شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

به سوی مقصد من خط مبهمی جاری ست


به سوی مقصد من خط مبهمی جاری ست

نگاه کرده ام این کوچه و حوالی را
ندیده ام گذر یک تن از اهالی را
همیشه پینه فقط سهم دست های من است
نشان دهم به چه کس پینه ی مثالی را؟
پرنده نیست در این ناکجای نا محدود
چرا نگاه کنم …

نگاه کرده ام این کوچه و حوالی را

ندیده ام گذر یک تن از اهالی را

همیشه پینه فقط سهم دست های من است

نشان دهم به چه کس پینه ی مثالی را؟

پرنده نیست در این ناکجای نا محدود

چرا نگاه کنم آسمان خالی را؟

زمین خشک ترک خورده است ،ابری نیست

ببین شقاوت مذموم خشکسالی را

دوباره می شود آیا به شهر باران رفت؟

به ابر گفته ام این جمله ی سوالی را

به سوی مقصد من خط مبهمی جاری ست

چگونه طی کنم این جاده ی خیالی را؟

کنار چشمه ی چشمان بی شمار شما

زدم زمین و شکستم دل سفالی را

گشوده ام پر و بالی به بی نهایت خود

شکست می دهم اکنون شکسته بالی را.

هادی خورشاهیان