جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

فرصتی برای رشد استعدادهای بشر


فرصتی برای رشد استعدادهای بشر

آزادی از دیدگاه شهید مطهری جایگاه برجسته ای در تعالیم اسلامی دارد

پژوهشگران برای بررسی اندیشه‏های سیاسی یک متفکر، معمولا با تمرکز بر مبانی پنجگانه هستی‏شناسی، معرفت‏شناسی، جامعه‏شناسی، انسان‏شناسی و فرجام‏شناسی یک اندیشمند، بر سر برخی مفاهیم به توافق می‏رسند و با تمرکز روی آنها، اندیشه سیاسی ـ اجتماعی متفکر مورد نظر خود را استخراج و تجزیه و تحلیل می‏کنند. ما نیز در این نوشتار با تکیه بر همین مفاهیم اساسی و عمده به بررسی برخی افکار و اندیشه‏های سیاسی ـ اجتماعی استاد مطهری می‏پردازیم.

بدون تردید علامه شهید مرتضی مطهری یکی از نظریه‏پردازان اصلی انقلاب اسلامی به شمار می‏رود که افکار و اندیشه‏هایش همچنان پرمخاطب‏ترین و آثارش محل رجوع تمامی اقشار جامعه اعم از عوام و خواص است. اگر همچون نظریه‏پردازان فلسفه سیاسی بر این باور باشیم که اندیشه‏های سیاسی ـ اجتماعی یک متفکر، بازتاب بحران‏های جامعه خودش و در حقیقت در پاسخ به آن بحران‏ها و معضلات است، می‏توان اندیشه‏های سیاسی ـ اجتماعی استاد مطهری را نیز از این منظر مورد بحث و بررسی قرار داد.

۱) حکومت و دولت: یکی از مفاهیم اصلی در بررسی اندیشه سیاسی یک متفکر، مفهوم حکومت و دولت است. هر چند این دو واژه در مباحث علوم سیاسی به ۲ معنای متفاوت به کار رفته است، اما استاد مطهری در مباحث خود این دو را در مواردی یکسان تلقی کرده و تعریف خود را از این دو به صورت یکسان بیان می‏کند. وی در کتاب «پیرامون جمهوری اسلامی» در تعریف دولت و حکومت می‏گوید: دولت و حکومت در حقیقت، یعنی مظهر قدرت جامعه در برابر هجوم خارجی و مظهر عدالت و امنیت داخلی و مظهر قانون برای داخل و مظهر تصمیمات اجتماعی در روابط خارجی. شهید مطهری، حکومت را بیت القصیده و زیربنای تعلیمات انبیا برشمرده و بر خلاف سکولارها، مدافع نظریه دوساحتی بودن دین اسلام است؛ به این معنا که اسلام حیات بشری را تنها به خود انسان واگذار نکرده است، بلکه در مسائل دنیوی از جمله بحث حکومت خود، طرح و نظریه دارد. استاد مطهری با ذکر حدیثی از رسول گرامی اسلام مبنی بر این‌که اگر ۳ نفر با یکدیگر همسفر شدید، حتما یکی را امیر و رئیس خود قرار دهید می‏گوید: از اینجا می‏توان فهمید که از نظر رسول اکرم(ص) هرج و مرج و فقدان یک قوه حاکم بر اجتماع که منشأ حل اختلاف و پیوند دهنده افراد اجتماع با یکدیگر باشد، چه اندازه زیان‏آور است.

۲) ولایت فقیه: بعد از بحث در خصوص مفهوم حکومت، نزدیک‏ترین مفهومی که می‏تواند در بررسی اندیشه‏های سیاسی ـ اجتماعی استاد مطهری مورد توجه قرار گیرد، بحث ولایت فقیه است. از منظر علامه مطهری ولایت فقیه، ولایت یک فقیه عدل و متخصص و حامی حقوق مردم است که دارای شرایط مختلفی است، اما این ولایت به معنای حاکمیت مستقیم و مباشر و به دست گرفتن زمام حکومت و امور اجرایی نیست، بلکه نوعی نظارت عالی و به تعبیری ولایی است که بر همه امور اساسی از جمله نصب روسای ۳ قوه نظارت و اشراف دارد. ایشان در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی می‏گوید: ولایت فقیه به این معنا نیست که فقیه خود در رأس دولت قرار بگیرد و عملا حکومت کند. نقش فقیه در یک کشور اسلامی، یعنی کشوری که در آن مردم، اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته و به آن ملتزم و متعهد هستند، نقش یک ایدئولوژیست است. وظیفه یک ایدئولوگ این است که بر اجرای درست و صحیح ایدئولوژی نظارت داشته باشد. او صلاحیت مجری قانون و کسی را که می‏خواهد رئیس دولت بشود و کارها را در کادر ایدئولوژی اسلام به انجام برساند، مورد نظارت و بررسی قرار می‏دهد، اما در خصوص بحث مشروعیت حکومت فقیه، آنچه از استقرا و فحص آرای ایشان به دست می‏آید، مسلم انگاشتن مشروعیت الهی ولایت فقیه به نحو انتصاب کلی است؛ به این معنا که شارع مقدس با ارائه ملاک‏ها و شرایط کلی، ولی فقیه را مأمور تصدی امر قضا و حکومت کرده است و منشا مشروعیت او هم از این لحاظ به شرع و شریعت برمی‏گردد.

