یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اسیر نگاه بسته تهیه کننده دولتی


اسیر نگاه بسته تهیه کننده دولتی

نگاهی به فیلم دربند ساخته پرویز شهبازی

دربند مانند سایر فیلم‌های پرویز شهبازی از فکر و سوژه نابی بهره می‌‌برد به اضافه اینکه اسم بامسمایی را نیز با خود یدک می‌‌کشد اما نکته مهم: دربند یک تفاوت کلی با سایر آثار این کارگردان نوگرا دارد و آن هم اینکه همه این فکر و نوآوری در مرحله اجرا اسیر نگاه دولتی و بسته تهیه کننده آن یعنی بنیاد سینمایی فارابی شده است. برخی رخدادها و اتفاقات که می‌‌توانست در طول داستان فیلم نگاه تیزبین و موشکافانه کارگردان به مسائل و معضلات جامعه امروز را به تصویر کشددر چنبره همین دیدگاه گرفتار آمده و به ویژه پایان فیلم که همه تلخی آن را از بین می‌‌برد مهر تاییدی است بر همین نگاه بسته و دولتی و افسوسی که تماشاگر مشتاق و پیگیر آثار پرویز شهبازی می‌‌بایست برای این کارگردان خو ب سینمای ایران بخورد.

نگاهی به کلیت فیلمنامه دربند نشان می‌‌دهد که به احتمال قریب به یقین زمانی حمایت‌های تهیه کننده دولتی شامل حال این فیلم شده که فیلمنامه از خط اصلی خود خارج شده و با افزودن برخی شاخ وبرگها و کاستن از بخشهای مهم و تاثیرگذاری به ویژه درباره کاراکتر سحر این مهم حاصل آمده است. از دیگر سو بعید به نظر می‌‌رسد که پرویز شهبازی به عنوان یک فیلمنامه نویس خلاق از این نکته غافل باشد که وقتی یک دختر شهرستانی مانند نازنین با آن تصویری که فیلمنامه نویس از او معرفی می‌‌کند وقتی برای ادامه تحصیل به شهری مثل تهران می‌‌آید خانواده اش اجازه دهند او دستش کاملا در انتخاب محل سکونت و کارهایی که انجام می‌‌دهد باز باشد و این دختر که در بخشهایی از داستان بسیار زیرک و هوشیار است و در بخش‌های دیگری به شدت ساده لوح بتواند و بخواهد چنین داستانی را در طول دو هفته اقامتش در تهران از سر بگذراند. حضور انبوه آدم‌هایی با هویت نامعلوم از همسایه پایین سحر و نازنین گرفته تا پیرزن تنهای همسایه بالا وگنگی ارتباط سحر با زارعی وجود و حضور برخی ساده انگاری‌های دیگر در فیلمنامه سبب می‌‌شود تا این ذهنیت پدید آید که پرویز شهبازی تنها و تنها برای اینکه دربند مناسبات فعلی سینمای ایران گرفتار نشود و بتواند خود را از بند برهاند و به آرزویش که همان ساخت فیلم است برسد مجبور شده به توصیه‌های مشفقانه کارشناسان بخش فرهنگی تهیه کننده دولتی گوش فرا دهد و تن به تغییرات مختلف در فیلمنامه‌اش بزند و آن را کم و زیاد کند تا بتواند همچنان در فضای فیلم‌سازی نفس بکشد.

ساختار فیلم اما ساز جداگانه ای می‌‌زند و المانهای آشنای سایر فیلم‌های شهبازی را در بخش ساختاری از فیلمبرداری تا تدوین و موسیقی و بازیها شاهد هستیم. همان فضای آشنای زمستان و سرما . همان جاده‌ها و اتوموبیلی که پایان خوشی در این جاده‌ها ندارد مثل نفس عمیق و عیار ۱۴ و همان آدمهای خاکستری که در اطرافمان زیاد ند و اما سینمای ایران هیچگاه چشم دیدنشان را ندارد. در کنار این‌ها باید به بازی بسیار خوب نازنین بیاتی بازیگر نقش نازنین اشاره کنم که با بازی خوبش ارتباط بسیار مناسبی را به لحاظ حسی با تماشاگر برقرار می‌‌کند و این از نکات ارزشمند دربند است.

در مجموع آرزو می‌‌کردم پرویز شهبازی می‌‌توانست این فیلم را برای خودش و با سرمایه بخش خصوصی و به عنوان فیلم خودش بسازد که بتوانیم از آن به عنوان یکی از برترین‌های سینمای ایران در جشنواره سی و یکم و ای بسا در کل سینمای پس از انقلاب نام ببریم. اما افسوس که معتقدم دربند فیلم پرویز شهبازی نیست و تنها سایه‌ای از شهبازی را با خود به همراه دارد.

نویسنده : ندا الماسیان طهرانی