پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

احترام به هنر من احترام به خود من


احترام به هنر من احترام به خود من

تاریخ آفریقا به ما می گوید, خلق آثار هنری بزرگ, هیچگونه ضمانت نمی دهد كه دیگران به ما احترام بگذارند هنگامی كه به شاهكارهای هنرمندان آفریقا در موزه انگلیس نگاه می كنید, باورتان نمی شود كه حتی استثمارگران و امپریالیست ها نیز این گنجینه را از دست داده اند و مردم آفریقا را به عنوان نژادپست تر درنظر گرفته اند

تاریخ آفریقا به ما می گوید، خلق آثار هنری بزرگ، هیچگونه ضمانت نمی دهد كه دیگران به ما احترام بگذارند. هنگامی كه به شاهكارهای هنرمندان آفریقا در موزه انگلیس نگاه می كنید، باورتان نمی شود كه حتی استثمارگران و امپریالیست ها نیز این گنجینه را از دست داده اند و مردم آفریقا را به عنوان نژادپست تر درنظر گرفته اند. آفریقا بخشی از بهترین آثار هنری جهان كه تاكنون خلق شده را تولید كرده است و قدرت و مهارت آنها را سالهاست كه اروپاییان می شناسند. در موزه انگلیس نمكدان های عاجی به نمایش درآمده اند كه هنرمندان آفریقایی آنها را تراشیده اند. این نمكدانها همچنین لوحه های برنجی و چاپ نقش های خارق العاده و زیبا متعلق به قرن هفدهم زینت بخش كاخ «اوبا» در بنین بوده اند. اما هیچ كدام از اینها انگلیسی ها را از ریشه كن كردن این فرهنگ و تمدن جالب برحذر نمی دارد.

با این وجود انگلستان در اواخر سال ۲۰۰۵ با برگزاری جشنواره آفریقا ۲۰۰۵ همه توجه ها را به این قاره متمركز كرد...

آنها در موزه انگلستان، گالری هایی در جنوب لندن، گالری فتوگراف (عكاس) و مكان های دیگر نمایشگاه هایی مختص به هنر آفریقا برپا كردند. همیشه تصور می كنیم كه این فرهنگ است كه روابط را انسانی می كند. احترام به هنر من، یعنی احترام به خود من، ولی تجربه همه آفریقایی ها را هنوز در جلو چشمان خود داریم. حاكمان ستمگر آنها، هنر این مردم محروم را می ستایند اما آفریقایی ها را هنوز قومی «ابتدایی» می خوانند و با آنها مانند انسان های درجه دو رفتار می كنند.

اولین كتاب مدرن درباره هنر بنین پس از مصادره مجسمه های آن از سوی اروپاییان در سال ۱۹۰۳ منتشر شد. در این كتاب آمده است كه بنین، مجموعه ای از سنت ها، ترس ها و هنر است. راجر فردی منتقد اروپایی در نقدی بر مجسمه های آفریقایی در ۱۶۲۰ نوشت: «ما عادت كرده ایم خلق مجسمه های پلاستیكی خارق العاده را یكی از بزرگترین كشف های انسان به شمار بیاوریم. این شاید به نظر ناعادلانه بیاید كه مجبور شویم بپذیریم این وحشیان قاطع و بی نام در زمینه ساخت مجسمه ها قدرتی به مراتب بالاتر از ما داشته اند و این تنها منحصر به این عصر نمی شود، بلكه تمام زمان ها را دربر می گیرد.»

لحن فردی آنقدر شوكه كننده است كه ما را از توجه به یكی از نكته های مهم حرف هایش باز می دارد. او می گوید كه هنر آفریقایی ها از هرچه كه تاكنون انگلیسی ها خلق كرده اند، بالاتر است. او در یك لحظه هم موفقیت های هنر آفریقایی در تاریخ جهان را می ستاید و هم آنان را به عنوان «انسان های قاطع وحشی و بدون نام» مسخره می كند. اگر تنها ستایش كردن هنر برای تغییر وضعیت جهان كافی بود، آفریقایی ها از مدت ها قبل به عدالت رسیده بودند.

هنگام خواندن كتابهای امپرسیالیست ها، مطالب بسیاری در تمجید از آثار هنری و خلاقیت های آفریقایی ها می بینیم. حتی در یك كتاب، نویسنده از خوانندگان معذرت خواسته بود كه نتوانسته صفحات بیشتری را به آثار هنری آفریقاییان بر فلز، مخصوصاً نیزه ها و چاقوهای آنها اختصاص دهد.نه، من اینها را كافی نمی دانم. اگر می خواهیم عشق خود نسبت به هنر آفریقا را نشان دهیم، بهتر است عكس هایی از فقر و كمبودهای آفریقایی ها در مقابل خودخواهی های جهان ثروتمند را به نمایش بگذاریم. هنر، مردم نیست. تصورات، حقایق نیستند.

و این چیزی است كه خود من اوایل سال ۲۰۰۵ پس از سفرم به آفریقا به عنوان منتقد هنری، قصد داشتم به صورت غیرواضحی آن را بیان كنم. می خواستم از آثاری كه ممكن است برای نمایش در گالری ها انتخاب شوند دوری كنم و ببینم كه چگونه آثار هنری می توانند و یا به آن حد می رسند كه بتوانند، زندگی مردم عادی را تحت الشعاع قرار دهند. البته به نظر من تا زمانی كه فقر در آفریقا، توجه جهانی را در این قاره دور كرده، هیچ اشكالی ندارد كه شاهد برپایی نمایشگاه هنر آفریقا در لندن باشیم. اما هنر و آن فرم خلاق گونه اش كه بشر را از مدت ها پیش به خود معتاد كرده، ممكن است در زندگی مردم فقیر آن قاره تأثیری نیز داشته باشد. من نمی خواستم بدانم كه در زمان برگزاری نمایشگاه چه غوغایی در گالری ها برپا می شود، بلكه قصد من فهمیدن این مسأله بود كه این مردمی كه هیچ ندارند، از چه فرمهای بصری ممكن است استفاده كنند.

●قایق در جزیره روبن

سفر با كلك از شهر كپ تا جزیره روبن می تواند یكی از مهیج ترین سفرهایی باشد كه هر فردی در طول زندگی خود تجربه می كند. زمانی كه به زندان قدیمی جزیره می روید، شما را به سلولی كه در آن نلسون ماندلا اسیر بود، می برند. حیاط را كه در آن دو سنگ خرد می كرد را حتماً نشانتان می دهند. چیزی كه بیشتر از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، نقاشی های واضح زندانی روی دیوارهای خاكستری زندان بود. مثلاً سرنگ در بالای قسمت پزشكی زندان و شكل های شهوت انگیز روی دیوارهای خوابگاه. آیا براستی این قسمت از فرهنگ نیز محفوظ می ماند، تا آن را به موزه ها ببرند؟

راهنمای تور گفت: «مسلماً خیر. اینها آثار مجرمین عادی است كه پس از آزاد شدن از زندان های سیاسی به اینجا می آمدند. قاچاقچیان مواد مخدر و گانگسترها نیز اینجا را برای همیشه تحت سلطه خود قرار دادند، موجودات بی خاصیت زمین.»

به شهر كپ برگشتیم و به گالری های جنوب آفریقا رفتیم. مردان جوان، آنجا راجع به بیهوش شدن با مواد مخدر لاف می زدند و چشمان نگران بازدیدكنندگان از آنجا همواره متوجه آنها بود. در اینجا هنری موجود است كه به جنگ علیه تبعیض نژادی گواهی می دهد. اگر می خواهید چیزهایی در ارتباط با نقاشی های دیواری جزیره روبن ببینید باید از یك باغ بزرگ بگذرید تا به موزه ملی برسید.

اگر هنر می توانست چیزی را تغییر دهد، به طور قطع از «سان» نیز محافظت می كرد. هنگامی كه مردم بانتو _ زبان به كپ دسترسی پیدا كردند، آنجا هنوز محل مردم شكارچی بود كه _ در قرن نوزدهم به آنها بوش من می گفتند _ در جایی زندگی می كردند كه زندگی مردم عصر حجر را به تمام معنا به ما نشان می داد. آنها هیچ یك از انواع كشاورزی را بلد نبودند و هیچ فلزی را نمی شناختند و از آن استفاده نمی كردند. فرهنگ آنها دور حیواناتی می گشت كه شكار می كردند _ بیشتر از همه آهوی بزرگی كه به آن آهوی آفریقایی (ایلند) می گفتند.

سان نیز در آن زمان به خلق نقاشی می پرداخت. در موزه ملی انگلیس، تكه ای از یك صخره عظیم به نمایش درآمده كه بسیار هنرمندانه، با فیگورهایی به رنگ های قرمز، قهوه ای و سفید نقاشی شده. در این نقاشی گله های آهوی آفریقایی و شكارچیان ماسك داری را می بینیم كه آنها را دنبال می كنند.

من هیچگاه اثری هنری زیباتر از این ندیده بودم. نقاشی ها روی صخره سان، شبیه به آثار انسان های اولیه روی غارها در عصر یخبندان است. اگر از این منظر به مسأله نگاه كنید به این نتیجه می رسید كه نقاشی ها، معجزه بقا برای این قوم تنها و تحقیر شده را به همراه داشت. چه چیز آنها را با جزیره روبن در ارتباط نگه می داشت؟ زندان؟ در قرن نوزدهم با بوش من ها مانند یاغیان رفتار می شد. زیرا آنها از پرداخت مالیات امتناع می كردند. آنها هنوز هم همانگونه كه در گذشته برای شكار آزادانه در زمین های اطراف می گشتند، رفتار می كنند. بنابراین آنها مجرم شناخته شده و به زندان شهر كپ فرستاده شدند. در زندان بود كه آنها اعتقادات خود را به یك زبان شناس آلمانی بیان كردند و به این ترتیب دانش این تمدن گم شده نگهداری شد.

هنرهای بزرگ گناهكارانی كه مورد تنفر بودند، تصویر تاریخ فرهنگ آفریقا را ساخت. امروزه این روند تا صادر شدن آنها به گالری های كشورهای خارجی، ادامه می یابد. البته هنوز هم این كامل نیست، زیرا هنوز هم میلیون ها نفر این فرهنگ را نادیده می گیرند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.