نکته: در حقیقت آزادی از دیدگاه استاد مطهری به معنای نبودن مانع، نبودن جبر و قید در راه رشد و تکامل انسان است و سرانجام این‌که آزادی از دیدگاه وی یعنی این‌که مانعی برای بروز استعدادهای کلی افراد بشر وجود نداشته باشد

درخصوص ادله ولایت فقیه نیز استاد به اثبات ولایت فقیه از طریق ضرورت عقلی تصریح کرده و از میان روایات به مقبوله عمر بن حنظله اشاره می‏کند. شهید مطهری شرایطی را هم برای حاکم اسلامی بر شمرده است که از جمله آنها می‏توان به همگامی و پیشگامی عملی در عرصه‏های مختلف، همدردی با مردم در مشکلاتشان، قدرت سازمان‏بخش برای سازماندهی جامعه، قدرت برای شناختن افراد برای قرار دادن آنها در مناصب مختلف بر حسب لیاقتشان، ایمان به هدف، جلب علاقه و محبت به مردم، ساده‏زیستی، داشتن استقلال فکری و ظرفیت تحمل انتقاد، عدالت، اسلام‏شناسی، آگاهی به زمان، اعتقاد به حقوق مردم، پرهیز از استبداد و... اشاره کرد. همچنین استاد مطهری درخصوص اختیارات ولی فقیه نیز قائل به اختیارات وسیع ولی فقیه و حکومت اسلامی برای اداره بهینه امور کشور است.

۳) مردمسالاری: در ذیل بحث ولایت فقیه این بحث پیش می‏آید که آیا استناد به الهی بودن حکومت مخالفتی با تأمین حقوق مردم ندارد؟ در پاسخ باید گفت به اعتقاد استاد مطهری خیر، چرا که نظریه حکومت ایشان همان عبارت رایج مردمسالاری دینی است؛ به این معنا که حکومت وی از طرفی مبتنی بر رأی و انتخاب مردم است و از سوی دیگر مطابق ملاک‏های الهی است.

۴) آزادی: یکی از مفاهیم اصلی دیگری که در آثار و افکار شهید مطهری به آن پرداخته شده، مفهوم آزادی است. با توجه به این‌که هدف اصلی انبیا آزادسازی بشر از اسارت‏ها و بندگی‏ها بوده و با عنایت به ضرورت اعتقاد و ایمان آزادانه به خداوند و اسلام، آزادی از دیدگاه استاد مطهری جایگاه برجسته‏ای در اسلام و تعالیم اسلامی پیدا می‏کند و به واقعیتی مقدس تبدیل می‏شود. در بررسی مفهوم آزادی در افکار و اندیشه‏های علامه مطهری این نکته مشهود است که اصول اختیار، فطرت و عقل، اراده و تکامل انسان از جمله مهم‌ترین مبانی نظری است که مطهری براساس آنها اصل آزادی را به رسمیت می‏شناسد. از این‌رو درک مفهوم آزادی و محدودیت‏های آن بدون توجه به این مبانی امکان‏پذیر نیست.

در حقیقت آزادی از دیدگاه استاد مطهری به معنای نبودن مانع، نبودن جبر و نبودن هیچ قیدی در راه رشد و تکامل انسان است و سرانجام این‌که آزادی از دیدگاه علامه مطهری، یعنی این‌که مانعی برای بروز استعدادهای کلی افراد بشر وجود نداشته باشد. البته گفتنی است که ایشان در باب اقسام و مصادیق مختلف آزادی سیاسی به ۳ مصداق رهایی از سلطه دیگران، آزادی به عنوان حق مشارکت و نیز حق آزادی بیان اشاره کرده است که در این نوشتار کوتاه، مجال پرداختن به آنها نیست.

سیدجواد میرخلیلی