پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

نگاهی به سیر تحول تاریخی پنتاگون


نگاهی به سیر تحول تاریخی پنتاگون

انتشار پیش نویس تجدیدنظر در دكترین عملیات اتمی ایالات متحده, تجسم طرحی است كه نومحافظه كاران باارائه پروژه «قرن بیست و یكم» در قالب حمله پیشدستانه و مقابله با تهدیدات تروریستی و هسته ای, وعده تحقق آن را داده بودند

براساس این سند،فرماندهان می توانند در صورت حمله قریب الوقوع میكروبی دشمن خواستار استفاده از سلاح های اتمی شوند و با انهدام تأسیسات هسته ای كشور مقابل، تهدید بالقوه را دفع نمایند. براین اساس، آمریكا با تجدید نظر در دكترین هسته ای خود وتعریف شرایطی جدید، حمله پیشگیرانه اتمی به برخی كشورها یا گروه های تروریستی را با هدف جلوگیری از كاربرد تسلیحات كشتار جمعی قانونی می كند. با تصویب نهایی این پیش نویس و ورود دكترین فوق به حوزه عملیاتی، دگرگونی بنیادینی در رویكرد سیاست خارجی بوش ایجاد خواهد شد. علاوه بر آن، تحول عظیمی در سیستم نرم افزاری پنتاگون ایجاد می شود واز آن پس نقش وزارت دفاع در جهت گیری نظامی - استراتژیك آمریكا اهمیتی چشمگیر خواهد یافت.انتظار می رود «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع، به عنوان یكی از ۲۰ امضا كننده پروژه قرن بیست و یكم آمریكا با حمایت از طرح حمله پیشدستانه اتمی، پنتاگون را وارد مرحله جدیدی از حیات تاریخی خود كند و به موازات آن، با تحولات ساختاری تحت اجرا دراین وزارتخانه ، نام خود را در ردیف ۲۰ وزیر پیشین به عنوان اثربخش ترین شخصیت ماندگار كند.رامسفلد درصدد است با پیگیری سیاست ها تحول ساختاری وتغییر كاركردی در وزارت دفاع ، دوره ای جدید را در حیات نظامی ایالات متحده رقم بزند و میراث خود را در پنتاگون دیرپاتر و پویاتر كند. وی تصدی پنتاگون را برای بار دوم تجربه می كند، چنانكه درسال ۱۹۷۵ درسمت وزیر دفاع آمریكا وارد كابینه جرالد فورد، رئیس جمهور وقت شد و تا سال ۱۹۷۷ عهده دار این سمت بود. در آن زمان، وی با ۴۳ سال سن به عنوان جوان ترین وزیر دفاع ایالات متحده به شمار می آمد كه هنوز این ركورد را در اختیار دارد.با انتخاب جورج دبلیو بوش ، او بار دیگر جامه وزارت دفاع را بر تن كرد و بیست و یكمین وزیری بود كه بر صندلی ریاست پنتاگون تكیه زد. در این سالها، رامسفلد سایه وزارت دفاع را بر دستگاه دیپلماسی ایالات متحده سنگین تر كرد و دو جنگ افغانستان وعراق را در كارنامه خود ثبت نمود. هرچند، وقایع زندان ابوغریب عراق موجب شد تا دوبار استعفای خود را تقدیم رئیس جمهور كند. اما این تقاضا رد شد و علی رغم انتقادات فراوان در دولت دوم بوش هم راه یافت تا كار ناتمام خود در پنتاگون را به سرمنزل مقصود برساند. رامسفلد با دگرگونی استراتژی نظامی آمریكا، دكترین حمله پیشدستانه را جایگزین طرح بازدارندگی كرد كه به مدت ۵۰ سال آرایش نظامی آمریكا را در دوران جنگ سرد و پس از آن شكل می داد. خروج واشنگتن از پیمان منع تولید موشك های ضد موشك به عنوان پایه اصلی توازن استراتژیك میان آمریكا و روسیه از دیگر دستاوردهای رامسفلد و مشاورانش در پنتاگون به شمار می آید كه با آغاز ساخت نسل جدید سلاح های هسته ای موسوم به بمب های اتمی مینیاتوری تكمیل شد. رامسفلد در حوزه تحولات ساختاری پنتاگون با تشكیل مركز فرماندهی جهت دفاع از خاك آمریكا برای جلوگیری از وقوع حوادثی نظیر ۱۱ سپتامبر و همكاری با «اف بی آی» برای تأمین امنیت داخلی ممنوعیت ورود ارتش به مسائل داخلی ایالات متحده كه از سال ۱۸۶۴ اعمال می شد را لغو كرد. علاوه بر آن، یك واحد سری را برای كمك به جمع آوری اطلاعات امنیتی ایجاد كرد كه تحت عنوان «شاخه حمایت استراتژیك » (SSB) فعالیت می كند. اسناد و منابع پنتاگون حاكی از آن است كه اس اس بی با هدف مقابله با وابستگی تقریباً كامل به سازمان سیا برای اطلاعاتی كه نیروهای انسانی قادر به جمع آوری آن هستند، راه اندازی شده است. این واحد در سال ۲۰۰۲ تشكیل شد و تیم های كوچكی را مأمور فعالیت در عراق، افغانستان و سایر كشورها كرد تا به جمع آوری اطلاعات مربوط به میدان جنگ برای واحدهای عملیات ویژه، استخدام جاسوس و شناسایی اهداف بالقوه بپردازند. رامسفلد با انتقاد از كاهش بودجه سازمان های اطلاعاتی خواستار اصلاح آنها شد و اعلام كرد بهبود فرایند تجزیه و تحلیل اطلاعات محرمانه و تقویت نیروی انسانی برای جمع آوری این اطلاعات برای او در اولویت قرار دارد. وزارت دفاع، بزرگترین مصرف كننده اطلاعات امنیتی محرمانه در این كشور است و در حال حاضر، ۸۰ درصد بودجه اطلاعاتی آمریكا را تحت كنترل دارد.به موازات این گسترش سازمانی، رامسفلد برنامه كم حجم كردن حضور نیروهای آمریكایی در خارج از این كشور را مدنظر قرار داد. پنتاگون با اجرای طرح بازگرداندن نیروی خارجی، بزرگترین تغییر ساختاری ارتش از زمان جنگ سرد را در دست بررسی و اجرا دارد تا ۵۰ هزار نیروی آمریكایی مستقر در خارج از مرزهای ایالات متحده بالاخص نظامیان حاضر در آلمان و كره جنوبی را به كشور بازگرداند. این اقدام باعث می شود كه سربازها به مراكز آموزشی نزدیكتر باشند و با افزایش اندازه ارتش با ۱۰۰ هزار نیروی دیگر توان نظامی در داخل را تقویت بخشد. پنتاگون همچنین قصد داردگسترده ترین تغییرات تاریخ معاصر را در شبكه پایگاه های نظامی خود ایجاد كند.این طرح باعث تعطیلی ۳۳ پایگاه بزرگ آمریكا در ۲۲ كشور و طراحی مجدد صدها پایگاه دیگر به منظور صرفه جویی در هزینه وایجاد هماهنگی میان نیروهای نظامی این كشور است. از این جهت است كه می توان دوره وزارت دونالد رامسفلد را برهه تغییر توان و تجدید بنای پنتاگون دانست و مقایسه این دوره با عملكرد بیست وزیر دفاع پیشین ایالات متحده سیرتحولی ساختار نظامی آمریكا و اهمیت دگرگونی فعلی بر آینده پنتاگون را بیشتر آشكار می كند.

از كمونیست ها تا تروریست ها

وزارت دفاع مسؤول ایجاد هماهنگی واحدهای نظامی ایالات متحده است كه بخش اعظم این هماهنگی ها وابسته به تمایلات شخصی وزیر است و وزرای دفاع بطور سنتی از مسؤولان تأثیرگذار كشور به شمار می آیند. وظیفه وزیر دفاع، ارائه مشورت به رئیس جمهور در زمینه مسائل دفاعی و امنیت ملی است. براساس قانون «گلدواتر - نیكولس» مصوب سال ۱۹۸۶ در زمینه تیم سیاست گذاری وزارت دفاع، فرمانده ارشد نیروهای نظامی آمریكا، شخص رئیس جمهور است و وزیر دفاع در درجه دوم تیم فرماندهی قرار دارد كه مسؤولیت كمیته رؤسای واحدهای عملیاتی فوری و آمادگی نظامی آمریكا را عهده دار است. در زمینه امنیت ملی قانون تصریح می كند برای تصدی پست وزارت دفاع آمریكا، فردی سیاسی یا نظامی باید انتخاب شود كه ۱۰ سال از پایان دوره خدمت نظامی فعال وی گذشته باشد. از سال ۱۹۴۷ تا ۲۰۰۵ ، مقام وزارت دفاع آمریكا برعهده ۲۱ نفر بوده است.از این میان، ۴ وكیل ، سه سرمایه گذار فعال در بخش صادرات واردات ، سه تولید كننده ، پنج فعال سیاسی ریاست پنتاگون را در دست گرفتند. علاوه بر آن، در آنها اقتصاددانان، ریاضیدانان، دانشمندان ، نظامیان و صنعتگران ماهر نیز به چشم می خورد.یكی از آنها، تنها ۴ماه در این مقام ماند و برخی دیگر هشت سال عهده دار این سمت بودند. به طور كلی، تمامی وزیران تأثیر محسوسی بر رشد سیاستهای نظامی آمریكا داشته اند. «جیمز فورستال» نخستین وزیر دفاع ایالات متحده بود كه از سال۱۹۴۷ (پس از تصویب تشكیل وزارت دفاع) تا ۱۹۴۹ بر این مسند ماند. وی یكی از مؤلفین قانون امنیت ملی در سال۱۹۴۷ است كه جزء مخالفین تفكر تجمیع شاخه های مختلف نظامی در یك واحد خاص به شمار می رفت. علاوه بر آن، فورستال از مخالفین سرسخت اتحاد جماهیر شوروی بود كه در مواقع متعددی در سالهای «جنگ سرد» اظهار نظرهای متفاوتی درباره سیاستهای ایالات متحده كرد. در زمان وی، تقلیل جایگاه وزیر دفاع از بزرگترین معضلات پنتاگون به شمار می رفت كه در نتایج عملكرد وزیر اثرگذار بود و همین امر موجب شد تا از این مقام كناره گیری كند. فورستال دوماه پس از كناره گیری از این مقام، خودكشی كرد.

جورج مارشال (۵۱-۱۹۵۰) بلافاصله پس از تصدی مقام وزارت دفاع به پرزیدنت هاری ترومن متذكر شد كه فقط یكسال در آن مقام فعالیت می كند و هدف عمده اش بازگرداندن اختیارات از دست رفته تشكیلات وزارت دفاع خواهد بود. مارشال تنها وزیری بود كه آن مقام را بلافاصله پس از پایان دوره خدمت نظامی عهده دار شد و همین امر موجب شد تا سنا در خصوص قانون صلاحیت وزیر دفاع استثنا قائل شود. مارشال طی حضور یكساله خود در پنتاگون، شمار نظامیان آمریكا را از ۱‎/۴میلیون به ۳‎/۲ میلیون نفر افزایش داد، بودجه وزارتخانه را تا میزان ۴۵‎/۱ میلیارد دلار بالا برد كه در مقایسه با بودجه سال قبل - ۱۴میلیارد دلار - رشد قابل توجهی را نشان می دهد. جورج مارشال پیشنهاد اعلام آتش بس جنگ كره را ارائه داد كه از سوی ایالات متحده و سازمان ملل متحد مورد موافقت قرار گرفت. وی پس از استعفا در سال۱۹۵۳ به جهت نقشی كه در ابداع «طرح مارشال» ایفا كرد برنده جایزه نوبل شد. برجسته ترین عملكرد مارشال تقویت اصول نظارتی شهروندی بود و علی رغم آنكه به علت پیشبرد روش های خود در وزارت دفاع سخت مورد انتقاد قرار گرفت، اما وی را یكی از تأثیرگذارترین و موفق ترین وزرای دفاع آمریكا و از چهره های برجسته قرن بیستم به شمار می آورند. «روبرت مك نامارا» مقصر اصلی شكست جنگ ویتنام نامیده می شود. وی پیش از ورود به پنتاگون به عنوان یك مدیر تجاری مجرب كه نقش كلیدی در تجدید حیات كارخانه «فورد موتور» داشت شناخته می شد كه پس از انتخاب «جان.اف. كندی» به ریاست جمهوری وارد دولت وی شد. مك نامارا علاوه بر توفیق در تغییر شیوه اداره یگانها در امر تجهیز آنها نیز دستاوردهای خوبی داشت. وی با طراحی عملیات واكنش سریع علیه تهدید شوروی، جنگ پیشگیرانه علیه حملات پارتیزانی كمونیست ها را پیشنهاد داد. علاوه بر آن، او پیشنهاد كرد حملات اتمی، شهرهای دشمن را هدف قرار نگیرد بلكه از طریق طرح «نابودی تضمین شده»، ایالات متحده امكان آن را داشته باشد علیه دشمن مهاجم استراتژی «ضربه جبران ناپذیر» را محقق كند. (در نظر گرفته می شد اگر اتحاد جماهیر شوروی علیه ایالات متحده آمریكا حمله كند، باید به صورت تضمین شده ۲۵درصد جمعیت آن و نیمی از توان اقتصادی اش را نابود كرد.) مك نامارا علیه سیستم موشك دفاعی ایالات متحده موضع گیری كرد، چرا كه آن طرح را نتیجه بخش نمی دانست.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.