چهارشنبه, ۳۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 19 June, 2024
مجله ویستا

دهکده گرایی


دهکده گرایی

به تحلیل دکتر علیرضا رحیمی بروجردی, استاد دانشگاه تهران, جهانی سازی فرآیندی است که طی آن کشورها در عرصه های گوناگون, انتخاب جهانی شدن می کنند

جهانی‌سازی دربرگیرنده چندین فرآیند عظیم است که با تاریخ آمیخته شده و در طول زمان چهره‌های متفاوتی از خود به نمایش می‌گذارد. این واژه مواردی همچون سازماندهی زندگی اجتماعی، رشد هوشیاری، تحکیم جامعه و سرانجام گسترش پیوند را در مقیاس جهانی دربرمی‌گیرد.

اقتصاددانان مفهوم این واژه را دنبال کردن سیاست‌های اقتصاد آزاد یا لیبرالیزم، تکثیر فناوری‌های جدید اطلاعاتی، همبستگی جهانی، تغییرات بنیادین در محیط‌های فضایی و زمانی زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می‌دانند. اگر جهانی‌سازی به درستی مدیریت شود، به رفاه عمومی منجر می‌گردد. از بعد اقتصادی این روند باید با سازوکار‌های فن شناختی به پیش رانده شده و تسریع گردد تا نتایج درخشانی همچون افزایش رفاه عمومی، کاهش هزینه‌های حمل و نقل و کاهش هزینه‌های مبادله بین کشورها را برای آنها به ارمغان آورد.

نباید نادیده گرفت که دولت‌ها در بهبود و مدیریت صحیح طی کردن این فرآیند نقش بسزایی دارند. در نظام‌های کنترلی، در صورت بی‌ارادگی و نبود تصمیم‌های سیاسی، جهانی‌سازی امکان پذیر نخواهد بود. تغییرات باید همواره با شعور سیاسی، خواستار روند جهانی‌سازی باشند؛ شعوری که از نیاز رهبران سیاسی در خانواده جهانی سرچشمه می‌گیرد و سازوکارهای سیاسی-اقتصادی را با فرآیند جهانی منطبق می‌کند. از دیدگاه جوزف استیگلیتز، برنده جایزه نوبل اقتصاد، جمع شدن سریع افکار در فرآیند جهانی‌سازی، به کاهش شکاف علمی، یکپارچگی بازارهای سرمایه و کاهش شکاف منابع منجر می‌شود.

کشورهایی می‌توانند وارد این فرآیند شوند که تعامل سازنده و واقعی با جهان داشته باشند. احساسات ضد جهانی شدن کشورها در این مسیر بیشتر در کشورهای توسعه یافته مشاهده می‌شوند تا کشورهای در حال توسعه که این امر غالباً به علت وجود شرکت‌های چند ملیتی در این کشورها است.

● موتورهای محرک

باید بپذیریم جهانی‌سازی خواه ناخواه، آینده جهان را ترسیم می‌کند و این پدیده در حوزه اقتصاد زمانی قادر به عینیت یافتن است که تمام عدم توازن‌های آن در دو بعد داخل و خارج از بین رفته باشند. این اتفاق از طریق پیاده‌سازی مؤلفه‌های سیاست‌های تعدیل ساختاری، در چهار حوزه، تثبیت، آزادسازی، خصوصی‌سازی و مقررات زدایی امکان پذیر خواهد بود.

علم اقتصاد بر این اعتقاد است که این چهار جزء باید همزمان و هماهنگ با هم پیش روند تا شاهد جهانی‌سازی موفق باشیم. نگرش غلطی که در اکثر کشورها و از جمله کشور ما وجود دارد این است که در هر دوره‌ای تنها به پیاده‌سازی یکی از این اجزا اقداماتی صورت می‌گیرند و به غلط اسم سیاست تعدیل ساختاری بر آن گذاشته می‌شود، در حالی که این گونه نیست. این فرآیند با دو نیرو به جریان می‌افتد: آزاد سازی اقتصادی و کاهش هزینه‌های حمل و نقل که در ارتباط با مورد اول، آزادسازی تجارت مهمتر از آزادسازی سرمایه است. انقلاب‌هایی هم که در حوزه فناوری پدید آمده‌اند، به کاهش شدید هزینه‌ها در حوزه حمل و نقل منجر شده‌اند. انقلاب اول در قرن نوزده میلادی با پیدایش ماشین بخار، انقلاب دوم در قرن بیستم با پیدایش اتومبیل و خطوط هوایی و در نهایت انقلاب دیجیتالی.

از سال ۱۷۹۰ میلادی تا قرن ۲۱ این هزینه‌ها از یک شاخص ۳۷۶ به ۳۰۵ کاهش یافته‌اند و طی کردن مسیر جهانی‌سازی را با سرعت افزون‌تری رقم زده‌اند. باید اضافه کرد جهانی‌سازی دربرگیرنده سرمایه گذاری، صنعت، اطلاعات، افراد و ایده‌ها است. سرمایه گذاری به جغرافیا محدود نیست، صنایع با کمک شرکت‌های چند ملیتی و توزیع ظرفیت‌های تولیدی در کشورها جهانی شده‌اند. اطلاعات، ارزان و به آسانی توسط اینترنت قابل دسترسی‌اند. افراد کمتر به مکانی که در آن متولد شده و رشد کرده‌اند محدود می‌شوند و همین طور ایده‌ها پیرامون موارد مختلف، جهانی شده‌اند.

در فرآیند جهانی‌سازی، باید قواعد و مقررات یکسانی در عرصه بین‌المللی حاکم باشند و امروزه شاهدیم سازمان‌هایی در دنیا به وجود آمده‌اند که هم حقوقی‌اند، هم اقتصادی و به درستی بر این دو حوزه نظارت می‌کنند.

● چالش‌های جهانی‌سازی

در نهایت لازم است گذری به چالش‌های پیش روی این مسیر داشته باشیم. مهمترین مشکلات موجود، نبود آمار مناسب و دقیق در کشورهای در حال توسعه و خصوصاً کنترلی است که سبب کندی این حرکت شده و همین طور عدالت و دمکراسی که نیازمند حاکمیت سیاسی کارا بوده و امروزه در دنیا وجود ندارد. گسترش تبعیض‌ها در سطح بین‌المللی، فساد و وعده‌های دروغی که رهبران سیاسی در حوزه‌های مختلف سیاسی و اقتصادی به مردمانشان می‌دهند، مشکل اساسی دیگری است.

اما شاید بتوان گفت چالش فرهنگی نقش پررنگ‌تری در این بین دارد، زیرا بسیاری از کشورهایی که تن به این فرآیند نمی‌دهند، معتقدند جهانی‌سازی در واقع آمریکایی‌سازی است و آن را تهاجم فرهنگی قلمداد می‌کنند، چون هنجارها و سنت‌ها را از بین برده و موجب شده جامعه به درستی مدیریت نشود. این گروه یکپارچگی در عرصه جهانی را تهدیدی مهم برای بقا و ثبات جامعه قلمداد می‌کنند و شرکت‌های چند ملیتی را مسبب ورود فرهنگ‌های بیگانه به کشورها می‌دانند. اما واقعیت این است که جهانی شدن به مفهوم پیاده کردن نظریات غرب نیست، چرا که این فرآیند برای هر کشوری با برآورد هزینه‌های مختص به خودش صورت گرفته و منحصر به فرد است.

جهانی‌سازی برای رسیدن به آرمان‌هایش راه درازی در پیش دارد، غم دیگران را خوردن و به فکر آنها نیز بودن راز بهتر زیستن زنان و مردان موفقی است که دنیا را تکان داده‌اند. برای رسیدن به مفهوم اصیل این واژه نباید خود و اندیشه‌مان را مرکز دنیا قلمداد کنیم، بلکه باید معتقد باشیم، انسان‌های دیگری هم با تفکرات متعالی در سراسر عالم وجود دارند که ما نسبت به آنها بیگانه‌ایم. جهانی بی‌اندیشیم تا به شناخت، خودباوری و عزت نفس دست یابیم.