دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

گناه بی برنامگی را گردن باب اسفنجی نگذاریم


گناه بی برنامگی را گردن باب اسفنجی نگذاریم

نگاه فرهنگی به فضای سینما و تلویزیون کودک

تقریبا روزی نیست که در سایتها و خبرگزاری‌های رسمی خبری از تاثیر انیمیشن‌های غربی و شرقی بر ذهن کودکانمان نخوانیم و نخواهیم که دستگاه‌های متولی در مقابل این تهاجم سازمان یافته! توجه ویژه ای از خود نشان دهند. اما آیا این انیمیشن‌ها و بازی‌ها تنها برای تخریب ذهنی کودکان ما تولید شده‌اند؟ پاسخ قطعا منفی است. در واقع امروز دیگر حجم تولیدات رسانه‌ای برای کودکان ونوجوانان در دنیای غرب و کشورهایی مثل ژاپن که از قطب‌های صنعتی تولید انیمیشن به شمار می‌رود آنقدر بالاست که مانند دهه‌های قبل که سوپر من برای ذهن مردم خاورمیانه نماد آمریکا بود و غیره، نمی‌توان این نوع رویکرد را در آن آثار به شکل بارز و عیان جستجو کرد و دیگر این آثار آن کاربرد تئوریک را ندارد.

در مورد انگری بردز (پرندگان خشمگین) و باب اسفنجی که امروز به قولی بازار محصولات کودک را تسخیر کرده‌اند هم اگر نگاهی درست به آنها بیندازیم متوجه می‌شویم که این آثار اصلا نه تنها آن جنبه تخریبی را که ندارند ، بلکه چنان سرگرمی ساز هستند که ساعت‌ها کودکان را محصور خود می‌کنند و این البته کارکرد عمومی رسانه است و اگر نقدی بر این جنبه وارد است نقد کلی کارکرد رسانه بر ذهن کودک است نه یک برنامه یا بازی مشخص!

باب اسفنجی موجود ساده لوح و مثبت اندیشی است که همه چیز را بر اساس ذهنیت خویش مثبت تلقی می‌کند و تمام ناملایمات را باذهن خود به نیروی مثبت برای بازی یا حیات کودکانه تغییر می‌دهد.

این انیمیشن هوشمندانه در حالی بازار ایران و جهان را تسخیر کرده است که ما هیچ محصولی برای جانشینی یا رقابت با آن در داخل کشور تولید نکرده ایم و بدون داشتن محصولات فکری جایگزین برای پروردن ذهن کودکان و نوجوانان تنها بر جنبه‌های تخریبی و احیانا برنامه‌ریزی‌های استکباری آن توجه کرده، پای گود نشسته و ناسزا روانه می‌کنیم.

در حالی که برنامه‌سازان غرب از یک اسفنج بی‌ارزش که اصلا برای ما مورد توجه نیست جنبه‌های معنایی و روانشناسی کودک را می‌آفرینند؛ ما با وام گیری از ارزشمند ترین شخصیتهای مذهبی و ملی نمی‌توانیم انگیزه آفرینی کنیم و هم سوژه و هم وقت مخاطب برنامه‌های فرهنگی را هدر می‌دهیم. برنامه‌ریزان ما در عرصه کودک هنوز اسیر سوء تفاهم‌های تئوریک درباره درونی کردن ارزشهای جامعه در ذهن کودکند و با انواع برنامه‌هایی که اکثرا مورد استقبال واقع نمی‌شوند سعی دارند با تکیه بر نسخه ای قدیمی اوقات کودکان را به نحو قابل قبولی پر کنند.

در حالت کلی تر در جامعه ما سردرگمی و نداشتن سیاست مدون و اصولی برای مواجهه با دنیای کودکی باعث شده است که چه در عرصه آموزش‌و‌پرورش و چه در عرصه‌های دیگر جامعه چیزی برای عرضه به عنوان سرگرمی و محصول فرهنگی نداشته باشد. به جای تمام افراد خلاق برای برنامه‌ریزی و دلسوزان دنیای کودکی تا بخواهید منتقد، استراتژیست و توطئه شناس داریم تا خدای نکرده باب اسفنجی و پاتریک کودکانمان را به راه انحراف نکشند! در حالی که در دنیای رسانه‌ای غرب یک جوان ۲۰ یا سی ساله با الهام از یک نوع خاص از پرنده و یک نسخه ساده‌بازی دنیای سرگرمی را تسخیر می‌کند و یا یک اسفنج روی کیف تمام دانش آموزان دنیا می‌نشیند انبوه متفکران و دانشمندان و برنامه ریزان ما به دلیل بستگی ذهن از ارایه یک برنامه فرهنگی – رسانه‌ای جذاب که کودکان دوره اینترنت و تبلت و کنسول را به خود جذب کند عاجزند و حاصل تمام برنامه‌ریزی‌ها خلاصه شده به دارا و سارا در حالی که بین هنرمندان ما هستند کسانی که از دیر باز با خلق عروسک‌ها و برنامه‌های جذاب هر از گاهی توانسته‌اند بازار هنری و ذهن کودکان را به خود متوجه کنند اما گاه محدودیتها آنقدر گسترده می‌شود که حتی این هنرمندان نیز در معنا سازی و فرهنگ‌سازی به در جا زدن و تکرار گذشته مشغول شده‌اند و گاه با برخورد با ناملایمات عطای کار کودک را به لقایش بخشیده‌اند.

در حقیقت در شرایط امروز کودکان در جامعه ما وجود برنامه‌ها و انیمیشن‌هایی نظیر باب اسفنجی نه تنها تهدید نیست بلکه فرصت مغتمنی است برای داعیه داران فرهنگ سازی که از برج عاج پایین آمده و در کنار دنیای کودکی نیاز او به محصولات فرهنگی ساده گو وبی ادعا را درک کنند.

این یک نیاز درونی و روانشناختی کودک است که باید به آن بها داد و از همان دریچه با کودک سخن گفت و برایش برنامه تولید کرد. الگو گرفتن از آثاری که موفقیت آن‌ها در سراسر جهان اثبات شده است و تبدیل آنها به شکلی که در فرهنگ ایرانی حل شده و حال و هوای ایرانی به خود بگیرند، شیوه‌ای است که حتی در سینمای هالیوود نیز مورد بهره‌برداری قرار گرفته است و بسیاری از فیلم‌های کره‌ای و ژاپنی نسخه بدل هالیوودی دارد. اما سخن این نیست که ما نسخه بدل باب اسفنجی تولید کنیم یا انگری برد را ایرانی کنیم ، سخن این است که شیوه‌ای که سازندگان این آثار از آن بهره برده اند را برای خلق نمونه‌های آثار ایرانی به کار ببریم تا بار دیگر بتوانیم از دریچه‌ای باز با کودکان سرزمینمان رابطه برقرار کنیم و قصه‌های خود را برای آنها روایت کنیم.

نویسنده : هادی معیری‌نژاد