چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
صلح و دوستی با کمک بچه ها
کریستف سولیر در تعریف هنر نمایش عنوان میکند که تئاتر میخواهد چیز دیگری غیر از یک سرگرمی باشد. این تعریف در مورد تئاتر کودک و نوجوان میتواند یک ویژگی خاص و مهم به این ژانر بدهد. این تلقی که تئاتر کودک و نوجوان صرفا باید جنبه سرگرمی داشته باشد یکی از آفتهای همیشگی این هنر محسوب میشود.
تئاتر کودک و نوجوان میتواند علاوه بر جنبه سرگرمی و تفریح برای مخاطب خود صاحب فکر و مضمون و اندیشه مستقل باشد.
نمایش "پیک نیک در میدان جنگ" نوشته "منوچهر اکبرلو" و به کارگردانی "حمیدرضا حاجی ملاحسینی" داستان دو گروه مورچه سیاه و قرمز است که فرزندان آنها درگیر اختلاف میشوند. مهمترین ویژگی این نمایش انتخاب یک داستان و پرداخت شخصیتهای متفاوت است. در تئاتر کودک و نوجوان استفاده از شخصیتهای تکراری و کلیشهای و ماجراهایی که در اطراف آنها میگذرد امری رایج و متداول است. شخصیتهای گرگ و روباه و کلاغ و خرگوش و غیره با صفتهای آشنا جزء کلیشههای تکراری تئاتر کودک هستند که همیشه به یک شکل خلق میشوند. در تئاتر کودک و نوجوان استفاده از شخصیتهای کلیشهای و داستانهای تکراری موجب سطحی شدن این نوع آثار میشود. اما نمایش "پیک نیک در میدان جنگ" در استفاده از شخصیتهای متفاوت و خلق یک داستان ساده سعی دارد با سایر آثار این ژانر تفاوت داشته باشد.
پرداخت نمایشنامه "پیک نیک در میدان جنگ" و موقعیتهای نمایشی آن ساده و روان است. منوچهر اکبرلو به عنوان نویسنده خلق شخصیتهای متفاوت و یک داستان قابل فهم را به عنوان مهمترین ویژگی اثر خود پرداخت نموده است. همین عامل باعث شده "پیک نیک در میدان جنگ" به عنوان نمایشی که سعی دارد از شکل و شخصیتهای کلیشهای نمایشهای کودک و نوجوان دور شده و متفاوت باشد، اثری قابل قبول تلقی میشود. این برداشت یعنی نگاهی مضمون محور از عنوان نمایش به خوبی مشهود است. "منوچهر اکبرلو" عنوان نمایش خود را برای کودک و نوجوان پیک نیک در میدان جنگ انتخاب میکند. هر چند این عنوان برای مخاطبان کودک چندان قابل فهم نیست. انتخاب این عنوان برای نمایش، اثری به همین نام نوشته "فرنـاندو آرابـال" که البته نمایشنامهای برای بزرگسالان است یادآوری میکند. خیلی از مخاطبان کودک با معنای پیـک نیـک آشنا نیستند. انتخاب واژه دیگری غیر از این عنوان، هم میتوانست همین مفهوم را انتقال دهد.
شخصیتهای نمایش از دو گروه مورچههای قرمز و سیاه انتخاب شدهاند که با یکدیگر اختلاف دارند. موقعیتهای نمایش چندان پیچیده شکل نگرفتهاند و به تناسب آن شخصیتها هم دارای ابعاد پیچیدهای نیستند. خلق و ظهور شخصیت عنکبوت به عنوان شخصیت مخالف که دشمن هر دو گروه مورچهها محسوب میشود در پایان عاملی برای دوستی و پیوند آنها میشود. این ویژگی نشان از شناخت نویسنده درباره مخاطب اثرش دارد. در نمایشنامه ویژه کودک و نوجوان انتخاب زبان و پرداخت قابل فهم یک ویژگی مهم است. "دیوید وود" درباره تئاتر بچهها میگوید: تئاتری است که در آن همه چیز قابل فهم باشد.
اما با وجود آنچه نویسنده دنبال میکند، در پرداخت شخصیتهای نمایش به همه ابعاد کاراکتر توجه نشده و ما چندان به عمق اشخاص و انگیزههای آنها واقف نمیشویم. رابطه مورچههای قرمز و سیاه فقط در سطح پیش بردن وقایع باقی مانده و مخاطب با انگیزه و ابعاد دیگر شخصیتهای نمایش آشنا نمیشود. هر یک از کاراکترها، میتوانند ویژگی شخصیتی خاص خود را داشته باشند. در پایان نمایش وقتی صلح و دوستی جایگزین دشمنی میشود مخاطب فقط سرانجام یک رویداد را درک میکند. اگر رفتار و تقابل شخصیتها بیشتر ظهور میکرد مفهوم پایانی نمایش شکل دیگری در ذهن مخاطب ایجاد میکرد که باور او را به شکل کاملتری به سرانجام میرساند.
در کارگردانی نمایش "حمیدرضا ملاحسینی" سعی داشته با استفاده از عناصر و امکانات متفاوت صحنه چون پخش انیمیشن و یا خلق صحنههای موازی اجرایی متفاوت برای مخاطب داشته باشد. یکی از ویژگیهای خلاقانه در نمایش، شکلدهی موقعیت و صحنههای موازی و همزمان در اثر است که در آن اشخاص نمایش در دو وضعیت متفاوت و با طراحی صحنه متغییر به شکل همزمان در صحنه حضور دارند. استفاده از این طراحی موازی که معمولا در تدوین صحنههای فیلم و سینما رایج است نگاهی ویژه و خلاقانه را در نمایش شکل داده است. طراحی صحنه نمایش در خلق این صحنه بسیار موثر است. "مهرداد باقری" با طراحی صحنه کاربردی خود که با استفاده از لتههای متحرک و رنگی شکل گرفته به خوبی فضای داخل لانه مورچهها را انتقال داده است. شکل متحرک و تغییرات صحنه تنوع خوبی را در صحنههای مختلف شکل میدهد.
بازیگران نمایش به دور از اغراق بازیهای یکدست و روانی دارند. اینکه بازیگران نمایش برای جذب مخاطب سعی در اغراق و یا حتی صداسازی و بازی تصنعی که معمولا در نمایشهای کودک مرسوم است نمیآورند باعث ارتباط بهتر مخاطب میگردد. با آنکه موسیقی نمایش در فضاسازی تاثیر زیادی دارد اما در ترانه پایانی که با صدای یک خواننده بزرگسال اجرا میشود ارتباط مخاطب کودک و نوجوان با نمایش به اوج نمیرسد. برداشت آهنگساز و کارگردان برای ترانه پایانی که به جای استفاده از صدای یک کودک و یا حتی یکی از شخصیتهای نمایش از خواننده دیگری استفاده میکند هر گونه که باشد اما باید در نظر داشته باشیم که مخاطبان کودک و نوجوان در سالن نشستهاند. در پایان نمایش این مخاطبان کودک و نوجوان هستند که میخواهند صلح و دوستی را با صدا و زبان خاص خود درک کنند. و البته آنها اهمیت این حس خوب زندگی را از نمایش تا حدود قابل قبولی دریافت کردهاند.
شهرام کرمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست