چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
جایگاه هیأت منصفه در حقوق ایران با نگاهی به مبانی فقهی آن
نهاد هیأت منصفه قدمتی دیرینه دارد؛ ولی به دلیل جدید بودن آن در حقوق ایران و روشن نشدن مبانی فقهیاش، هنوز جایگاه واقعی خود را باز نیافته است. انتخاب مردمی اعضای هیأت منصفه، توجه قاضی به رأی آنها، تخصص قضایی نداشتن و دخالت نكردن اعضای این هیأت در قضاوت، از جمله شروطی است كه با توجه به تحولاتی كه در ماهیت این نهاد پدید آمده است، امروزه باید رعایت گردد. پایبندی به این شروط در حقوق ایران، وقتی میتواند جامه عمل بپوشد كه از دیدگاه فقهی نیز بتوان چنین جایگاهی برای هیأت منصفه در نظر گرفت. از این رو مقاله حاضر،ضمن تبیین ماهیت هیأت منصفه با توجه به خاستگاه آن، به نقد و بررسی قوانین داخلی پرداخته و با ارائه معیارهایی برای انطباق این نهاد با شرع، راهكارهایی جهت استحكام در امر قانونگذاری ارائه میدهد. واژگان كلیدی: دادرسی، قضاوت مشترك، استقلال قاضی، هیأت منصفه «آزادی» یكی از اصول مهم و با ارزشی است كه در بسیاری از مكاتب،از جمله مكتب اسلام، پذیرفته شده و اصول و مقرّرات آن، حاكی از دفاع از این مهم است. یكی از نمودهای آزادی كه اخیرا بیشتر مورد توجّه قرار گرفته، آزادی بیان و ابراز عقیده است . معمولاً تخطی از قلمرو آزادی بیان، در قالب جرم سیاسی و جرم مطبوعاتی نمود پیدا میكند كه از یك سو، دفاع از حقوق جامعه، حاكمان را به مبارزه با تخطیگران وامی دارد و از سوی دیگر، آزادی بیان از چنان ارزشی برخوردار است كه میطلبد جامعه در برخورد با این گونه مجرمان، تا حدّی از خود انعطاف نشان داده و فرهنگ جامعه و تلقی عمومی را در قضاوت خویش مد نظر قرار دهد. این مهم، با پیشبینی هیأتی، در دادگاه به نمایندگی از جامعه، برای دفاع از مجرمان سیاسی و مطبوعاتی صورت میپذیرد كه در حقوق عرفی «هیأت منصفه» نام گرفته است. در ایران، اولین بار در اصل ۷۹ متمم قانون اساسی مشروطه (مصوب ۲۹ شعبان ۱۳۲۵) و پس از انقلاب، در اصل ۱۶۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حضور هیأت منصفه در جرائم سیاسی و مطبوعاتی پذیرفته شد؛ ولی به دلیل جوانی این نهاد در كشور، و فقدان آرای فقها، نتوانسته جایگاه واقعی خود را در حقوق ایران ـ كه بخشی از آن مبتنی بر مبانی فقهی است ـ بیابد. از این رو، در این مقاله بر آن شدیم تا به اختصار، ضمن بررسی این نهاد در حقوق ایران، به این سؤال اساسی پاسخ گوییم كه چگونه میتوان نهادی به نام هیأت منصفه را در دادگاه اسلامی به عنوان یكی از عناصر قضاوت پذیرفت و نظر آن هیأت را نظر دادگاه اسلامی و قاضی شرع به حساب آورد؟
پاسخ این سؤال را با مروری بر عناوین زیر پی میگیریم:
۱ـ تعریف و ماهیت هیأت منصفه؛
۲ـ سیر قانونی هیأت منصفه در ایران؛
۳ـ دلایل مخالفت با حضور هیأت منصفه در دادرسی؛
۴ـ مبانی لزوم تبعیت قاضی از نظر هیأت منصفه.
۱ـ تعریف و ماهیت هیأت منصفه
هیأت منصفه در انگلیسی، معادل «Jury » و در زبان عربی معادل، «هیئهٔ المحلفین» است و عبارت از «مجموعهای از افراد عادی است كه با داشتن شرایط اخلاقی و تواناییهای خاص و استقلال رأی و فكر، به عنوان نماینده افكار عمومی، برای شركت در برخی از دادگاههای كیفری و همكاری با قضات حرفهای در امر قضاوت دعوت میشوند» (هاشمی،۱۳۷۵: ص۵۴۹). طبق تعریفی دیگر، «گروهی از مردمند كه با استماع حقایق موجود در جریان دادرسی، در خصوص تقصیر یا عدم تقصیر متهم تصمیم میگیرند.»(Oxford: P.۷۰۲ و ر.ك : جعفری لنگرودی: ص۳۹۰۲). درباره ماهیت هیأت منصفه، دیدگاههای زیر مطرح شده یا قابل طرح است:
۱ ـ رأی هیأت منصفه یكی از ادله اثبات دعواست، به این بیان: وقتی تعداد قابل توجهی از مردم (مثلاً دوازده نفر) بدون هیچ گونه غرض خاصی بر مجرم بودن شخصی اتفاق نظر داشتند، بیتردید، وی مجرم و قابل مجازات است (ر.ك: عبدالحلیم، ۱۹۸۰: ص۴۱۹).این تحلیل، با توجه با منشأ اولیه هیأت منصفه و بر اساس مقطع زمانیی صورت گرفته است كه مجرم، یا بیگناه بودن متهم، به آزمایش الهی واگذار می شد و به اصطلاح، نظام اوردالی(داوری ایزدی) حاكم بود و نمیتواند بیانگر ماهیت هیأت منصفه امروزی باشد.(۲)
۲ ـ هیأت منصفه نقش شهود را دارند و ملزم بودن اعضای هیأت به قسم یاد كردن در حقوق برخی كشورها (پاشا صالح: ص۱۶۱) به اعتقاد برخی، از همینجا نشأت گرفته است (خامنهای؛ ص۱۱۳) ولی امروزه به دلیل تفكیك كامل بین شهود و اعضای هیأت منصفه، نمیتوان آنان را شاهد دانست.
۳ ـ وظیفه هیأت منصفه شبیه نهاد تعقیب است. این تحلیل، از آنجا نشأت گرفته است كه عدهای مطلع از شخص و محل زندگی متهم، از طرف دولتها در دادگاه حضور مییافتند تا با توجه به اطلاعاتی كه دارند، با اظهارات خود به كشف واقع و تكمیل ادله اتهام كمك كنند. در واقع، كار آنهادفاع از حقوق عامه بود (رك: عبدالحلیم: صص۵۲ ـ ۵۷). از آنجا كه در شرایط فعلی، اعضای هیأت منصفه به جای دفاع از دولت و حكام، در واقع از افكار عمومی دفاع مینمایند و سعی در تكمیل ادله اتهام ندارند، پس نمیتوان برای آن ماهیت تعقیب قائل بود، هر چند در گذشته چنین فرضی صادق بود.
۴ ـ هیأت منصفه نقش قضایی دارد و اظهار نظر وی، نه صرفاً نظر یك شهروند (droit civique) بلكه قضاوتی حقیقی (veritable fonction judiciaire) است (همان: ص۳۱۷). طرفداران این دیدگاه، از این نظر كه هیأت منصفه ملزم به سوگند، ولی قضات چنین وظیفهای ندارند، چنین اظهار كردهاند كه در واقع، اعضای هیأت با قسم یاد كردن، به قاضی حقیقی تبدیل میشوند و قضاوت آنها و قاضی در واقع، نوعی از قضاوت اشتراكی و جمعی است (همان؛ صص۶۵،۷۸،۱۹۶ و ص۲۵۱). این نظر، از این جهت كه افراد هیأت منصفه هم به لحاظ انتخابكنندگان (كه نوع مردمند؛ نه دستگاههای حاكمه) و هم به لحاظ اعضای هیأت (كه داشتن اطلاعات حقوقی شرط نیست) قابل انتقاد است و از این رو، نمیتوان كار هیأت منصفه را كاری قضایی یا نوعی قضای مشترك به حساب آورد؛ هر چند از اواخر قرن سیزدهم، مدتی چنین وظیفهای را به عهده داشت.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران عزاداری پزشکیان علی باقری دولت چهاردهم دولت ترور رئیس جمهور انتخابات سعید جلیلی دولت سیزدهم
آتش سوزی هواشناسی قتل زلزله تیراندازی زمین لرزه شهرداری تهران تب دنگی بازنشستگان پشه آئدس سازمان هواشناسی شورای شهر تهران
افغانستان قیمت خودرو قیمت طلا یارانه نقدی حقوق بازنشستگان یارانه قیمت دلار ترافیک ایران خودرو بازار خودرو قیمت برق
امام حسین عزاداری محرم فضای مجازی لیلی رشیدی الناز شاکردوست مهران غفوریان تلویزیون سریال مختارنامه دفاع مقدس مداحی سینمای ایران
فناوری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل فلسطین ترامپ غزه آمریکا جنگ غزه ترور ترامپ روسیه ایالات متحده آمریکا جو بایدن
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال علیرضا بیرانوند کیلیان امباپه یورو 2024 تیم ملی اسپانیا باشگاه پرسپولیس رامین رضاییان تیم ملی انگلیس باشگاه استقلال
هوش مصنوعی خودروهای وارداتی همستر کامبت دیابت ناسا کد مورس شیائومی اپل
گرمازدگی کاهش وزن رژیم غذایی ویتامین دی حسین فرشیدی