دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

موزه سینما


موزه سینما

تحریف های تاریخی علی حاتمی و نقد فیلم در ایران

نام مرحوم علی حاتمی در سینمای ایران مترادف «تحریف تاریخ» است. تقریباً همه فیلم‌هایی که او با اشاره یا بر اساس وقایع تاریخی ساخت، از گزند منتقدان دور نماند. با این حال او در سراسر دوران کاری خود هرگز ذره‌ای در «تحریف تاریخ» کوتاهی نکرده و مصمم پیش رفت. اکنون با گذشت سال‌ها از درگذشت علی حاتمی، دیگر بحث بر سر تحریف تاریخ در آثار او بیهوده به نظر می‌رسد. در واقع دیگر نیازی به بحث در این ‌باره نیست زیرا از سال ۱۳۵۱ که او «ستارخان» را ساخت، همواره در برابر نقدهایی که آثارش را تحریف تاریخ می‌دانستند، ایستاده و هرگز پاسخی منطقی و محکمه‌پسند به آنها نداد. حالا همه می‌دانند که تاریخ در آثار حاتمی تنها دستمایه بوده.

ماجرای تحریف‌های حاتمی و مواجهه منتقدان با آن، بخشی از «تاریخ نقد فیلم در ایران» است؛ تاریخی که می‌توان مبنای نظری آن را تفکیک منسوخ فرم و محتوا در نقد فیلم دانست. اما با وجود این رویکرد نظری مرتجع، جریان منتقد فیلم‌های حاتمی، چشم‌اندازی ماندگار بر تاریخ نقد فیلم در ایران گشود. واکنش منتقدان و گاه مورخان، و از سوی دیگر حساسیت‌برانگیز بودن فیلم‌های حاتمی، نشان از اهمیت ژانر علی حاتمی در سینماست که در دل خود ژانری از نقد فیلم هم می‌سازد. تحریف تاریخ در آثار او واکنش‌هایی را برانگیخت که پیش از آنکه بیانگر ضدیت با تحریف باشد، فی‌نفسه بیانگر اهمیت تاریخ بود. تاکید روزنامه‌نویسان و منتقدان بر روایت درست از تاریخ، صفحات نشریات و روزنامه‌های بسیاری را به خود اختصاص می‌دهد. حاتمی و منتقدانش هر دو منابع مشخصی برای مطالعه تاریخ در اختیار داشته‌‌اند، اما چرا منتقد در پی اصالت روایت تاریخی رفت و فیلمساز در پی نفی آن؟ و چرا تحریف تاریخ تا این اندازه گناهی نابخشودنی شد؟ چه چیز در تاریخ ایران بود که تحریف آن تندترین انتقادها را به دنبال دارد؟۱ این پرسشی است که پاسخ آن نیازمند مطالعه دقیق نقدها و نظرات سه دهه از تاریخ نقد فیلم در ایران است. فیلم‌های حاتمی تاریخ ایران را در کانون بحث قرار داد.

او خواسته یا ناخواسته، نگاه به «تاریخ» در سینما را به مقوله‌ای حساسیت‌برانگیز تبدیل کرد. از همه مهم‌تر او عامل تولید نقد فیلم‌هایی است که تاریخ مکتوب ایران را اساس «سواد» خود قرار می‌دهند و فیلم را به فیلم‌ها و کارگردان را با کارگردان‌ها مقایسه نمی‌کنند تا با اتکا به تفکیک باستانی فرم و محتوا خود را از اساسی‌ترین مناقشه‌ها دور نگه دارند و مانند کارگران پشت صحنه فیلم‌ها نظری درباره فیلم نداشته باشند. اگر بپذیریم که توجه منتقدان فیلم‌های حاتمی به تاریخ ایران جریانی قابل مطالعه در «تاریخ نقد فیلم در ایران» است، آنگاه می‌توانیم صحبت از جریان مخالفی به میان آوریم که در برابر «رمان تاریخی» در ایران و «فیلم‌های تاریخی» پیش از انقلاب قرار می‌گیرد. نه فیلم‌های تاریخی پیش از انقلاب اسلامی، و نه «رمان تاریخی» هیچ‌ یک با چنین نقدهایی مواجه نشدند.

حمیدرضا صدر در فصلی از کتاب «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران»۲ برخی از مهم‌ترین نمونه‌های سینمای تاریخی پیش از انقلاب اسلامی را معرفی کرده و چنین نتیجه گرفته است که نیاز رژیم رو به سقوط پهلوی تقویت حس ناسیونالیسم در ایران بود. پس سینما را به عنوان مناسب‌ترین ابزار برای تقویت این حس به کار گرفتند و فیلم‌های تاریخی گوناگونی برای بیان شکوه و عظمت از دست رفته ایران آن عصر ساختند. هدف این فیلم‌های سفارشی، برقراری پیوند میان رژیم متزلزل پهلوی و شکوه سلطنت در ایران باستان بود، ضمن اینکه ریشه‌ای هم در رمان تاریخی داشت. اما در آن زمان، کمتر منتقدی، نویسندگان این رمان‌های تاریخی و سازندگان آن فیلم‌های تاریخی را به «تحریف تاریخ» متهم کرد زیرا این آثار از اساس بحث‌انگیز نبودند، در حالی‌ که آثار حاتمی انبوهی نقد به همراه داشت که بحث محوری آنها صرفاً متهم ‌کردن تحریف‌کننده تاریخ بود. رشد جامعه ایرانی نیز در این نقدها عیان و قابل بحث‌ است؛ نقدهایی که به شکل متناقضی مدیون خطای حاتمی هستند.

با مطالعه این نقدها گذر جامعه تولیدکننده فکر در ایران را به دوره‌ای جدید از تاریخ می‌بینیم. اما نکته مهم بازخوانی این نقدها و بررسی پیوند میان «نقد فیلم» و «تاریخ ایران» است؛ دورانی که پر از شکست‌، ناکامی، کشتار و بیداری است. پس نقد فیلم‌های حاتمی، همراه با قضاوت‌هایی درباره این بستر سرنوشت‌ساز از تاریخ شکل گرفته‌اند. فیلم‌های تاریخی علی حاتمی درست در نقطه مقابل فیلم‌های تاریخی قبل از انقلاب اسلامی قرار می‌گیرند. فیلم‌های او هر چند با خطا و اشتباه، قابل قیاس با فیلم‌های تاریخی پیش از انقلاب نیست. در میان انبوه نوشته‌های انتقادی که به فیلم‌های او می‌تاختند، غلام حیدری درباره تحریف تاریخ در فیلم‌های او به نکته قابل توجهی اشاره کرده و در مقاله‌ای با عنوان «زمانه را چو بنگری همه پند است» درباره «هزاردستان» می‌نویسد: «به هر حال اشکال یا اشکال‌هایی در هزاردستان وجود دارد، در واقع علت یا علل آن به هرکس راجع باشد، قطعاً آن کس خود کارگردان نیست زیرا زبان کارگردان زبان صریحی نیست و او بی‌تقصیر است... احتمالاً چون پروای این را داشته که برخی اشخاص از حرف‌هایش برداشت ناجور بکنند و نیز اجتناب از گیج و گمراه‌شدن بینندگان محترم با شهامت و آرامش از طرح مسائل بغرنج سیاسی و اجتماعی چشم پوشیده است».۳ این نوشته، هرچند لحنی شبیه لحن «پادرمیانی» و «توجیه» دارد اما اشاره‌ای سربسته به شرایطی خاص است. تاخت و تاز منتقدان به علی حاتمی از فیلم «ستارخان» آغاز می‌شود. در واقع با این فیلم، علی حاتمی برای نخستین بار متهم به تحریف تاریخ شد. از نماینده تبریز در مجلس شورای ملی گرفته تا بهنام ناطقی در روزنامه آیندگان، همه و همه به حاتمی تاختند. عزت‌الله انتظامی در کتاب «آقای بازیگر» خبر از میزگردی می‌دهد که در روزنامه اطلاعات برگزار شد و منتقدان بسیاری برای تحریف‌ها از او ایراد گرفتند. چند عنوان مقاله با تاکید بر تحریف تاریخ نوشته شد، و سرانجام روزنامه کیهان در پرونده‌ای با عنوان «این ستارخان قلابی است!» نوشته‌های تندی درباره فیلم «ستارخان» منتشر کرد.۴ اما علی حاتمی معتقد بود علیه فیلم او توطئه‌ای صورت گرفته است.

بیشترین نقدها پس از اکران «سلطان صاحبقران» منتشر شدند. همان طور که اشاره شد، تعداد آنها تقریباً ۲۳ نوشته انتقادی بود که برخی از آنها مانند نقد محمود استادمحمد با عنوان «دروغ‌هایی که علی حاتمی گفته است»، لحن بسیار تندی داشتند.۵ خسرو معتضد نیز به تحریف تاریخ در این فیلم اشاره کرد و برخی از اشتباهات فیلم را «توهین به ملت ایران» دانست. به عنوان مثال او معتقد بود برجسته شدن نقش ملیجک در فیلم و پاک بودن او تحریفی توهین‌آمیز است، زیرا به زعم او، ملیجک در اصل شخصیتی «بی‌ادب، چشم‌دریده و کثیف» بود. ابراهیم صفایی از مورخان و مجموعه‌داران مشهور نیز نقدی تند بر این فیلم نوشت۶ و متذکر شده بود که فیلمنامه، رونویسی از کتاب نوشته حسین لعل است۷ و بعدها خود حسین لعل نیز در گفت‌وگویی با روزنامه اطلاعات همین ادعا را تکرار کرد. این درگیری‌ و ادعاها باعث شد تا سرانجام حاتمی فیلمنامه «سلطان صاحبقران» را به ضمیمه فهرست منابع منتشر کند. اما سوال اینجاست: بالاخره تحریف تاریخ را چه کسی بر عهده گرفت؛ حسین لعل یا علی حاتمی! با این حال علی حاتمی در مصاحبه‌های بسیاری که در پاسخ به این نقدها داشت، همواره تاکید کرد که میان «نمایش و تاریخ، نمایش را انتخاب کرده است».۸

پس از این «سلطان صاحبقران» و تاخت و تاز منتقدان و مورخان، نقد به تحریف تاریخی حاتمی رفته‌رفته کمرنگ شد. گویی این موضوع در آثار حاتمی به امری بدیهی تبدیل شده بود. نقدهای تندی که بر «کمال‌الملک»، «حاجی واشنگتن» و «هزاردستان» نوشته شدند، به مراتب کمتر از «سلطان صاحبقران» بود.

