پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
خروس خاله نقلی
سال ها بود که خروس خاله نقلی در خانه خاله زندگی می کرد. هر روز صبح زود خروس سحرخیز از خواب بیدار می شد و با صدای زیبایش همه را بیدار می کرد. خاله نقلی خیلی خروسش را دوست داشت. صبح ها به لانه او می رفت و برایش آب و دانه می گذاشت. یک روز صبح خروس خاله نقلی مریض شد و از همان روز دیگر قوقولی قوقو نکرد. او دیگر صبح ها اهالی خانه را بیدار نمی کرد. عموعلی شوهر خاله نقلی از این موضوع خیلی ناراحت بود. او گفت: باید برویم و یک خروس دیگر بخریم این خروس دیگر پیر شده.
خروس خاله نقلی وقتی این حرف ها را شنید دلش شکست برای همین یک روز وسایلش را جمع کرد و از آن جا رفت. آن روز وقتی خاله نقلی به لانه آقا خروسه رفت تا برایش آب و دانه بریزد دید که خروسه رفته. خاله نقلی زود همه چیز را فهمید و دنبال خروسش رفت و بالاخره او را روی دیوار یکی از خانه های روستا پیدا کرد. خاله نقلی و عموعلی از او معذرت خواهی کردند و با خروسشان به خانه برگشتند. خروس خاله نقلی هم از خوشحالی صدایش باز شد و دوباره قوقولی قوقو کرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست