پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
چرا ۲۵ سال مدارا صورت گرفت
![چرا ۲۵ سال مدارا صورت گرفت](/web/imgs/16/152/9zwp71.jpeg)
با وجودمنصوب شدن حضرت علی (ع) از سوی رسول اکرم(ص) پس چرا آن حضرت به راحتی از حکومت کنار رفتندحتی در مواقع لازم و حساس خلفاء را نیز در صحنههای گوناگون مورد حمایت خویش قرار دادند؟
ضایعه عظیمی که به جهان اسلام از کنارهگیری حضرت از خلافت وارد شد هرگز قابل جبران نیست، چرا حضرت با این انحراف مقابله و مبارزه نکردند تا جامعه اسلامی را از آسیبهای اساسی مصونیت ببخشد و در ارائه الگوهای حکومت اسلامی نسبت به جهان اسلام نقش فعالتری ایفا نمایند؟
بررسی منابع تاریخی به خوبی گواهی میدهد که دشمنان برای رحلت پیامبر(ص) دقیقه شماری میکردند، آنان معتقد بودند بعد از رحلت پیامبر، شرائط یک حرکت ضد انقلابی فراهم میآید و قادر خواهند بود اسلام نوپا را در هم بشکنند. آنان جریان سقیفه را جزء برنامههای از پیش طراحی شده برای وارد کردن ضربه نهایی به امت اسلامی در جهت برانداختن حکومت اسلام اصیل که توسط پیامبر بنیانگذاری شده بود، تلقی میکردند. این جریان تاریخی از جمله آثار شومی که داشت موجب کنار نهادن جانشین صالح و منتخب پیامبر شد. برخی از تاریخ نویسان معروف نوشتهاند: «هنگامی که پیامبر وفات کردند عرب (جاهلی) بازگشت خود را از اسلام شروع کرد به گونهای که یهود و نصارا سربرداشتند و منافقان نیز نقاب از چهرهٔ خود برداشتند...» ]سیرهٔ ابن هشام، ج ۴، ص ۳۱۶[
جریان سقیفه حرکتی بود سیاسی که در درون جامعه اسلامی به وسیله افراد بیاعتقاد به اسلام و ارزشهای آن با انگیزهٔ قدرت طلبی و انحراف جامعه اسلامی از محور اصلی خود به سمت اشرافیت و سلطنت طلبی بلافاصله بعد از رحلت پیامبر(ص) و حتی قبل از دفن آن حضرت توسط عدهای با اجتماع در محلی به نام سقیفه بنی ساعده صورت گرفت و به اجرا درآمد و بدین وسیله حضرت علی(ع) را از منصب الاهی خویش کنار نهاد و سرنوشت جامعه اسلامی را بدست افرادی سپرد که نه مشروعیت الاهی داشتند و نه مشروعیت مردمی پشتیبان آن بود. چرا که مشروعیت مردمی با اجتماع عدهای تحققپذیر نیست. از سوی دیگر برخی آن حضرت را به سکوت یا تسلیم در برابر این جریان متهم میکنند که بررسی و تحقیق مسئله، عکس این اتهام ناجوان مردانه را نشان میدهد.
●ایستادگی و روشنگری:
حضرت علی(ع) هرگز در مقابل جریان یاد شده سکوت اختیار نکردند بلکه آن را ناروا شمردند و بارها با استدلالهای محکم و احتجاجهای عالمانه خلیفه و هواداران او را مورد انتقاد و اعتراض معناداری قرار دادند. نخستین کسی که به حدیث معتبر و متواتر غدیر خم به صورت مؤکد احتجاج نمود، خود امام(ع) در مسجد پیامبر بعد از وفات رسول اکرم(ص) است. ]شرح نهجالبلاغه، ج اول، ص ۲۷۳، محمد جعفر امامی، محمدرضا آشتیانی، شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ج ۱، ص ۳۰۷ / روایت دریا، محمد محمدیان، ص ۲۹[
جناب مرحوم طبرسی کتاب مستقلی در این زمینه نوشته است که به کتاب (احتجاج علی(ع) و ابوبکر) معروف است میتوان برای مطالعه بیشتر بدان مراجعه نمود.
حوادث مهمی در تاریخ اسلام بعد از رحلت پیامبر(ص) رخ داده است که نشان میدهد علی(ع) نسبت به موضوع تغییر خلافت معترض بوده است و در مقابل آن همواره فعال و هدفمند عمل کرده است حتی کنارهگیری از خلافت نیز با هوشمندی و زیرکی در جهت حفظ اصل مکتب نوپای اسلام صورت گرفته است که ما در بخشهای آتی بدان اشاره خواهیم کرد.
غالب مورخین نوشتهاند علی(ع) سه شب متوالی (و برخی نیز گفتهاند تا چهل روز) به همراه فاطمه(س) و حسنین(ع) به منازل مسلمانان ذی نفوذ میرفت و آنها را برای بیعت خود دعوت مینمود و ضمن تبیین حقوق خود با آنان اتمام حجت میکرد. از سوی دیگر طرفداران جناب ابوبکر نیز بر این موضوع پافشاری میکردند که تا از علی(ع) بیعت گرفته نشود پایههای خلافت مستحکم نشده است، لذا با چنین سیاستی فاجعهٔ حمله به منزل آن حضرت و ضرب و شتم دختر گرامی پیامبر(ص) رخ میدهد و شایستهترین جانشین پیامبر را با خشونت و بیحرمتی برای گرفتن بیعت به مسجد میبرند، به یقین اگر علی(ع) نسبت به این موضوع حساسیت نشان نمیداد و رضایت خود را اعلام میداشت در آن صورت بسیاری از این حوادث بروز نمیکرد و دشمنان اسلام با خیال راحتتری اهداف شوم خود را پیگیری میکردند. ]شرح نهج البلاغه، ابن ابیالحدید، ص ۱۵۳، نامه معاویه به امیرالمؤمنین(ع)[
●بیان اجمالی مسئله:
اصولا اگر واقع بینانهتر به تحلیل موضوع بنشینیم باید بدانیم که علی(ع) بعد از رحلت پیامبر نسبت به چشمانداز جامعه اسلامی در برابر این جریان سه گزینه پیش رو داشتند؛
الف. رها کردن جنازه پیامبر(ص) بدون کفن و دفن (همان گونه که دیگران چنین کردند) و ملحق شدن به کسانی که خارج از مدینه در سقیفه بنی ساعده با انگیزه قدرت طلبی و مخالفت با فرمان پیامبر دربارهٔ رهبری جامعه اسلامی برای تصمیمگیری با رویکرد اومانیستی در این امر مهم اجتماع کرده بودند. هر چند طراحان اصلی این جریان از پنج نفر تجاوز نمیکردند، اما برخی از انصار و مهاجرین و بعضی از سران قبیلههای اوس و خزرج نیز بعد از آگاهی از ماجرا بدان جا رفته و به آنان ملحق شدند.
امیرمومنان نیز میتوانست برای رسیدن به قدرت و سهم گیری از آن به این گروه به پیوندد و با آنان همراه شود. اگر این اتفاق رخ میداد، در آن صورت آن حضرت عملکرد این عده قدرت طلب را مشروعیت میبخشید و در ضمن آن از وظایف اصولی خود تخطی مینمود و این شایسته منزلت شخصیتی چون او نبود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست