شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
استحاله انقلاب به جنگ پیام مردمان عرب به ما

مداخله نظامی غرب در لیبی به بحث گستردهای در میان روشنفکران دامن زده است. از همان آغاز فیلسوفان و متفکران و همه آنانی که دل در گرو تغییر شرایط موجود دارند مقابل دو راهی دشواری قرار گرفتند. آنچه لیبی را از دیگر خیزشهای عربی منطقه متمایز و تصمیمگیری را سخت میکند، موقعیت دوگانه این کشور است: از یکسو با حاکمی خودکامه، مستبد و سفاک روبهروایم که ابایی از ریختن خون مردم خویش ندارد و از سوی دیگر با دستاندازی کشورهای اروپایی به سرکردگی فرانسه و ایتالیا و نیز آمریکا به کشوری که منابع نفتی چشمگیری دارد. حنای «حقوق بشر» غربی نیز دیگر رنگی ندارد و دردی را دوا نمیکند. آنچه امروز در این صفحه میخوانید یادداشتی است که ژانلوک نانسی، فیلسوف معاصر فرانسوی، در حمایت از عملیات نظامی در لیبی و لزوم مسوولیتپذیری سیاسی غرب در قبال جنایتهای قذافی در لیبراسیون نوشته و سپس پاسخ آلن بدیو، متفکر رادیکال فرانسوی به او. در ادامه واکنش جیانی واتیمو، فیلسوف ایتالیایی به مجادله ایندو میآید و نیز یادداشتی از طارقعلی، متفکر پاکستانیالاصل در گاردین. با این توضیح که مقاله طارقعلی مربوط به حدود یک ماه پیش میشود؛ یعنی درست در آغاز حملات نظامی به لیبی.
● ژانلوک نانسی
فیلسوف فرانسوی
پیام مردمان عرب به ما این است: مقاومت و شورش بار دیگر به ما رو نمایانده و تاریخ یک منطقه خاص
(history) مرزهای روایت اعظم از تاریخ (History) را در مینوردد. اعراب این پیام را، چنانکه باید و شاید، با همه بختیاریها و بدبیاریهای لازمه قیام به ما میرسانند. هیچ هم که نباشد، ایشان پیام بیبرگشتی ارسال کردهاند که پیامدهایش را میتوان در سرتاسر آفریقا چشم داشت و میتوان تاثیرش را در درام تلخ و دیرپای جاری در سرزمین باستانی کنعان (فلسطین اشغالی) نظاره کرد. در یکی از سرزمینهایی که انتظار وقوع چنین شورشهایی را نداشتیم، رهبر باندی تبهکار (که رسما در راس یک دولت جا خوش کرده) کمر به سرکوب آن بسته و آماده است عندالزوم هر تعداد از بهاصطلاح مردم خویش را از دم تیغ بگذراند.
در همین حیص و بیص، دیگر دولتها به ضرب زور و اسلحه و گاه با کمک همسایههای قدرتمند عرب خویش، شورشیان کشورهای خویش را هدف قرار دادهاند. شورشیان بنغازی از ما کمک میخواهند: اجابت خواست ایشان ساده نیست و با مخاطرات واضحی همراه است؛ مخاطراتی عملی و نیز سیاسی. پذیرفتن مسوولیت سیاسی یعنی سبک سنگین کردن اوضاع و احوالی چنین خطیر و تلاش برای حل و فصل آن. حالا وقت آن نیست که دستپاچه و سراسیمه از مخاطرات جانبی مداخله یاد کنیم و نسبت به منافع (کم و بیش) پشتپرده قدرتهای بزرگ ابراز بدگمانی کرده و به اصول عدم مداخله استناد کنیم و گناه نابخشودنی جهان «غرب» را به رخ بکشیم، آن هم غربی که عجبا شامل خود لیبی، عربستان سعودی یا سوریه هم میشود و تازه اگر از چین و روسیه نام نبریم.
برای جانهای زیبای* دست چپی و مدیران کارکشته دست راستی، بهترین کار آه کشیدن است و شکوه سردادن؛ خواه در کشورهای اروپایی، خواه در کشورهای عربی: یادمان نرود که در چه جهانی بهسر میبریم. دیگر در جهان تبختر و اعتماد به نفس و استکبار غربیها زندگی نمیکنیم. صبر کنید! قضیه این نیست «غرب» پیر بینوا از اعمال گذشتهاش توبه کرده: غرب اکنون در حال تبدیل شدن به آمیزهای است که جهانی دیگر را بهوجود میآورد، جهانی که در آن خورشید هرگز غروب نمیکند، جهانی که در آن روز و شب همه جا یکسان است و در آن باید عمل با هم زیستن را از نو خلق کرد و البته پیش از هر چیز خود زیستن را.
باری، درست است، باید چهار چشمی مراقب اقدامهایی باشیم که هدفشان ضربهزدن به این رذل آدمکش است؛ بیگمان باید او را هدف گرفت، نه مردم بیدفاع را. دیگر نمیتوان یک بام و دو هوا عمل کرد: نمیتوان با یک دست به حق حاکمیتی استناد کرد که با دست دیگرمان آن را از هرگونه محتوا و مشروعیتی عاری میکنیم، آن هم از طریق جمیع بهترین و بدترین روابط متقابل جهان جهانیشده امروز. بر عهده مردمان عرب و دیگران، از جمله خود ماست که تضمین کنیم بعد از این بازی کثیف معاملات نفتی، مالی و تسلیحاتی از سر گرفته نشود؛ بازی کثیفی که این دستنشانده مزدور (و بسیاری دستنشاندههای دیگر) را بر مسند قدرت نشانده و نگاه داشته است. آری، این مسوولیت بر عهده مردمان است و البته این مسوولیت بر گردن ما مردمان اروپا و آمریکا نیز هست.
این رسالتی حساس و دشوار است. اما محل نزاع در آن خود زندگی و چگونه زیستن است، آن هم با فراست و ذکاوتی که چندان بدان خو نگرفتهایم. این همان پیامی است که مردمان عرب نیز به ما میدهند.
* «جان زیبا» یا «روح زیبا» مفهوم مهمی است که هگل در کتاب «پدیدارشناسی روح» پیش میکشد. «جانزیبا» به اعتقاد هگل، فاقد نیروی از خود بیگانه شدن، فاقد نیروی چیز شدن و تحمل وجود است. در جان زیبا آگاهی در هراس، دایم از آلودهشدن و آلودن حریم درونی خویش با عمل و حضور جسمانی است و برای اینکه خلوص و بیآلایشی قلبی خود را حفظ کند همواره از تماس با واقعیت میگریزد و سرسختانه در عجز لجوجانه خویش پای میفشارد. جان زیبا، همواره سرگرم ایراد گرفتن از جهان پلشت پیرامون خویش است بیآنکه از مسوولیت خویش در قبال ایجاد این جهان یاد کند یا باخبر باشد مترجم.
● آلن بدیو
فیلسوف فرانسوی
همینطور است، ژانلوک جان. موضعی که تو در حمایت از مداخله «غربیها» در لیبی گرفتی به راستی مرا غرق حیرت و تاسف کرد.
آیا از همان ابتدا متوجه تفاوت ملموس میان وقایع جاری در لیبی و جاهای دیگر نشدی؟ ندیدی که هم در تونس و هم در مصر شاهد به صحنه آمدن تودههای خلق بودیم اما در لیبی هیچ چیزی از این دست به چشم نمیخورد؟ دوست عربی دارم که هفتههای گذشته تمام هم و غم خود را صرف ترجمه نوشتههای پلاکاردها، بنرها، پوسترها و پرچمهایی کرده که ویژگی بارز تظاهرات و راهپیماییهای تونس و مصر بودند: او نتوانست یک مثال هم از این دست نوشتهها و شعارها در لیبی پیدا کند و نه حتی در بنغازی. تو به یک واقعیت بسیار جالب توجه درباره «شورشیان» لیبی که مرا شوکه کرد اشاره نکردی، و آن اینکه در شورشهای لیبی حتی یک زن هم پیدا نمیشود؛ در حالیکه در اعتراضات تونس و مصر حضور زنان بسیار مشهود است.
واقعا نمیتوانی ببینی که سرویسهای اطلاعاتی مخفی انگلیس و فرانسه از پاییز گذشته مشغول برنامهریزی برای سقوط قذافی بودند؟ شگفتزده نمیشوی که برخلاف تمامی خیزشهای عربی منطقه تسلیحاتی در لیبی وجود دارد که معلوم نیست از کجا آمده؟ نمیبینی دار و دستههای جوانانی را که بلافاصله تیربارهایشان را به سوی آسمان شلیک میکردند؛ چیزی که در دیگر جاها قابل تصور هم نیست. جا نخوردی وقتی دیدی ناگهان یک «شورای انقلابی» کذایی به رهبری همدست سابق قذافی روی کار آمد و حال آنکه هیچ جای دیگر مساله تودههایی که به پاخاسته بودند برگماشتن کسانی به عنوان حکومت جایگزین نبود.