اما در این میان هوشنگ کاووسی سرسخت‌ترین منتقد بود. او حتی بدون اینکه «هزاردستان» را ببیند، در مجله فیلم نوشت: «در ایران نبودم که هزاردستان را ببینم، اما فرزند یکی از اعضای موثر کمیته مجازات برای من گفت که مطلقاً ماجراهای کمیته مجازات این نبود که در هزاردستان می‌بینیم».۹ روزنامه جمهوری اسلامی نیز به فیلم‌های حاتمی انتقادات بسیاری داشت. حتی فیلم «کمال‌الملک» را «پلی بر ابتذال» و «نمونه هنر بی‌تعهد» دانست.۱۰ اما این دو نقد که در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد، از هر نظر با نقدهایی از جنس نقدهای مجله فیلم و نظایر آن متفاوت است، یعنی جنس انتقاد آنها چیز دیگری بود.

اما علی حاتمی پس از سال‌ها فیلمسازی، سرانجام هنگامی که به «هزاردستان» رسید، دیگر اهمیت چندانی به منتقدان نمی‌داد زیرا تنها به بستری نیاز داشت تا اشیای مورد علاقه خود را مقابل دوربین ببرد؛ اشیایی که اغلب از مجموعه‌های شخصی آمده و چنان ستاره‌های سینما در قابی بسته به نمایش درمی‌آیند. فیلم‌های حاتمی موزه سینماست، یا به عبارتی بهتر، موزه‌ای سینمایی از اشیای قاجاری. در واقع نمایشگاهی دیدنی از همه آن ظرف و ظروفی که جمشید مشایخی در آغاز فیلم «سوته‌دلان» فهرست می‌کند. تاریخ برای حاتمی بیشتر زمینه و بستری برای عرضه این اشیاست هر چند در گفت‌و‌گویی با امید روحانی گفته بود آرزو دارد تاریخ ایران را هم بنویسد. حال اگر بخواهیم پاسخ حاتمی را به همه نقدهای بالا بخوانیم، به نظرم این جمله او، که از گفت‌و‌گویی مطبوعاتی انتخاب شده، صادقانه‌ترین پاسخ خواهد بود: «راستش من اصلاً منکر تاریخ هستم. با واقعیت هم اصلاً کاری ندارم. مساله من این نیست».۱۱

علی قلی‌پور

پی‌نوشت‌ها

۱- شمارش نقدهایی که برای «سلطان صاحبقران» نوشته شده بود، دیدم که حدوداً ۲۳ نقد و یادداشت در روزنامه‌ها و نشریات ایران، به تحریف‌های تاریخ در این فیلم پرداخته‌اند. این رقم در قیاس با تعداد روزنامه‌ها و مجلات، و نیز تعداد منتقدان در سال ۱۳۵۴، بسیار شگفت‌آور است. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به: ماهنامه فیلم (کتاب سال سینمای ایران)ضمیمه شماره ۲۱۵،بهمن ۱۳۵۶

۲- حمیدرضا صدر، تاریخ سیاسی سینمای ایران، نشر نی، چاپ اول: ۱۳۸۱

۳- ماهنامه فیلم، شماره ۶۹، مهر ۱۳۶۷

۴- کیهان، ۱۴/۱۲/۱۳۵۱. نویسندگان این پرونده هوشنگ حسامی، پرویز دوایی، عباس شباویز، علی عباسی و امیر نادری بودند.

۵- اطلاعات، ۱۰/۶/۱۳۵۶

۶- کیهان، ۵/۹/۱۳۵۴

۷- حسین لعل، ق‍ب‍ل‍ه‌ ع‍ال‍م‌: ان‍ح‍طاط و ح‍وادث‌ س‍ی‍اس‍ی‌ دوران‌ ن‍اص‍ری‌، انتشارات پدیده، چاپ اول: ۱۳۴۶

۸- کیهان، ۲۹/۸/۱۳۵۴

۹- ماهنامه فیلم، شماره ۱۱۰، شهریور ۱۳۷۰

۱۰- «کمال‌الملک پلی بر ابتذال، شماتتی بر خودمان» و «کمال‌الملک و احیای مفهوم هنر برای هنر»، هر دو نقد در ۲۷/۱۲/۱۳۶۳ در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شدند.

۱۱- گفت‌وگوی امید روحانی با علی حاتمی در ماهنامه فیلم، شماره ۶۹، مهر ۱۳۶۷