جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
فیزیك و متافیزیك
اهمیت تاریخی و معاصر فیزیك، بسیار است زیرا بسیاری از مسلمات آن توسط علوم اخذ شده و تاثیر زیادی نیزبر فلسفه و الهیات نهاده است. در فیزیك نیوتنی، سه فرض اصالت واقع، موجبیت و تحویلگرایی، پذیرفته شده بود كههر سه فرض از ناحیه فیزیك قرن بیستم و به ویژه نظریه كوانتوم مورد معارضه قرار گرفت. این بدان دلیل بود كه جهاناتمی بر وفق مفاهیم فیزیك كلاسیك و پدیدههای مشاهدهپذیر، توضیحدادنی نبود. درباره ارتباط مفاهیم فیزیككوانتومی با واقعیت جهان و نیز جایگاه نظریهها در علم، دیدگاههای اصالت واقع كلاسیك، ابزارانگاری و اصالت واقعنقادانه، تعبیر و تفسیرهای گوناگونی را ارائه دادهاند. در این نوشتار، «ایان باربور» همچون دیگر طرفداران اصالت واقع نقادانه قایل است كه براساس نظریه كوانتم، مشاهدهگر همواره در روند مشاهده، شریك و سهیم است و مرزقاطعی میان مشاهدهگر و شئ مشاهده شده وجود ندارد. وی بكارگیری ایده مكملیت درباره علم و دین را نقد میكند. فیزیك، مطالعه ساختارها و فرآیندهای اساسی تغییر و تحول در ماده و انرژی است. از آنجاكه فیزیك با پایینترین سطوح سازمان، سر و كار دارد و دقیقترین معادلههای ریاضی را به كارمیگیرد، بهنظر میرسد در مقایسه با سایر علوم، از مسائل مورد علاقه دین درباره حیات، ذهن وهستی انسان دورتر باشد، اما اهمیت تاریخی و معاصر فیزیك بسیار است. زیرا فیزیك، اولینعلم دقیق و سیستماتیك [ منظم] به شمار میآید و بسیاری از مسلمات آن، توسط علوم اخذشده است. روشهای فیزیك بهمثابه سرمشقهای مطلوبی برای علوم دیگر مدنظر بوده است.همچنین فیزیك تاثیر زیادی بر فلسفه و الهیات نهاده است. از این گذشته، اگرچه فیزیكدانان فقط موجودات فاقد حیات را مطالعه میكنند، ولی امروزهنگاه آنها متوجه موجوداتی است كه به قلمروهایی گوناگون دارند: از «كواركها» (۲) و «اتمها» تا«كریستالهای جامد»، «سیارهها» و «كهكشانها» - و از جمله، شالوده فیزیكی ارگانیزمهای زنده،هماكنون در حوزه فیزیك، ما با مسائلی درباره «مشاهدهگر و مشاهدهشده» (۳) ، « تصادف و قانون» (۴) و«اجزا و كلها» (۵) مواجهایم. در قرن بیستم، سه فرض مسلم و پذیرفتهشده فیزیك نیوتنی مورد تردید قرار گرفته است:
۱. معرفتشناسی (۶) نیوتنی، رئالیستی [واقعگرایانه] بود. همه بر این باور بودند كه نظریهها،جهان را چنانكه فی نفسه هستبه ۴گونهای بركنار و مستقل از «مشاهدهگر» توضیح میدهند.فضا و زمان، چارچوبهایی مطلق انگاشته میشد كه درون آنها تمام رویدادها بدون ارجاع بهمشاهدهگر، گنجانده (۷) شده است. «كیفیات اولیه» (۸) مانند «جرم» (۹) و «سرعت» (۱۰) كه با زبان ریاضیقابل بیان است، ویژگیهای عینی (۱۱) جهان واقعی محسوب میشد.
۲. فیزیك نیوتنی، نظرگاه موحبیتی داشت. اصولا چنین تلقی میشد كه آینده هر سیستیماز ماده متحرك را از روی شناخت دقیق وضعیتحاضر آن میتوان پیشبینی كرد. بهنظر میآمدتمام جهان، از كوچكترین ذرات تا دورترین سیاره زیر نفوذ و سیطره قوانینی تغییرناپذیر ویكسانند.
۳. دیدگاه نیوتنی در این برداشت كه: رفتار كوچكترین «اجزا»، یعنی ذرات سازنده،تعیینكننده رفتار «كل» است، نگرشی تحویلگرایانه (۱۲) بود. براساس این نگرش، «تغییر و تحول»،عبارت است از بازآرایی اجزا كه خود آن اجزا بدون تغییر باقی میمانند. در اینجا از طبیعت،تصویری جذاب و مقتدر، بسان ماشینی قانونمند، ترسیم میشد; تصویری كه رشد علم و اندیشهغرب را بشدت متاثر ساخت. این دیدگاه كه به جهان همچون مكانیسم یك ساعت مینگریست،به نگرشی «دئیستی» (۱۳) [ خداپرستی طبیعی] درباره خداوند منجر شد كه او را ساعتسازیمیدانست كه ساز و كار جهان را طرح و سپس آن را به حال خود رها كرده است. قرن هیجدهم شاهد گسترش بیشتر مكانیك نیوتنی بود. در فیزیك قرن نوزدهم انواع نوینیاز طرحهای مفهومی (۱۴) ،از جمله «نظریه الكترو مغناطیس» (۱۵) و «نظریه جنبشی گازها» (۱۶) ارائهشده بود، ولی فرضیههای اساسی مذكور بدون تغییر باقی ماندند. چنین بهنظر میآمد كه تمامیقوانین، نه از نظر مكانیك ذرات، لااقل از نظر قوانین حاكم، بر چند نوع از ذرات و میدانها دستیافتنی است. در نظریه جنبشی و ترمودینامیك (۱۷) ،رفتار گازها براساس احتمال تشریح میشد،ولی این شیوه را فقط تسهیلی برای امر محاسبه قلمداد میكردند. همه بر آن بودند كه حركتتمامی مولكولهای گاز، دقیقا با قوانین مكانیكی معین شده است، ولی چون محاسبه اینحركات بسیار دشوار و پیچیده است، ما میتوانیم از قوانین آماری برای پیشبینی رفتار میانگینگروههای عظیم مولكولها استفاده كنیم. هر سه فرض مذكور - یعنی «اصالت واقع [رئالیسم]»، «موجبیت» و «تحویل گرایی» - از ناحیهفیزیك قرن بیستم مورد معارضه قرار گرفته است. تغییرهای رخداده در مفاهیم و مسلمات،آنچنان عظیم بود كه تعجبی ندارد اگر «كوهن» آن را بهعنوان نمونهای بارز از یك انقلاب عظیم ویك تغییر «سرمشق» به كار ببرد. در اینجا نظریه «كوانتوم» را بررسی میكنیم.
نظریه كوانتوم
مدلهای مربوط به «ذره» نظیر مدل «توپ بیلیارد»، بر فیزیك كلاسیك ماده، حاكم بوده است.در قرن نوزدهم، نظریهپردازان برای تشریح گروه متفاوتی از پدیدهها كه متضمن «نور» و «الكترومغناطیس» بودند، از مدل اساسی دیگری استفاده كردند كه عبارت بود از: [انتشار] امواج در«محیطهای میانجی پیوسته». (۱۸) ولی در اوایل قرن حاضر بهنظر میرسید كه چند آزمایشحیرتانگیز، استفاده از هر دو مدل «موج» و «ذره» را برای هر دو نوع از پدیدهها ایجاب میكند. ازیكطرف، معادله انیشتین درباره اثر فتوالكتریك (۱۹) و كار «كامپتون» بر روی پراكندگی فوتون (۲۰) نشان داد كه نور در بستههای مجزا و منفصل، با انرژی و اندازه حركت معین، گسیل میگردد وبسیار شبیه به جریانی از ذرات عمل میكند، و از طرف دیگر و در مقابل آن، الكترونها كه هموارهبهصورت «ذرات» تصویر میشدند، آثار تداخل انتشار را كه از ویژگیهای امواج است، از خود نشاندادند. امواج، پیوسته و گستردهاند و بهموجب «فاز» (۲۱) بر یكدیگر تاثیر متقابل دارند; اما ذرات،گسسته و به مكانی خاص محدودند و تاثیر متقابل آنها براساس «اندازه حركت» (۲۲) است. بهنظرمیرسد هیچ راهی برای تلفیق این دو مدل، در مدل واحد، وجود ندارد. [۱] از باب نمونه، فرض كنید یك دسته از الكترونها به سمت دو شكاف موازی كه در یك پردهفلزی قرار دارند، گسیل شدهاند و با یك صفحه عكاسی كه چند سانتیمتر پشت پرده قرار دادهشده، برخورد میكنند. هر الكترون بهصورت یك نقطه ریز بر روی فیلم ثبت میشود و به مثانهذرهای كه به آنجا رسیده باشد بهنظر میآید و چنانچه «بار» و «جرم» الكترون تقسیمناپذیر باشد،قاعدتا احتمال میرود فقط از یكی زا دو شكاف عبور كرده باشد. با وجود این، نقاطی كه بر رویفیلم میافتد، الگویی تداخلی را از نوارهای موازی، نشان میدهند كه تنها در صورتی توضیحدادنی است كه فرض شود یك «موج» از دو شكاف عبور كرده است و همین دوگانگی موج - ذره، درسرتاسر فیزیك اتمی یافت میشود، ولی یك فرمالیزم وجدانی ریاضی میتواند بهوجود آید كهامكان پیشبینی رویدادهای مشاهدهشده را بهصورت آماری فراهم آورد. این فرمالیزم ریاضی،«توابع موج» (۲۳) را برای آمیزهای از امكانها یعنی «تركیبی از حالتها» (۲۴) به دست میدهد. میتوان احتمال برخورد یك الكترون را به هر نقطه مفروض، محاسبه كرد. اما در «توزیع احتمال» (۲۵) موردمحاسبه، نقطه دقیقی كه یك الكترون خاص به آن اصابتخواهد نمود، قابل پیشبینی نیست. به همین ترتیب در نظریه كوانتوم، هیچ مدل وحدتیافتهای از اتم پیدا نشده است. مدل اولیهبور درباره اتم به سادگی قابل تصویر و تجسم بود: الكترونهای ذرهوار در حركتخود پیرامونهسته، به مانند یك منظومه شمسی كوچك، از مدارهایی تبعیت میكنند. ولی «اتم» در نظریهكوانتوم بههیچوجه قابل تصویر و تصور نیست.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی دولت سیزدهم
هلال احمر قوه قضاییه یسنا آتش سوزی تهران پلیس بارش باران سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش سازمان هواشناسی دستگیری
قیمت خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار سایپا ایران خودرو بانک مرکزی کارگران تورم
فضای مجازی سریال شهاب حسینی تلویزیون نمایشگاه کتاب عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما فیلم سینمای ایران دفاع مقدس موسیقی
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه اوکراین چین نوار غزه ترکیه انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر تلفن همراه گوگل اپل آیفون همراه اول خودروهای وارداتی تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب بیمه دیابت بیماری قلبی کاهش وزن داروخانه رابطه جنسی