آیا متوجه نیستی چگونه همه این جزییات و بسیاری دیگر، بر این حقیقت صحه میگذارد که اینجا و البته هیچجایی به غیر از اینجا، قدرتهای بزرگ به حمایت خوانده شدند؟ آیا نمیبینی چگونه برای اراذل و اوباشی چون سارکوزی و کامرون (که اهداف زشت و نفرتانگیزشان مثل روز روشن است) سوت و کف میزدند ، تو این همه را دیدهای و ناگهان به حمایت از ایشان برخاستهای؟ آیا برایت مثل روز روشن نیست که لیبی برای این قدرتها در حکم دروازهای برای ورود به وضعیتی است که در دیگر جاها به کلی از دستشان در رفته؟ و نمیبینی که هدف کاملا روشن و سنتیشان استحاله انقلاب و تبدیل آن به جنگ بود، آن هم با از میدان کردن مردم و هموار کردن راه برای جنگافزارها و ارتشها و برای منابع و امکاناتی که در انحصار این قدرتهاست؟ این روند هر روز درست دربرابر چشمان تو جریان دارد، تو این همه را میبینی و بر آن صحه میگذاری؟ نمیبینی چطور پس از حملههای وحشتانگیز از هوا، حال نوبت به وارد کردن سلاحهای سنگین از راه زمین رسیده است، با یک عالم مستشار نظامی، خودروی زرهی، استراتژیست و سربازان حافظ صلح سازمان بینالملل؟ و بدینسان یک بار دیگر شاهد فتح مجدد (و البته خوشبختانه ناپایدار) جهان عرب به دست استبداد سرمایه و خادمان دولتیاش خواهیم بود.
ماندهام که در بین این همه آدم، چرا تو باید در این دام بیفتی؟ چطور حاضری قبول کنی هرگونه عملیات «نجاتی» به همان کسانی محول شود که وضعیت قدیمی برایشان وضعیت مطلوب بود و با تمام وجود میخواهند به ضرب و زور و به انگیزه غارت نفت و سلطهجویی، همان بازی کثیف قدیمی را از سر گیرند؟ چطور میتوانی زیر علم «بشردوستی» کسانی سینه بزنی که با وقاحت تمام به نام قربانیان باج سبیل میگیرند؟ یادت نرود ارتشهای ما در کشورهای مختلف بیش از آنی آدم کشتهاند که جناب قذافی در کشور خود قادر است بکشد؟ این چه اعتمادی است که ناگهان به آدمکشهای سرشناس جهان امروز نشان میدهیم، به کسانی که مسوول دربوداغون شدن جهانی هستند که با چشمان خود میبینیم؟ چطور باورت میشود که اینها نمایندگان «تمدن» باشند و ارتشهای خونریز و عجیبالخلقهشان ارتشهایی عدالتگستر باشند!
اعتراف میکنم که از تعجب شاخ درآوردهام. از خودم میپرسم فلسفه به چه کار میآید اگر بلافاصله دست به نقد ریشهای و بنیادی این قسم افکار و عقاید نیندیشیدهای نزند که ساخته و پرداخته تبلیغات رژیمهای فاسدی چون رژیم خود ماست و قیامهای خلقی و مردمی در کشورهای استراتژیک منطقه آنها را در موضع تدافعی قرار داده است و رژیمهای ما در صدد انتقامگیری از آنها هستند. در نوشتهات آوردهای که «بعد از این» برعهده «ما» است که نگذاریم معاملات کثیف نفتی و تسلیحاتی و نظایر آنها از سر گرفته شود. (راستی منظور از این «ما» کیست، اگر بنا باشد این ما شامل سارکوزی، برنار آنری لوی، بمبافکنها و حامیان آنها شود؟) چرا «بعد از این»؟ همین حال باید یقین حاصل کنیم و جلوی آن معاملات را بگیریم. همین حالا باید تا آنجا که میتوانیم نگذاریم قدرتهای بزرگ در فرآیندهای سیاسی جاری در جهان عرب مداخله کنند.
باید هر کاری از دستمان برمیآید، انجام دهیم تا این قدرتها (که خوشبختانه چندهفتهای است خبری ازشان نیست) دوباره نتوانند معاملات کثیف نفتی و غیرهشان را به اسم بیمسمای «دموکراسی» و به بهانههای واهی اخلاقی و بشردوستانهای که از زمان اولین فتوحات استعماری همیشه لقلقه زبان بودهاند از سر گیرند؛ معاملاتی که این قدرتها و دولتهایشان دغدغهای جز آن ندارند.
ژان لوک عزیز، در اوضاع و احوالی از این دست هیچ معنایی ندارد که امثال من و تو با اجماع قدرتهای غربی همنوا شویم که میگوید: «ما باید مسوولیت همه اتفاقهای جاری را همچنان برعهده گیریم.» ما باید علیه این اجماع موضع بگیریم و نشان دهیم که هدف واقعی بمبافکنها و ارتشهای غربی به هیچ وجه قذافی ملعون نیست، همان مشتری سابق کسانی که امروز میخواهند از شرش خلاص شوند؛ چون او را مانعی در راه منافع بزرگترشان یافتهاند. آخر، هدف بمبافکنها به طور قطع قیام مردم مصر و انقلاب تونس است و در یک کلام آنها خصلت غیرمنتظره و برنتافتنی و خودآیینی سیاسی آن قیامها را هدف گرفتهاند؛ یعنی استقلال آنها را. مخالفت با مداخلههای ویرانگر قدرتها یعنی حمایت از استقلال سیاسی و آینده این قیامها و انقلابها و این کاری است که از دست ما برمیآید، این تکلیف بیچون و چرای ما است.
ترجمه : صالح نجفی ، رحمان بوذری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست