین انگیزه، زمینه های لازم را برای انجام افعال و امور خیر فراهم خواهد ساخت.‏

پس در فضیلت گرایی منش اخلاقی، انگیزه ها و ملکات فاضله اساسی ترین محور سنجش اخلاقی هستند. طبق این مبنا فضیلت انسان ها بر اساس معیارهای والا مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد. از این منظر اخلاق فضیلت به تعالی انسان ها که در رفتار و اعمال آن ها تجلی یافته است، می اندیشد که این رفتار و اعمال از انگیزه های متعالی سرچشمه گرفته است.‏

مکتب وظیفه گرایی

این مکتب که با نام کانت پیوند خورده است، برای سنجش اعمال اخلاقی به مفهوم تکلیف و وظیفه متوسل می شود و درستی اعمال انسان را برگرفته از نوعی الزام تلقی می کند، الزامی که در خود افعال وجود دارد و به صورت مفاهیم اخلاقی نهفته است. در این تفکر خوبی و بدی افعال به خود افعال تعلق می گیرد نه مانند مکتب فضیلت مدار بر غایات افعال، به این ترتیب در این دیدگاه فعل خوب ذاتاً خوب است و این خوبی از نتایج حاصل نمی شود.

این مکتب با سرلوحه قرار دادن شعار "عدالت باید اجرا شود حتی اگر آسمان به زمین بیاید" به هر گونه توجه به غایات و نتیجه اعمال انسانی خط بطلان می کشد. به همین دلیل کانت معتقد است که اخلاق به سعادت ربطی ندارد و خواستگاه اعمال اخلاقی را در نوعی حس وظیفه شناسی می داند. کانت عقل عملی را در خدمت اراده نیک انسان ها می داند و اراده نیک را انگیزه اعمال اخلاقی معرفی می کند و عمومی بودن را یکی از اجزای ذاتی این اخلاق می داند. هر چند عمل کردن به اصول اخلاقی در جامعه برای همه انسان‌ها لازم است و یکی از اصول و شرایط اجتماعی زیستن محسوب می شود، ولی نمی توان انسان ها را به انجام امور خیر مجبور کرد. برخلاف نظری که در این مکتب بیان گشته است، در سرشت انسان ها علاقه و گرایش به مسائل اخلاقی و امور خیر وجود دارد.

سینا اشراقی